۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه

کارشکنی دادستان در پرونده پزشکی محمد بنازاده امیرخیزی








محمد بنازاده امیرخیزی زندانی سیاسی مسن و از بازاریان سر‌شناس تهران با وجود اخذ عدم تحمل کیفر از سوی پزشکی قانونی با کارشکنی و اعمال نفوذ دادستان تهران این دستور منتفی شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد بنازاده امیرخیزی زندانی سیاسی مسن در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، هفته گذشته موفق به اخذ نظر پزشکی قانونی مبنی بر عدم تحمل کیفر خود شده بود، اما با کار شکنی و اعمال نفوذ دادستان تهران پرونده وی مجددا به پزشکی قانونی تهران منتقل و دستور قبلی منتفی شد.
محمد بنازاده که مبتلا به بیماری پروستات می‌باشد و بتازگی با مشکلات عصبی از نوع افسردگی شدید، اختلال خواب و فراموشی مبتلا شده، تنها بدلیل بیماری پروستات خود باید هر از چند گاهی تحت سونوگرافی قرار گیرد.
لازم به یاد آوری است که آقای محمد بنازاده امیرخیزی ۶۳ ساله در ۹ آذرماه سال ۸۸ با یورش مامورین وزارت اطلاعات به محل کارش دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین و سپس زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
گفتنی است که خواهر این زندانی سیاسی، بنام کبری بنازاده امیرخیزی که حدود ۶۰ سال سن دارد از ناحیه زانو، کمر و چشم ابراز ناراحتی می‌کند و مسئولین زندان از اقدامات درمانی شایسته تا کنون سرباز زده‌اند.

رنجنامه بهنام ابراهیم زاده در مورد بیماری فرزند

 
 
 
 
 
 بهنام (اسعد) ابراهیم‌زاده فعال کارگری در بند ۳۵۰ زندان اوین، بتازگی از بیماری فرزند و انتقال او به بیمارستان محک (بیمارستان کودکان سرطانی) آگاه شده است.

وی طی رنج نامه ای تحت عنوان "رنج زندان را تحمل می‌کردم، ناگهان کوهی از اندوه بر من آوار شد." می گوید: "من از وضع این امید دلبندم چیزی نمی‌دانم، همسرم به روشنی بیان نمی‌کند فقط آرزو دارد که هر چه زود‌تر به مرخصی برای دیدن آن‌ها بیایم."

متن کامل نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است را در زیر می‌خوانید:

نامهٔ زندانی سیاسی دربند بهنام ابراهیم‌زاده

"رنج زندان را تحمل می‌کردم، ناگهان کوهی از اندوه بر من آوار شد."

نمی‌دانم کی، شاید ۸-۹ روزی است، شنیده‌ام تنها فرزندم نیمای سیزده ساله‌ام که غم دوری از پدر و محرومیت از همه حیث او را فرا گرفته بود به بیمارستان کودکان محک اعزام شده است، آنجا بیمارستان کودکان سرطانی است. تجربه‌ای تلخ و لحظات تکان دهنده‌ای که تا عمق روح و روانم نفوذ کرده است.

من از وضع این امید دلبندم چیزی نمی‌دانم، همسرم به روشنی بیان نمی‌کند فقط آرزو دارد که هر چه زود‌تر به مرخصی برای دیدن آن‌ها بیایم. برای این منظور درخواست مرخصی کرده‌ام که مسلماً موافقت با این درخواست تاثیری عمیق بر من و فرزند بیمارم می‌گذارد. این تنها لحظه‌ای در زندگی یک پدر است که مایل نیست تحت هیچ شرایطی آن را از دست بدهد.

به همین منظور به لطف دوستان وثیقه‌ای ملکی دست و پا کرده‌ام و مثل همیشه که برای رفع محرومیت‌ها اقدام می‌کردم جواب مساعدی هم شنیده‌ام. اما شاید این بار نیز فقط حرف تحویل گرفته باشم.

در این شرایط و با هزاران خیال که درباره فرزندم نیما در سر دارم یادآوری وعده‌های توخالی گذشته مسئولان رنج مرا به دردی جانکاه تبدیل کرده است. من باید در کنار فرزند بیمارم باشم این حق من است من یک زندانی سیاسی‌ام که اکنون نگرانی بیماری فرزندم همه چیز را در برابرم تیره و تار کرده است، چندین اقدام در برابر من قرار دارد که یکی از آن‌ها اعتصاب غذای خشک کامل است. شاید جوابی بگیرم.

خودم صبر و تحمل را می‌پسندم همراه با فشار و مقاومت، اما همه چیز ممکن است اتفاق بیفتد. با این همه محرومیت از غذا، مرخصی، ملاقات مناسب و تلفن، امکانات درمانی،... حالا محرومیت از حق بودن در بالای سر فرزند بیمارم می‌خواهد مرا از پای در آورد.

من با تاکید بر درخواستم برای مرخصی و دیدار با فرزندم ایستادگی می‌کنم اما در‌‌ همان حال از همگان برای دفاع از حقوق فرزندم و بهبود وضعیت ایشان استمداد می‌کنم. چه کسی گمان می‌کرد کسی که سال‌ها در عرصه کودکان و کارگران تلاش و مبارزه کرده است برای عقیده‌اش و در دفاع از کودکان به زندان بیفتد و بشنود که مردم دلسوز دوستان و رفقا گروه گروه به دیدن فرزند بیمارش می‌روند اما خودش در حسرت کشیدن دست بر پیشانی داغ فرزندش محروم بماند.

من ایستادگی و مقاومت می‌کنم که تا به حال کرده‌ام، اما چه کسانی باید پاسخ این همه بی‌عدالتی و رنج را بدهد چه کسی مسئول وضع پیش آمده برای فرزندم نیما است.

من امیدوارم به همت دستان توانمند و مهربان پزشکان و پرستاران و امیدوار به همت دوستان و رفقا و همکارانم و مردمان خوب و دلسوز کشورم، من از همه کسانی که طی این چند روز جویای حال فرزندم بوده‌اند و به دیدار خانواده و فرزندم رفته‌اند ‌‌نهایت تشکر و قدردانی می‌کنم.

من از تمامی پزشکان و پرستاران بیمارستان محک و همه کسانی که برای بهبودی وضعیت فرزندم تلاش کرده و قدمی برداشته‌اند و بر می‌دارند قدردانی و سپاسگزاری می‌کنم به امید بهبودی هر چه سریع‌تر فرزندم نیما ابراهیم‌زاده و تمامی کودکان

(اسعد) بهنام ابراهیم‌زاده – زندانی سیاسی دربند

دی ماه ۹۱- زندان اوین – بند ۳۵۰

اسدالله هادی در بیمارستان تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت

 
 
 
 
 
اسدالله هادی زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در بیمارستان قبل تهران بستری شد و مورد عمل جراحی قلب باز قرار گرفت.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی هفته‌ای که گذشت اسدالله هادی پس از مدت‌ها انتظار و چندین بار ممانعت از اعزام به بیمارستان در ‌‌نهایت به بیمارستان قلب تهران اعزام و مورد عمل جراحی قلب باز قرار گرفت.

لازم به ذکر است، به تشخیص پزشکان بیمارستان بازگشت زود هنگام وی به زندان میتواند بسیار خطر ناک باشد.

اسدالله هادی زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین که به بیماری حاد قلبی و مشکلات می‌نیکس زانو مبتلا می‌باشد بار‌ها بدلیل خودداری از به تن کردن لباس فرم زندان که بصورت گزینشی به تن زندانیان سیاسی می‌شود، با ممانعت مسئولین برای اعزام به بیمارستان روبرو شده بود.

اسدالله هادی در سال ۸۸ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شد.

گفتنی است، وی سابقه بازداشت در دهه ۶۰ را نیز داشته است.

اخطاریه ضبط وثیقه خسرو آراسته به خانواده وی ابلاغ گردید / تصویر

 
 
 
 
 
 اخطاریه‌ای به منظور ضبط وثیقه خسرو آراسته از مجروحین و بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ به خانواده وی ابلاغ گردید.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در روز شنبه ۱۶ دی ماه سال جاری اخطاریه‌ای به منظور ضبط وثیقه خسرو آراسته در صورت عدم معرفی خود به دادگاه انقلاب کرج به خانواده وی ابلاغ گردید.

خسرو آراسته در جریان بازداشت‌های گسترده بعد از انتخابات ۸۸ در مورخ ۱۰ اسفند ماه ۱۳۸۸ در تجمع اعتراضی شکل گرفته در کرج تحت تعقیب نیرو‌های اداره اطلاعات قرار گرفت که پس از تعقیب و گریز مورد اثابت ۲ گلوله قرار گرفت.

وی ۳۸ روز را در انفرادی سپری کرد و بعد از بازجویی‌های متعدد وی را نزد قاضی شعبه ۶ دادسرای انقلاب کرج برده و بدون داشتن وکیل وی را محاکمه نموده‌اند.

خسرو آراسته به اتهام اولیه مشارکت در اقدام به برهم زدن امنیت ملی با شرکت در تظاهرات غیر قانونی (ماده ۴۹۹ مجازات اسلامی) به ۳ سال حبس تعزیری محکوم گردید.

در حالیکه وی در حال گذراندن ۱ سال از حبس خود بود بار دیگر پرونده جدیدی به اتهام "تشکیل گروه به قصد بر هم زدن امنیت ملی" برایش به جریان افتاد.

پس از تلاش‌های زیاد، خانوادۀ وی توانستند با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برای خسرو آراسته مرخصی بگیرند و او در زمان مرخصی به کشور ترکیه پناهنده شد.

هم اکنون با گذشت ۱ سال از نبود ایشان در ایران دادگاه انقلاب کرج اخطاریه‌ای به منظور ضبط وثیقه خسرو آراسته در صورت عدم معرفی خود، به خانواده وی ابلاغ کرده است.


پدری فرزند خود را در کوره کماچ‌پزی انداخت و کشت

 
 
 
 
 
پدری که به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر دچار اختلالات عصبی شده بود در اقدامی غیرقابل باور فرزند نوجوان خود را در کوره کماچ‌پزی انداخت.

بنا به گزارش چه خبر آنلاین، این پدر که صاحب کارگاه کماچ‌پزی در شهر چغادک در ۳۰ کیلومتری بوشهر است پیش از این هم سابقه تعرض و برخورد شدید با خانواده داشته اما این بار اقدام او منجر به مرگ فرزندش شد.

فرزند خردسال این پدر معتاد دانش آموز کلاس سوم ابتدایی بود و پدر قاتل نیز پس از این اقدام از محل متواری شده بود.

رئیس پلیس آگاهی استان بوشهر در این ارتباط گفت: صاحب یک کارگاه نان و کماچ‌پزی در شهر چغادک به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر دچار اختلالات عصبی شده و فرزندش را به صورت زنده در کوره آتش انداخته و بعد از سوزاندن وی متواری می‌شود.

علی بارونی افزود: پلیس در حال پیگیری موضوع و انجام تحقیقات در این زمینه و دلیل اقدام پدر است تا نتایج را به مرجع قضایی اعلام کند.

وی تصریح کرد: پس از اتمام تحقیقات نتایج قطعی در مورد دلایل این اقدام از سوی پدر سنگدل اعلام خواهد شد.

شنیده‌ها حاکی است، فرد مذکور همیشه در شیفت شب این کارگاه مشغول به کار بوده و به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر از نوع شیشه دچار تیک عصبی و اختلالات روانی شد که سابقه تهدید و تعرض به جان اعضاء خانواده خود از جمله این پسر بچه را داشت.

بر اساس این گزارش پدر قاتل در حالی که در خیابان‌های شهر چغادک تردد می‌کرد توسط پلیس دستگیر شده است.