۱۳۹۲ فروردین ۷, چهارشنبه

قیمت محرومیت من و خانواده ام / کشیش بهنام ایرانی








کشیش بهنام ایرانی زندانی زندان ندامتگاه مرکزی کرج در سال ۱۳۸۵ بخاطر فعالیت‌های کلیسایی‌اش به اتهام برگزاری مراسم دعا و پرستش در خانه و بشارت دادن افراد دستگیر و چندین ماه را در بازداشت به سر برد تا اینکه به قید وثیقه از زندان آزاد شد.
در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۶، شعبه ۳۰ دادگاه تجدید نظر تهران، وی را به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به پنج سال حبس تعلیقی محکوم نمود.
مأمورین امنیتی پس از آن در ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ به منزل ایشان در کرج هجوم برده و با بدرفتاری و ضرب و شتم وی را بازداشت نمودند.
اینبار در دادگاه بهنام ایرانی را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به ۱ سال حبس تعزیری محکوم نمودند و به همین دلیل ۵ سال حبس تعلیقی قبلی نیز به مورد اجرا در آمد.
حبس ۱ ساله وی در دادگاه تجدید نظر به ۸ ماه تقلیل پیدا کرد و با این حساب وی باید ۵ سال و ۸ ماه را در زندان سپری نماید.
در زیر نامه‌ای از این زندانی نوکیش مسیحی را که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را می‌خوانید:
من کشیش بهنام ایرانی متولد ۲ دی ماه ۱۳۴۷ برابر ۲۳ دسامبر ۱۹۶۹ از کشور ایران هستم که مدّت دو سال است به اتهام تبلیغ علیه نظام حکومت اسلامی ایران در طی هجوم مسلحانهٔ مأموران وزارت اطلاعات به یک جلسه عبادتی خانگی مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و پس از دستبند خوردن، تحت الحفظ به بازداشتگاه وزارت اطلاعات و زندان رجایی شهر کرج موسوم به بند سوم، منتقل شدم و در حال حاضر در زندان ندامتگاه مرکزی کرج در ۳۵ کیلومتری شهر تهران متحمل حبس هستم.
آنچه که در این گزارش ارائه می‌گردد تنها سخن حال من نیست، بلکه فرا‌تر از آن شرایطی است که همهٔ مسیحیان فارسی زبان و به عبارتی کلیهٔ مسیحیان در این کشور تجربه می‌کنند.
اسارت اینجانب در زندان حکومت اسلامی ایران، اسارت یک شخص نیست، بلکه اسارت یک تفکر است، اسارت یک اندیشهٔ مسیحی است، اسارت یک اعتقاد است، اسارت آزاد اندیشی مذهبی است، اسارت حداقل حقوق یک بشر است، اسارت حدی است که خداوند به انسان بخشیده تا انتخاب کند و خود مسئول انتخاب خویش در حضور پروردگار باشد.
من به صرف اینکه یک مسیحی هستم و تنها به دلیل اینکه با هم کیشان خویش در منازل شخصیمان جمع می‌شدیم و طی مراسم عبادتی به نیایش خداوند می‌پرداختیم و به صرف اینکه مسئولیت روحانی این افراد با من بود، در زندان حکومت اسلامی ایران مبحوس هستم.
حبسی که بدون ارائهٔ هیچ دلیل محکمه پسند که وجاهت قانونی داشته باشد به آن محکوم شدم. اگر آنگونه که ادعا می‌شود در این کشور آزادی مذهبی وجود دارد و اقلیت‌های مذهبی در انجام مراسم عبادی خود ممنوعیت ندارند پس چرا در برگزاری مراسم عبادی و پاسخ به سؤالات مشتاقان شناخت مسیحیت جرم است؟ و اگر این جرم است پس اقلّیت‌های مذهبی در چه زمینه‌ای آزادی دارند؟ و من و امثال من چرا در زندان هستیم؟ و چرا من به پنج سال و هشت ماه حبس محکوم شدم؟ ما از چه قسمتی از حقوق تجاوز کردیم که تبلیغ علیه نظام تعریف شده است؟
من دختری یازده ساله و پسری پنج ساله دارم. دو سال است که نتوانسته‌ام پاسخگوی نیاز‌های روحی و عاطفی آنان و همچنین همسرم در عنوان یک پدر و یک همسر باشم.
وقتی در یک ملاقات پسرم را دیدم مرا به جای پدر مرا آقا خطاب می‌کرد و می‌گفت: "آقا برای من ماشین می‌خری؟"
او از من می‌پرسید: "آقا شما پدر من هستید؟" و اشک‌های همسرم جاری شد. خوب سؤال من این است: قیمت این اشک‌ها چقدر است؟ قیمت این فاصله میان پدرو پسر چقدر است؟ دخترم در آستانهٔ ورود به دوران جوانیست. موقعی که بیشتر از هر زمانی به وجود یک پدر در کنار خود نیازمند است. در حمله‌ای که چند سال پیش مأموران وزارت اطلاعات به منزلم داشتند و مرا در مقابل دیدگان همسرم و دخترم دستگیر کردند دخترم آنچنان آسیبی دید که تا شش ماه وسایل شخصی خود را پنهان می‌کرد که مبادا مأموران اطلاعاتی آن‌ها را توقیف کنند.
و سؤال باز هم اینجاست که هزینهٔ این خسارات روحی و عاطفی که به ساختار خانواده هر کدام از ما مسیحیان که محبوس می‌شویم وارد می‌گردد را با چه میزانی می‌توان سنجید؟ حکومت اسلامی ایران این خسارات را چگونه می‌تواند پرداخت کند؟
مجامع و سازمان‌های حقوق بشری کمتر از این چشم انداز، به نقض حقوق بشر در این کشور پرداختند. هزینهٔ محرومیت یک فرزند از پدرش، یک همسر از شوهرش برای هر روز چقدر است؟ فشار‌های روحی و عاطفی و مسئولیت‌های سنگینی که در خلأ حضور من متوجه خانواده‌ام شده است را با چه میزانی می‌توان ترمیم خسارت کرد؟ اینکه مسئولیت اجتماعی من چندان مساعد نیست، اینکه زندان‌های این کشور چند برابر ظرفیتشان زندانی دارند، اینکه در یک اتاق بیست متری چهل نفر انسان زندگی می‌کنیم، اینکه فشار‌های روحی و روانی در فضای این زندان‌ها زیاد است، اینکه وضعیت بهداشتی و غذایی مساعد نیست، مطالب همیشگی هستند. امّا اینکه به چه حقّی یک سیستم تصمیم می‌گیرد که برای خودش تمام امتیازات مذهبی و فرصت‌های اجتماعی، حقوقی و فرهنگی را قائل شود اما پیروان یک اقلیت دیگر و به طور خاص مسیحیت را هم در چهارچوب زندگی شخصی و خانوادگی وهم در چهارچوب جامعهٔ مذهبی‌اش زیر فشار قرار دهد، رفت و آمد‌های آن‌ها را کنترل کند و شرایط زندگی را برایشان پر فشار و امنیتی کند و دچار اختلال بنماید، مطلبی دیگر و خسارتی غیر قابل جبران، نیازمند توجه و یافتن یک پاسخ دقیق است.
قیمت محرومیت من و خانواده‌ام، همسر و فرزندانم، هم کیشانم و همچنین محرومیت خانواده‌ام از دیدن من، از زندگی با من، از برخورداری محبت پدری و همسری و همچنین حد اقل حقوق معنوی‌ام چقدر است؟ این را تایین کنید و به دنیا اعلام بنمایید. با تشکر
کشیش بهنام ایرانی، ۲۸ اسفند ماه سال ۹۱ شمسی
برابر ۱۸ مارچ ۲۰۱۳
زندان ندامتگاه مرکزی کرج

عفو بین‌الملل خواستار لغو حکم اعدام پنج شهروند عرب ایرانی شد








 سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که پنج عرب خوزستانی که به اعدام محکوم شده‌اند، دست به اعتصاب غذا زده‌اند.
به گزارش رادیو فردا، بنابر بیانیه عفو بین‌الملل، که روز سه‌شنبه منتشر شد، این پنج نفر پس از تایید حکم اعدامشان در دیوان عالی کشور، از دوازدهم اسفند در اعتراض به این حکم و همچنین در اعتراض به "شکنجه و عدم دسترسی به دارو" دست به اعتصاب غذا زده‌اند.
بنابر همین گزارش، اتهام این افراد "محاربه"، "تبلیغ علیه نظام" و "اقدام علیه امنیت ملی" عنوان شده است.
عفو بین‌الملل از مقام‌های جمهوری اسلامی ایران خواسته است که حکم اعدام محمدعلی عموری، هادی راشدی، هاشم شعبانی‌نژاد، و دو برادر به نام‌های جابر و مختار آلبوشوکه لغو و محاکمه‌ای با استانداردهای بین‌المللی برای آنان برگزار شود.

برگزاری جشن چهار شنبه سوری و نوروز ۹۲ سالن دوازده زندان گوهر دشت کرج








 هنوز چند روز به سال نو مانده بود که آگهی پیشواز نوروزی در تابلوی اعلانات نصب کردند و قرار گذاشته بودند که مراسم سال نو در سه بخش اجرا بشود.
اول مراسم تحویل سال نو. دوم سور در زندان و سوم پذیرایی نهار در روز اول فروردین هر کسی آنچه را که می‌توانست تقدیم جمع کند از شعر و ترانه و مطالب طنز، به گروه برگزار کنندگان اطلاع می‌داد.
جنب و جوشی در سالن دیده می‌شد. طراحان مسابقه از یک سو، خطاط‌ها از سوی دیگر. تامین موسیقی، خرید ملزومات و برنامه ریزی برای پختن نهار، همه و همه توسط برخی افراد انجام می‌شد.
این‌ها ادامه داشت تا اینکه چهار شنبهٔ آخر سال رسید. در هوا خوری یک مقدار چوب در یک گوشه‌ای انباشتند و آتش بزرگی به پا کردند. و زردی دادند و سرخی را گرفتند و از روی آتش پریدند. همه با هم دست می‌زدند، دست می‌زدند از روی آتش می‌پریدند و این سنت دیرینه را گرامی می‌داشتند. گویی می‌خواستند نشان دهند که نه تنها ایام حبس در روحیهٔ آن‌ها کسالت و چروکت و خمودت به وجود نیاورده، بلکه مایلند نشان دهند که قلب‌هایشان گرم است و امیدوار به آینده‌ای نزدیک، به تحقق آرزو‌هایشان دل بسته‌اند و بالاخره با خواندن دسته جمعی یار دبستانی و سرود‌ ای ایران مراسم چهارشنبه سوری را علی رغم ممانعت ماموران زندان به اتمام رساندند.
روز زن که رسید دیگر مقدمات برای جشن بزرگ تحویل سال نو فراهم شده بود. پرده‌ای را به دو سر عرض سالن بستند و گویی سن تئا‌تر ساختند. روی میز پلاستیکی یک رومیزی خوش رنگی پهن کردند. و بعد سفرهٔ هفت سین بزرگی چیدند. مسئولیت سفرهٔ هفت سین به عهدهٔ سعید ماسوری، محمد امیرخیزی و میثاق یزدان‌نژاد بود.
یک ظرف با دو ماهی قرمز چاقالوی کوچک، تخم مرغ‌هایی که با سه رنگ پرچم ایران تزئین شده بود و ظرفی پر از میوه از جمله چیز‌هایی بود که به همراه قرآن میز را زینت داده بود. در جلوی میز لحظهٔ سال تحویل را با خطی خوش رنگ نوشته بودند و پوستری که دو انگشت را به معنای پیروزی نشان می‌داد با دعای سال تحویل زینت داده بود.
روی سبزه عکس سیمرغی در حال پرواز که آزادی را نوید می‌داد. و شعار آزادی نزدیک است روی میز به چشم می‌خورد. ساعت دو بعد از ظهر بود. شیرینی هارا روی میز گذاشتند از هر اتاقی صدای موسیقی و ترانه به گوش می‌رسید.
همهٔ بچه‌ها رفته سر و صورت صفا داده، لباس شیک بر تن کرده، آرام آرام از اتاق‌هایشان بیرون آمدند و بر روی صندلی‌هایشان نشستند. به ترانه‌ای گوش می‌کردند و به آرامی دست می‌زدند. همه منتظر تحویل سال، چه بسا در فکر خانواده‌های خود که این لحظات را بدون آن‌ها سپری می‌کردند. اگر چه همه قیافه‌ها شاد و مسرور بود ولی در عمق نگاه‌شان می‌توانستی رنج سالیان زندان را ببینی. کنار هم شادمان نشسته بودندو می‌خندیدند.
چند لحظه مانده به تحویل سال نو، سعید رضایی از جا بلند شد و شعر زیبایی را خواند. شعری که به همه روح بخشید، آرزو‌های بزرگی برای جمع زندانیان و خانواده‌هایشان و نیز برای همهٔ ایرانی‌ها بل جهانیان داشت. می‌گفت:‌ای کاش به جای نفرت از عشق سخن می‌گفتیم.‌ ای کاش تزویر و ریا و زور نبود.‌ ای کاش جهان بود پر از ننگ نبود.‌ ای کاش تو بودی و دیگر حزن نبود.‌ ای کاش به خانه‌ام به جای من یک عکس نبود.‌ ای کاش واژه‌هایمان نو گردد. این شب برود نور به جهان بر گردد.‌ ای کاش به جسم بیمار این، درد رود سلامتش برگردد.‌ ای کاش که مادری نبیند گریه.‌ ای کاش به خانه‌اش برگردد.
چند ثانیه به تحویل سال نو همه سکوت کردند. و در دل دعا می‌خواندند و شمارش معکوس را آغاز کردند و یک باره با تحویل سال غریو شادی از دل‌های خستهٔ آنان بلند شد. همگی از جای خود برخاستند و بی‌اختیار دست می‌زدند و شادی می‌کردند. هلهلهٔ آن‌ها تمام شدنی نبود. یکدیگر را بغل می‌کردند و بهترین آرزو هارا نثار یکدیگر می‌کردند.
یکی آزادی طلب می‌کرد یکی رهایی. یکی بر چیدن ظلم. و دیگری سعادت و سلامتی برای همهٔ ایرانیان. روز‌های غریبی شده بود. می‌توانستی نم اشکی را در گوشهٔ چشمان برخی که دوری از خانواده آن هارا متاثر کرده بود مشاهده کنی. بچه‌ها به هم شیرینی و شکلات تعارف می‌کردند. صدای موسیقی ریتم رقص گونه‌ای را تداعی می‌کرد. برخی بلند شدند و رقص محلی کردی را آغاز کردند که با استقبال مواجه شد، همه دست می‌زدند و شادی می‌کردند. بعد همه ایستادند و از ته قلب سرود‌ ای ایران را با صدایی رسا خواندند.
دور از تو اندیشهٔ بدان، پاینده مانید و جاودان در سالن پیچید و به مراسم تحویل سال نو حسن خاتمه بخشید. شب مراسم از ساعت نه و نیم شب آغاز شد. و تا دو و نیم صبح (بامداد) به طول انجامید. پوستر زیبایی سور در حبس را پشت میله‌های زندان به تصویر کشیده بود. برای مزاح هم که شده برای برنامهٔ آدرس ایمیل و شمارهٔ پیام کوتاه داده بودند و در دو صندوق پیام‌های بچه هارا دریافت می‌کردند و در طول برنامه می‌خواندند.
و مسابقه‌ای به نام پارس تدارک دیده بودند که شامل پانتومیم، هنر، گزارشگری فوتبال و صدا‌شناسی می‌شد. ناظم جلسه، مجری جلسه سعید رضایی بود. جمع شدیم تا ببینیم که تا وقتی در کنار هم باشیم می‌توانیم سختی را به آسانی و راحتی تبدیل کنیم. اولین برنامه، نامه‌ای به خدا بود که می‌گفت: بارلله بار دیگر سال نو در انتظار، انتظار خانه‌ای پر بهار. بارلله سال نو باید که قلبی نو شود. باید دلی تازه شود. پس بگردان حال ما خرم از خوشی اندیشه را.... سپس نام قریب پنجاه و شش نفر را خواندند که در طول سال گذشته که در سالن دوازده بودند حال یا آزاد شده بودند یا به مرخصی رفته بودند، یا فوت کرده بودند یا منتقل شده بودند.
نه نفر را در میان جمع انتخاب کردند که بیش از ده سال را در زندان بودند، بیش از ده بهار در زندان. حاج کریم معروف عزیز، خالد فریدونی، ابراهیم حسن‌پور، افشین حسین‌پور، افشین بایمانی، علیرضا کرمی خیرآبادی، خالد حردانی و سعید ماسوری بیشتر از ده بهار صبر و استقامت را به خاطر همین فضیلت از آنان قدر دانی گردید و آقای جمال الدّین خانجانی هدایای آن‌ها را که شامل لوحی بود به رسم یادبود به آن‌ها تقدیم کرد و بچه‌ها دمادم دست می‌زدند و می‌شد حلقهٔ اشک را در گوشه چشم برخی از آن‌ها دید و گفته می‌شد‌ ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی آن روز همایون که در عالم قفسی نیست.
گروه موسیقی که اعضای آن دیدار رئوفی، شاهین (جعفر) اقدامی، و کامران رحیمیان که با سطلی تنبک می‌نواخت بودند چند برنامهٔ جالب اجرا کردند که مورد استقبال بچه‌ها قرار گرفت. رامین زیبایی شعر قشنگی در وصف بهار خواند. و بعد مسابقهٔ پارس شروع شد که به تناوب در طول برنامه ادامه داشت. در طول برنامه اس‌ام اس و ایمیل‌ها که با ابتکار بچه‌ها نوشته می‌شد، خوانده می‌شد و به بهترین آن‌ها هدیه‌ای داده می‌شد.
کیوان رحیمیان، شعری از احمد شاملو را دکلمه کرد. و محمود بادوام نیز شعری بر وزن ساقی نامهٔ حافظ که نام همه بچه‌ها در آن آمده بود را به حضّار تقدیم نمود. نمایش بسیار قشنگی تحت عنوان گفت‌و‌گویی با شما توسط بداغی و اقدامی اجرا شد که بسیار دل نشین بود. و کف زدن‌های بچه‌ها قطع نمی‌گشت. نوبت موسیقی محلی و رقص کردی رسید که زانیار مرادی و ایقان شهیدی بسیار زیبا و هماهنگ با لباس محلی آن را اجرا کردند.
سعید ماسوری متن طنز زیبایی به سبک گلستان سروده بود که خواند. و محمد سیف‌زاده نیز شعری از دیوان خودش را برایمان خواند که با استقبال مواجه شد. شادی بچه‌ها تا پاسی از شب ادامه داشت. ساعت دو و نیم صبح شده بود و هنوز برنامه‌ای به سبک مشاعره ولی با خواندن ترانه‌های ایرانی (قطع نمی‌شد) همه هرچه بلد بودند می‌خواندند و گوی خستگی به روح آنان راه نداشت و نا‌گزیر برنامه را در این ساعت خاتمه دادند و با چهره‌هایی که تبسم و رضایتمندی در آن نقش زده بود به اتاق‌هایشان رفتند. بالأخره روز اوّل بهار و یکِ یکِ نود و دو از راه رسید.
آشپز‌ها که شامل افشین بایمانی رامین زیبایی، جمشید صادق الحسینی و سیف الله سگانی بودند در تدارک سبزی پولو و ماهی برای هشتاد نفر تدارک ببینند.
پس رفتند که نهار را در محوطهٔ هوا خوری صرف کنند. لزا همهٔ میز‌ها و صندلی‌ها و سفره ها را در حیاط چیدند و دور تا دور هم نشستند و با صرف غذا روز اول سالی که به آن دل بسته بودند را آغاز کردند. هوا مطلوب و آفتابی بود و شادی زندانیان را تکمیل می‌کرد. گروهی آواز می‌خواندند و با سرود خود با سری افراخته نوروز را پاس می‌داشتند تا در وحلهٔ اول خودشان و در مراحل بعد سایرین باور کنند اگر چه جسم آنان در زندان است ولی روح آن‌ها از وراء دیوار‌ها با شادی آزادی را صدا می‌زنند و آنها حس می‌کنند و فریاد می‌زنند صبح نزدیک است.
از طرف زندانیان رجائی شهر

گزارشی از نقض حق تحصیل و فشار بر فعالین دانشجویی آذربایجان در ایران / ائلچین حاتمی








 "این گزارش طی ملاقاتی به آقای دروری دایک مسئول بخش خاورمیانه و ایران سازمان عفو بین الملل تقدیم گردید".
برخورد با دانشجویان و محرومیت تحصیل آنان پدیده جدیدی در کشور ایران نیست. از سال ۱۹۷۹ از زمان تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ایران اکثر دانشجویان مخالف و منتقد حکومت از دانشگاه‌ها به بهانه انقلاب فرهنگی پاکسازی شدند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران تا کنون سیاست گزینشی و تبعیض آمیز را در پذیرش دانشجویان دنبال کرده است. به عنوان نمونه، بسیجیان، رزمندگان، سپاهیان، ماموران امنیتی، روحانیون، خانواده‌های شهدا و... دارای سهمیه زیادی حدود ۴۰ نمره از ۱۰۰ نمره در کنکور سراسری هستند و با شرکت در کنکور از رشته‌ها و دانشگاه‌های مورد نظر خودشان براحتی با توجه به امتیازاتی که دولت به آنان قائل شده است می‌توانند پذیرفته شوند و ادامه تحصیل بدهند و در مقابل افرادی که از لحاظ سطح علمی نسبت به طرفداران حکومت برتری دارند از ادامه تحصیل در رشته و دانشگاه مورد علاقه خود بطور غیر مستقیم محروم می‌شوند.
پدیده ستاره دار شدن دانشجویان در سال اول ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد علنی شد و شدت بیشتری به خود گرفت. دانشجوی ستاره دار به دانشجویانی گفته می‌شوند که در آزموش علمی دوره کار‌شناسی ارشد و دکترا قبول شده اما به دلایل سیاسی-عقیدتی، مذهبی، مذهبی-فرهنگی یا اجتماعی و قومیتی از تحصیل محروم می‌شوند. علاوه بر ستاره دار کردن حکومت متدهای دیگری را برای گرفتن حق تحصیل از دانشجویان بکار می‌گیرد. که نمونه‌های بارز این روش‌ها تعلیق دانشجویان با احتساب سنوات تا اینکه زمینه را برای اخراج فعالین دانشجویی فراهم نمایند، اخراج دانشجویان زندانی به بهانه نیامدن به دانشگاه توسط کمیته انظباطی و... می‌باشند. هسته‌های گزینش دانشگاه، سپاه پاسداران، بسیج دانشجویی و وزارت اطلاعات تصمیم گیرنده نهایی برای پذیرش و یا عدم پذیرش دانشجویان هستند.
فعالین دانشجویی آذربایجان هم مانند سایر فعالین دانشجویی دگراندیش و منتقد در ایران از گزینش تبعیض آمیز دانشجویی وزارت علوم و ارگان‌های امنیتی حکومت جمهوری اسلامی مصون نمانده و تا حالا ده‌ها نفر از فعالین مدنی آذربایجان به بهانه‌هایی ستاره دار، تعلیق سنوات، در ‌‌نهایت از دانشگاه اخراج و از حق تحصیل محروم شده‌اند.
مطالب زیر در مورد دانشجویان آذربایجانی ستاره دار، محروم از تحصیل از زمان شروع اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد می‌باشد که با پاره‌ای توضیحات تقدیم حضورتان می‌گردد:
۱- ابراهیم رشیدی فعال سابق دانشجویی و هویت طلب که در سال ۲۰۰۶ داوطلب پذیرش رشته علوم اجتماعی در مقطع کا‌شناسی ارشد شده بود با عدم ارائه کارنامه از سوی سازمان سنجش مواجه گشته و عملا از تحصیلات تکمیلی محروم شده است. بر این اساس به دنبال پی گیریهای مکرر وی، سازمان سنجش علت عدم ارائه کارنامه او را «عدم صلاحیت عمومی» اعلام نموده بود.
۲- کمیته انظباطی دانشگاه تبریز در سال ۲۰۰۷ عده زیادی از دانشجویان هویت طلب این دانشگاه را از جمله بابک رحمتی (مدیر مسئول نشریه دانشجویی گونش)، منصور امینیان، هادی بهادری (دبیر کانون آذربایجان‌شناسی)، ابراهیم زینالی (مدیر مسئول نشریه کانون آذربایجان‌شناسی)، حامد توفیق (دبیر سیاسی انجمن اسلامی تبریز) ٬ بهنام زالی٬ وحید دهقانی، فراز ذهتاب، آیدین خواجه‌ای، مقصود عهدی، علی داور، امین امامی، آیدین غفارنژاد٬ صمد پاشایی و ناهید بابازاده را به یک تا دو ترم تعلیق از تحصیل تحصیل محکوم کرد. همچنین کمیته انظباطی دانشگاه تبریز پرونده مقصود عهدی را به کمیته مرکزی انظباطی وزارت علوم ارسال نمود. همچنین بهنام ترکانپور دانشجوی فعال ترک و عضو شورای مرکزی تشکل آرمان دانشگاه آزاد تبریز با حکم کمیته انظباطی این دانشگاه به یک ترم محرومیت از تحصیل در این سال محکوم شده بود.
۳- «روح اله بیات» فارغ التحصیل مهندسی برق سال ۲۰۱۱ از دانشگاه زنجان و «رحمت اله بیات تبار» فارغ التحصیل جغرافیای شهری سال ۲۰۱۰ این دانشگاه، دو دانشجوی زنجانی هستند که علیرغم قبولی در کنکور کار‌شناسی ارشد، از ورود به دانشگاه محروم شده‌اند. در واحد آزمون سازمان سنجش اعلام می‌کنند که «این امر به ما مربوط نیست و این دستور اداره اطلاعات است که مانع ادامه تحصیل شما شویم و شما باید برای پیگیری موضوع به اداره اطلاعات استان خود مراجعه کنید.» روح اله بیات بعد از مراجعه به اداره اطلاعات، هیچ پاسخ مشخصی از سوی آنان دریافت نمی‌کند.
۴- در پی ارسال دستوری از سوی وزارت اطلاعات به واحد‌های دانشگاهی کلیه اعضای سابق تشکل آرمان دانشگاه آزاد تبریز که همگی در مقطع کار‌شناسی ارشد مشغول تحصیل بودند، در سال ۲۰۰۹ از ادامه تحصیل محروم شده‌اند. یونس زارعیون (دبیر سابق تشکل و رئیس هئیت موسس تشکل آرمان)، بهنام ترکانپور (عضو سابق شورای مرکزی تشکل آرمان)، نوید محمدی (عضو سابق شورای مرکزی و دبیر کانون سیاسی تشکل آرمان) و وحید شیخ بگلو (از اعضای سابق تشکل آرمان)، همگی از ادامه تحصیل محروم شده‌اند. یونس زارعیون دانشجوی ترم آخر رشته علوم سیاسی در مقطع کار‌شناسی ارشد قبل از آنکه موفق به ارائه پایان نامه خود شود، طی تماسی از طرف معاون آموزشی دانشگاه از صدور نامه‌ای محرمانه از طرف اداره اطلاعات مبنی بر جلوگیری از ادامه تحصیل ایشان مطلع گردیده است. بهنام ترکانپور دانشجوی ترم دوم مدیریت صنعتی در مقطع کار‌شناسی ارشد نیز با شرایطی مشابه از ادامه تحصیل محروم شده است. وحید شیخ بگلو نیز که در رشته اقتصاد در مقطع کار‌شناسی ارشد در حال تحصیل بودند در فاصله زمانی دفاع از پایان نامه خود از ادامه تحصیل محروم شده است و نوید محمدی که در رشته مهندسی نرم افزار در مقطع کار‌شناسی ارشد از آمون ورودی پدیرفته شده بود، با ارسال نامه‌ای محرمانه از اداره اطلاعات تبریز به دانشگاه مربوطه از ثبت نام ایشان جلوگیری بعمل آمد.
۵- در سال ۲۰۰۹ به دنبال اعلام نتایج آزمون فوق لیسانس دانشگاههای دولتی در ایران بهزاد جدی، ابراهیم شهبازی و شهرام شوقی از فعالین دانشجویی آذربایجان که در کنکور ورودی مقطع فوق لیسانس شرکت و رتبه‌های لازمه را کسب کرده بودند از ورود به دانشگاه محروم شدند. بنا به گزارشات رسیده بهزاد جدی دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه تبریز و رتبه ۳۸۰ کنکور رشته اقتصاد علیرغم کسب رتبه لازم جهت قبولی در این رشته در دانشگاههای انتخابی، مردود اعلام شده است. به دنبال پیگیریهای این فعال دانشجویی آذربایجان در سازمان سنجش آموزش کشور و مراجعه به دکتر نوربخش رئیس هسته گزینش سازمان سنجش آموزش کشور، وی نام بهزاد جدی را در لیست ۱۵ صفحه‌ای افراد فاقد صلاحیت جهت ادامه تحصیل به وی نشان داده است. علاوه از این شهرام شوقی فارغ التحصیل رشته میراث فرهنگی که موفق به کسب رتبه ۲۰۰ در رشته پژوهش هنر شده بود مردود اعلام شده است. همچنین مسئولین سازمان سنجش نتایج کنکور ابراهیم شهبازی فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه زنجان را که در کنکور رشته جامعه‌شناسی شرکت کرده بود را دستکاری کرده‌اند. به گفته نزدیکان این فعال دانشجویی نتایج اعلام شده در کارنامه اولیه هیچ گونه تطابقی با برگه پاسخهای وی ندارد.
۶- سیامک میرزایی و حافظ سردارپور از فعالین دانشجویی آذربایجان که در کنکور ورودی مقطع فوق لیسانس شرکت کرده بودند از ورود به دانشگاه محروم شدند. سیامک میرزایی و حافظ سردارپور از فعالین دانشجویی آذربایجان که در کنکور ورودی مقطع فوق لیسانس شرکت کرده بودند از ورود به دانشگاه محروم شدند. بدنبال اعلام نتایج نهایی آزمون فوق لیسانس دانشگاههای دولتی ایران در ۳۰ آگوست ۲۰۱۰، حافظ سردارپور رتبه ۵۰۰ کنکور کار‌شناسی ارشد در رشته تولیدات دامی علیرغم کسب رتبه لازم جهت قبولی در دانشگاههای انتخابی، مردود اعلام شده است. س از پیگیریهای این فعال دانشجویی آذربایجانی مسئولین سازمان سنجش به وی گفته‌اند که او فاقد صلاحیت سیاسی برای ورود به مقطع کار‌شناسی ارشد می‌باشد.
۷- در سال ۲۰۰۹ مسئولین دانشگاه آزاد تبریز از ثبت نام نوید محمدی فعال دانشجویی آذربایجان که در مقطع کار‌شناسی ارشد کامپیو‌تر در این دانشگاه پذیرفته شده است ممانعت کرده‌اند. نوید محمدی؛ سردبیر بخش ترکی هفته‌نامه حیدربابا و نویسنده نشریات وارلیق، دیلماج، اختر، نوید آذربایجان، دبیر سیاسی و عضو شورای مرکزی تشکل آرمان بوده است.
۸- مهدی رشیدی نسب دانشجوی ترم ۸ برق الکترونیک دانشگاه بناب در سال ۲۰۱۳ در پی برگزاری نمایشگاه عکس زلزله آزربایجان و نیز نشر اخبار واقعی زلزله بوسیله بروشور در دانشگاه بناب و لغو مجوز آن پس از گذشت دو روز به مدت یک ترم محروم از تحصیل گشت.
۹- سعید مرادی نقده فعال دانشجویی آذربایجانی و دانشجوی حقوق دانشگاه رشت که در کنکور ورودی مقطع فوق لیسانس سال ۲۰۱۰ شرکت کرده بود از ورود به دانشگاه محروم شد. این فعال دانشجویی آذربایجانی که در آزمون کار‌شناسی ارشد رشته علوم سیاسی شرکت کرده بود پس از مراجعه به سایت سازمان سنجش با نقص در پرونده مواجه شده است. مسئولین سازمان سنجش پس از مراجعه این فعال دانشجویی اعلام کرده‌اند که فعالیتهای وی در عرصه دفاع از حقوق ملی و انسانی آذربایجانی‌ها در ایران و مسئولیت وی در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی دلیل محرومیت وی از ورود به مقطع فوق لیسانس بوده است که وزارت اطلاعات به استعلام سازمان سنجش مبنی بر صلاحیت این دانشجوی آذربایجانی برای ادامه تحصیل پاسخ منفی داده است. سعید مرادی در حال حاضر به کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه پناهنده شده و به عنوان پناهنده سیاسی در شهر کاستامونوی ترکیه زندگی می‌کند.
۱۰- به دنبال اعلام نتایج آزمون فوق لیسانس دانشگاههای دولتی در ایران آمنه قاسم‌پور دانشجوی روان‌شناسی دانشگاه تبریز و فعال دانشجویی آذربایجان که موفق به کسب رتبه ۳۶ جهت ورود به دانشگاه شده بود از ورود به دانشگاه محروم شد. آمنه قاسم‌پور دانشجوی ورودی سال ۲۰۰۴ رشته روان‌شناسی دانشگاه تبریز و رتبه ۳۶ کنکور علوم تربیتی در سال ۲۰۰۹ ٬ علیرغم کسب رتبه لازم جهت قبولی در این رشته در دانشگاههای انتخابی، مردود اعلام شده است. بدنبال پیگیریهای نزدیکان این فعال آذربایجانی از سازمان سنجش آموزش کشور مسئولین اعلام کرده‌اند که وی فاقد صلاحیت عمومی جهت ادامه تحصیل در دانشگاه است. قاسم‌پور فعال دانشجویی آذربایجان در دانشگاه تبریز و عضو کانون آذربایجان‌شناسی این دانشگاه بوده است.
۱۱- سیما دیدار فعال آذربایجانی و فعال حقوق زنان در سال ۲۰۱۰ همراه با عده کثیری از فعالین آذربایجانی ستاره دار اعلام شد و از ادامه تحصیل در مقطع کار‌شناسی ارشد باز ماند.
۱۲- مهرداد جلالی فر دانشجوی رشتهٔ دامپروری این دانشگاه و مدیر مسئول نشریه دانشجویی گونش به دلیل شرکت در اعتراضات ماه می‌۲۰۱۲ که بر علیه سیاست‌های دولت در بی‌توجهی به خشک شدن دریاچه اورمیه در اورمیه برگزار شده بود به یک ترم تعلیق از تحصیل محکوم شد.
۱۳ - سازمان سنجش آموزش کشور، قادر کیانی فعال هویت طلب ترک و دانشجوی کار‌شناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران و یکی از رتبه‌های تک رقمی کنکور ۲۰۰۸ در رشته روابط بین الملل، را از تحصیل در مقطع کار‌شناسی ارشد محروم نمود.
۱۴- نعیم احمدی در پی تحصن‌های سه روزه دانشگاه تبریز در ماه می‌۲۰۰۷ به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود که ترم اول سال تحصیلی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ را در محرومیت از تحصیل گذراند. حراست دانشگاه سابقا با چندین نوبت تماس‌های تلفنی خانواده نعیم احمدی را تهدید کرده بودند. وحید دهقانی دیگر فعال دانشجویی نیز در ارتباط با تحصن‌های ۲۰۰۷ دانشگاه تبریز به یک ترم محرومیت معلق از تحصیل محکوم گشته بود.
۱۵- هاجر کبیری؛ کار‌شناسی پژوهشگری اجتماعی دانشگاه تبریز، با عدم صدور کارنامه ۲۰۱۰ کار‌شناسی ارشد از تحصیل در این مقطع محروم گردید. هاجر کبیری فعال حقوق زنان و سردبیر نشریه توقیف شده «تلنگر» می‌باشد.
۱۶– مجید ماکویی زاد؛ دانشجوی کشتی سازی دانشگاه مالک اش‌تر اصفهان، با عدم صدور کارنامه آزمون کار‌شناسی ارشد سال ۲۰۱۰ از ادامه تحصیل محروم گردید. مجید ماکویی زاد از فعالین حرکت ملی آذربایجان بازداشت اول در می‌۲۰۰۶ در ارومیه، بازداشت دوم در تابستان ۲۰۰۸ از سوی اداره اطلاعات تبریز بوقوع پیوست و بعد از ۳ ماه آزاد و از سوی دادگاه انقلاب تبریز در سال ۲۰۰۹ به یک سال زندان تعزیری و ۲ سال زندان تعلیقی محکوم شد. این فعال آذربایجانی در حال حاضر دانشجوی فوق لیسانس کشتی سازی دانشگاه فنی استانبول می‌باشد.
۱۷- قادر کیانی؛ دانشجوی آذربایجانی به علت فعالیت‌های هویت طلبانه علیرغم کسب رتبه خوب در آزمون سال ۲۰۰۷ از ادامه تحصیل در مقطع کار‌شناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه تهران، محروم گردید.
۱۸- نادر مهد قره باغ به علت فعالیت سیاسی با عدم صدور کارنامه در آزمون کار‌شناسی ارشد سال ۲۰۰۸ مواجه شد و از ادامه تحصیل این دانشجوی آذربایجانی ممانعت بعمل آمد.
۱۹– امین امامی؛ مهندسی مکانیک دانشگاه تبریز، ستاره دار اعلام شد و با عدم صدور کارنامه آزمون ۲۰۰۸، از ادامه تحصیل منع گردید. امین امامی فعال دانشجوی سابق و عضو جنبش دانشجویی آذربایجان (AZOH) بود.
۲۰- صمد پاشایی؛ دانشجوی مهندسی کشاورزی دانشگاه تبریز با عدم صدور کارنامه در آزمون ۲۰۰۸ مواجه گردید و توسط سازمان سنجش از تحصیل محروم گشت. مهدی حاجی محمدی هم فعال دانشجویی سابق هم شرایط سایر دانشجویان را در سال ۲۰۰۸ داشت و نتوانست به دلیل ستاره دار شدن در مقطع فوق لیسانس ادامه تحصیل بدهد.
۲۱- ناهید بابازاده؛ علوم تربیتی دانشگاه تبریز، هم در سال ۲۰۰۸ علیرغم قبولی در آزمون کار‌شناسی ارشد به علت فعالیت سیاسی و دانشجوی از ادامه تحصیل در مقطع کار‌شناسی ارشد باز ماند.
۲۲- سید احمد حسینی دانشجوی کار‌شناسی ارشد دانشگاه ارومیه از ادامه تحصیل محروم و نهایتا اخراج شد. سید احمد حسینی دانشجوی کار‌شناسی ارشد این دانشگاه پس از یک سخنرانی ۲ دقیقه‌ای در تالار چمران دانشگاه با حکم کمیته انضباطی این دانشگاه از تحصیل محروم و از دانشگاه اخراج شد. نامبرده که پس از سخنرانی در روز ۱۶ آذر روز دانشجو در سال ۲۰۱۰ در تریبون آزاد این دانشگاه با تعلیق ۲ ساله مواجه شده بود؛ نهایتا در روز ۲ جولای ۲۰۱۲ بخاطر اتمام سنوات آموزشی‌اش از دانشگاه اخراج گردید.
۲۳- دبیر کانون گفتگوی تمدن‌ها به جرم گفتن حقایق به یک ترم محرومیت از تحصیل در سال ۲۰۰۸ محکوم گردید. شمس الله نجفی، دانشجوی کار‌شناسی ارشد دانشگاه تهران (پردیس ابوریحان) به دلیل آنچه برگزاری جلسات غیرقانونی و نیز دادن اطلاعات خلاف واقع در مورد قومیت‌ها نامیده شده در کمیتهٔ انظباطی مورد محاکمه قرار گرفته است.
۲۴- در سال ۲۰۰۸ دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه سهند تبریز به یک ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد. پیمان انجیدنی دانشجوی دانشگاه سهند و دبیر سابق انجمن اسلامی این دانشگاه از سوی کمیته انضباطی به یک ترم محرومیت از تحصیل با احتساب در سنوات محکوم گشت.
۲۵- بابک مغازه فعال مدنی با عدم تائید صلاحیت عمومی توسط دستگاه‌های نظارتی و گزینشی در آزمون کار‌شناسی ارشد سال ۲۰۱۲ ستاره دار اعلام شد و از ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس محروم شد.
۲۶- لیلا صحت؛ فعالان کمپین یک میلیون امضا و فعال حقوق زنان درتبریز و عضو ستاد زنان مهندس موسوی در آذربایجان در سال ۲۰۰۹ ستاره دار اعلام شد و ادامه تحصیل محروم شد.
۲۷- یونس سلیمانی، فعال شناخته شدهٔ جنبش دانشجویی آذربایجان به دستور نیروهای امنیتی در سال ۲۰۱۰ از ادامهٔ تحصیل خود منع گردید. وی که پس از سپری کردن بیش از ۵ ماه بازداشت موقت به قید وثیقهٔ ۲۲۰ میلیون تومانی آزاد گردیده علاوه بر اخراج از دانشگاه همدان، از ادامهٔ تحصیل در مقطع کار‌شناسی ارشد نیز محروم شده است. کمیتهٔ انظباطی دانشگاه بوعلی سینای همدان در نامهٔ خود با اشاره به پایان سنوات یونس سلیمانی، این دانشجوی سال آخر رشتهٔ بیولوژی را مشمول اخراج از دانشگاه دانسته است. از سوی دیگر یونس سلیمانی از ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ علوم سیاسی در مقطع کار‌شناسی ارشد نیز محروم گردیده است. بنا به گزارشات رسیده در کارنامهٔ آزمون کار‌شناسی ارشد وی خواسته شده بود تا ایشان در اسرع وقت به مرکز بازرسی سازمان سنجش مراجعه نماید. تیم امنیتی حاضر در بازرسی سازمان سنجش پس از مراجعهٔ یونس سلیمانی ضمن عدم پاسخگویی نسبت به دلایل ممنوع التحصیلی وی، او و خانواده‌اش را تهدید به برخوردهای شدید امنیتی نموده‌اند. گفتنی است یونس سلیمانی، فعال شناخته شدهٔ جنبش دانشجویی آذربایجان و دبیر سابق کانون ترکی دانشگاه بوعلی سینای همدان، سردبیر سابق نشریهٔ دانشجویی ایلدیریم در دانشگاه بوعلی، دبیر انجمن ادبی بیان، عضو هیئت تحریریهٔ نشریهٔ بولوت و عضو شورای نویسندگان هفته نامهٔ سینا، می‌باشد.
۲۸- محمد احدی فعال آذربایجانی زندانی در تبریز از شرکت در کنکور کار‌شناسی ارشد ۲۰۱۱ بازماند و مسئولین زندان به وی اجازه شرکت در آزمون مذکور را ندادند.
۲۹- امیر رضایی فعال دانشجویی دانشگاه ارومیه در سال ۲۰۱۱ از دانشگاه اخراج شد. امیر رضایی در پی اعتراض به سخنران همایشی که تحت عنوان ولایت فقیه در دانشگاه ارومیه در سال ۲۰۱۰ برگزارشد، به دو ترم تعلیق از تحصیل محکوم و در ‌‌‌نهایت به دلیل اتمام سنوات از دانشگاه اخراج شد.
۳۰- سیامک کوشی فعال دانشجویی هویت طلب آذربایجان که به دلیل فعالیت سیاسی و به اتهام تبلیغ علیه نظام در سال ۲۰۱۱ دستگیر شده و در بازداشتگاه اداره اطلاعات حدود ۲۰ روز زندانی بود پس از آزادی از زندان از دانشگاه محل تحصیل خود دانشگاه آزاد تبریز اخراج شد. مسئولین دانشگاه ابتدا دلیل اخراج وی را مشکلات آموزشی عنوان کردند ولی به گفته ایشان این بهانه‌ای بیش نبوده است و ایشان هیچ مشکل آموزشی نداشته است.
۳۱- محمد عزیزی از فعالین دانشجویی آذربایجان و داوطلب ورود به کار‌شناسی ارشد توسط هیئت گزینش سامان سنجش ممنوع التحصیل شد. محمدعزیزی فارغ التحصیل دانشگاه گیلان در رشته ادبیات فارسی و داوطلب ورود به مقطع کار‌شناسی ارشد کنکور سال ۲۰۱۱ در رشته جامعه‌شناسی در پی اعلام نتایج اولیه با مراجعه به سایت سازمان سنجش و دریافت کارنامه خود مشاهده نمود که توسط هیئت گزینش آن سازمان ستاره دار و ممنوع التحصیل شناخته شده است. محمد عزیزی از فعالین دانشجویی، عضو شورای سردبیری نشریه توقیف شده قوپوزو مقاله نویس نشریات دانشجویی چاغری، یاغیش، قوپوز و باریش بوده و در حال حاضر به عنوان پناهنده سیاسی در شهر کاستامونوی کشور ترکیه اقامت دارد.
۳۲- علی خیرجو، فارغ التحصیل رشته فیزیک دانشگاه محقق اردبیلی و فعال جنبش دانشجویی آذربایجان به علت فعالیت‌های مدنی دوران دانشجویی از ادامه تحصیل در مقطع کار‌شناسی ارشد در سال ۲۰۱۰ محروم شد.
۳۳- شاهرخ حاتمی دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه قاضی ترکیه و از فعالین مدنی آذربایجان خاطر تائید شدن مدرک خود در ایران و گرفتن امتیازات دانشجویی که به دانشجویان خارج از کشور تعلق می‌گیرد، تشکیل پرونده داده که مورد تایید وزارت بهداشت قرار نگرفته است. این فعال مدنی در هر بار مراجعه به سفارت و پبگیری وضعیت پرونده خود، مامورین سفارت به وی گفته‌اند که برای پاره‌ای توضیحات به اداره اطلاعات شهر تبریز مراجعه نماید و در صورت تایید آنان تایید پرونده در وزارت بهداشت مانعی ندارد. شاهرخ حاتمی از تن دادن به خواست آنان خودداری کرده و بیش از ۴ سالی است که به علت نداشتن امنیت جانی نمی‌تواند به ایران برگردد و در حال حاضر در شهر آنکارا اقامت دارد.
۳۴- مهدی حمیدی شفیق فعال مدنی آذربایجان در سال ۲۰۱۱ از طرف واحد گزینش سازمان سنجش ایران به عنوان دانشجوی ستاره دار اعلام شد و از تحصیل در رشته جامعه‌شناسی در مقطع کار‌شناسی ارشد منع شد. قبل از این هم کمیته انظباطی دانشگاه تبریز این دانشجوی آذربایجانی را به علت پرسش و پاسخ و ایفای نظرات خود در جلسهٔ تریبون آزاد به مدت ۱ ترم از تحصیل تعلیق شده بود. مهدی حمیدی شفیق به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی و... به ۲۷ ماه حبس محکوم شده که در حال حاضر در حال گذراندن دوره محکومیت حبس خود در زندان مرکزی تبریز می‌باشد.
۳۵- ایلقار علیزاده مدرس دانشگاه ارومیه و دانشگاه آزاد به علت فعالیت‌های مدنی در سال ۲۰۰۷ از دانشگاه اخراج شد و از تدریس وی در دانشگاه ارومیه ممانعت به عمل آمد. مسئولین دانشگاه در پی فشار اداره اطلاعات ارومیه به این عمل تن داده بودند.
۳۶- عذرا آذری دانشجوی رشته مهندسی فضای سبز دانشگاه تبریز طی حکمی از طرف دانشگاه در ماه آپریل سال ۲۰۱۰ که علت آن را دلایل آموزشی اعلام شده بود از دانشگاه اخراج شد و از ادامه تحصیل بازماند. در زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم رییس اداره حراست تبریز طی تماس تلفنی خانواده این فعال دانشجویی را تهدید به دستگیری و بازداشت فرزندشان کرده و به آن‌ها اعلام کرده ما صلاح می‌دانیم به دانشگاه نیاید. بعد از این تماس تلفنی خانم آذری به علت تهدیدات‌های صورت گرفته نتوانسته در امتخانات پایان ترم شرکت کند و نمره صفر رد شده بود. این فعال دانشجویی دوباره در ترم پاییزه ثبت نام کرده بود که در موقع امتحانات مسئولین دانشگاه مانع شرکت ایشان در امتحانات می‌شوند و اعلام می‌کنند که اسمتان در لیست دانشجویان ثبت نامی نیست. این موانع ایجاد شده با فشار اداره اطلاعات بهانه‌ای برای اخراج این فعال دانشجویی گردید.
۳۷- سجاد رادمهر عضو سابق کمیته مرکزی جنبش دانشجویی (AZOH) و از فعالین شناخته شده دانشجویی در دانشگاه تبریز بود که به علت فعالیت‌های مدنی در دانشگاه حراست دانشگاه با فشار اداره اطلاعات تبریز مانع از دفاع از پایان نامه کار‌شناسی ارشد وی گردید که این فعال دانشجویی در محوطه دانشگاه تبریز دست به اعتصاب غذا زد و این مسئله باعث شد حراست دانشگاه با ۶ ماه تاخیر اجازه دهد ایشان از پایان نامه خود دفاع کند و در تاریخ ۱۷ جولای ۲۰۰۸ روز دفاع از پایان نامه خود همراه با ۷ تن از فعالین مدنی به نام‌های داریوش (ائلچین) حاتمی، برادرش شاهرخ حاتمی و ۵ تن از اعضای جنبش دانشجویی آذربایجان تبریز دستگیر شد و بعد از ۱۰۵ روز حبس انفرادی با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی بطور موقت آزاد شد و بعد از آزادی موقت از زندان حراست دانشگاه اجازه تصویه حساب از دانشگاه را به وی نداد و آقای رادمهر موفق به مدرک تحصیلی خود نشد.
۳۸- حراست دانشگاه تبریز در سال ۲۰۱۰، ۷۰ تن از دانشجویان را احضار کرد و صدور انواع احکام انضباطی از قبیل انفصال از خوابگاه، محرومیت از تسهیلات، ممنوع الورودی به دانشگاه، توبیخ کتبی با درج در پرونده، تعلیق از تحصیل به مدت ۲ ترم از جمله این احکام صادره از جانب کمیته انضباطی بوده است. حکم تعلیق از تحصیل ۹ تن از فعالین دانشجویی قطعی شده بود که اسامی آنان به شرح زیر می‌باشد: محمد می‌نایی دانشجوی رشته ریاضی ۲ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی، محمد رازانی دانشجوی رشته عمران ۱ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی، شهلا ابراهیمی دانشجوی رشته علوم اجتماعی ۲ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی و پیشنهاد انتقال به دانشگاه دیگر، آستره مولودی دانشجوی رشته علوم تربیتی ۱ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی، سمیرا چلانی دانشجوی رشته تاریخ ۲ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی، احمد الیاسی دانشجوی رشته عمران ۲ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی، احمد نوری دانشجوی رشته ریاضی ۱ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی، شهرام همایونفر دانشجوی رشته شیمی ۲ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی و مریم زارعی دانشجوی رشته علوم تربیتی ۲ ترم تعلیق و محرومیت از تسهیلات دانشگاهی.
با توجه به مطالب بالا می‌توان نتیجه گرفت فعالین دانشجویی آذربایجان تا حالا به خاطر فعالیت‌های مدنی در محیط دانشگاه بار‌ها تعقیب، تهدید، دستگیری و بازداشت در سلول انفرادی، شکنجه توسط بازجویان، محکومیت به حبس‌های طولانی مدت و... توسط عوامل حاکمیت ایران را تجربه کرده‌اند. فشار تحصیلی بر فعالین دانشجویی آذربایجانی هم از دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد تاکنون به شکل محرومیت از تحصیل باستاره دار کردن دانشجویان در مقطع کار‌شناسی ارشد و دکتری، تعلیق سنوات، اخراج از دانشگاه، تهدید، احضار و توبیخ در پرونده نمود پیدا کرده است.

روزشمار نقض حقوق شهروندان بهایی اسفندماه ۱۳۹۱








در تدوام سرکوب اقلیت مذهبی بهایی گزارشی ماهانه از سوی واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر می‌شود که گزارش زیر نقض حقوق بهائیان در دی ماه سالجاری است.
متن این گزارش به قرار زیر است:
۲ اسفندماه: «سماء رئوفی» شهروند بهایی ساکن سنندج هنگام خروج از منزل توسط ماموران امنیتی بازداشت و به ستاد خبری اداره اطلاعات شهر مزبور منتقل شد.
۵ اسفندماه: «پانیذ فضل علی» دانشجوی بهایی در حال تحصیل ترم ۶ در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه علم و صنعت واحد مرکزی به علت اعتقاد به آئین بهایی از دانشگاه اخراج شد.
۱۲ اسفندماه: در پی نپوشیدن لباس زندان از اعزام «کامران رحیمیان» و «فواد خانجانی» جهت ملاقات بستگانشان از زندان رجایی شهر به زندان اوین ممانعت بعمل آمد.
-    دادگاه «عدنان رحمت پناه» شهروند بهایی ساکن شیراز به اتهام تبلیغ علیه نظام برگزار شد. لازم بذکر است نامبرده از آذر ماه سال جاری همچنان در بازداشت به سر می‌برد.
۱۵ اسفندماه: چهار دانش آموز بهایی ساکن سمنان به نامهای «سینا فنائیان»، «آرمین الله وردی»، «رامین امیری» و «یونس خانجانی» توسط ماموران امنیتی از کلاس درس خارج شده و به ستادخبری اداره اطلاعات شهر مزبور منتقل شده که پس از چند ساعت بازجویی آزاد شدند.
-    در طی ۱۵ روز گذشته منازل و محل‌های کسب تعدادی از شهروندان بهایی ساکن شیراز توسط مامورین امنیتی مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت.
-    ماموران امنیتی به نیابت از سمنان به منزل «گلرخ فیروزیان» شهروند بهایی اهل سمنان که چندین ماه است در تهران ساکن شده مراجعه و قصد بازداشت نامبرده را داشتند ولی بدلیل عدم حضور وی محل را ترک نمودند.
۲۱ اسفندماه: «گلرخ فیروزیان» شهروند بهایی ساکن تهران پس از معرفی خویش به دادسرای انقلاب سمنان به دستور بازپرس پرونده بازداشت و به اداره اطلاعات سمنان منتقل شد.
-    دو خواهر بهایی ساکن مشهد به نامهای «نیکا خلوصی» و «نوا خلوصی» که در ۵ مهرماه در مشهد بازداشت شده بودند پس از پنج ماه بازداشت موقت محاکمه شدند.
۲۲ اسفندماه: ده شهروند بهایی ساکن تهران در ارتباط با موسسه علمی آزاد بهاییان به نامهای: «آزیتا رفیع‌زاده»، «پیمان کوشکباغی»، «نازنین نیکوسرشت»، «نسیم باقری»، «طلوع گلکار»، «احمد گلزار»، «عباس طائف»، «حسن ممتاز»، «نگین قدمیان» و «احمد بهشتی» به دادسرای تهران احضار که دو نفر از ایشان پس از اخذ تعهد آزاد و هشت نفر دیگر پس از تفهیم اتهام به قید وثیقه آزاد شدند.
۲۳ اسفندماه: «نوید خانجانی» در پی نپوشیدن لباس زندان برای اعزام به دادگاه انقلاب مورد ضرب و شتم شدید مامورین زندان رجایی شهر قرار گرفت.
۲۸ اسفند ماه: دو شهروند بهایی ساکن گرگان به نامهای «مونا امری» و «روفیا پاکزادان» پس از تفتیش منزل و ضبط کتب و عکسهای مذهبی توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شدند.
۲۹ اسفند ماه: به هیچکدام از زندانیان بهایی در ایران جهت ایام نوروز مرخصی داده نشد.
-    سماء رئوفی پس از ۲۷ روز بازداشت از اداره اطلاعات سنندج آزاد شد.
-    شیدرخ فیروزیان که در ۲۴ بهمن ماه توسط اداره اطلاعات سمنان بازداشت شده بود پس از معرفی خواهرش – گلرخ فیروزیان- آزاد شد.

کرمی خیرآبادی بر اثر مننژیت ویروسی به اغما رفت / تکمیلی








 علیرضا کرمی خیرآبادی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر که روز پنجم فروردین به صورت اورژانسی به بیمارستانی در تهران منتقل شده بود همچنان در حالت اغمال بسر می برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در پی تشخیص بیماری این زندانی از سوی پزشکان متخصص اعلام شده است که وی به نوعی مننژیت مغزی مبتلا شده است و کماکان در حالت اغماست.
در پی اطلاع پزشکان بهداری زندان رجایی شهر از ابتلاء این زندانی به مننژیت با مراجعه به سالن 12 زندان رجایی شهر اقدام به پخش داروی آنتی بیوتیک در بین زندانیان سیاسی کردند.
علیرضا کرمی خیرآبادی به اتهام هواپیماربایی ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شده بود، وی به بیماری قلبی نیز مبتلا است و یک هفته پیش از وخامت حالش می بایست به بیمارستان منتقل میشد، اما به دلیل مخالفت با پوشیدن لباس فرم زندان در زمان اعزام، مسئولین با انتقال وی به بیمارستان مخالفت کردند.

کرمی خیر آبادی بر اثر تعلل در درمان، اورژانسی به بیمارستان منتقل شد








 علیرضا کرمی‌خیرآبادی، زندانی امنیتی محبوس در زندان رجایی شهر کرج روز گذشته بر اثر وخامت حال جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی سیاسی که از بیماری قلبی رنج می‌برد با نظر پزشکان می‌بایست هفته پیش به بیمارستان منتقل می‌شد اما به دلیل اصرار ماموران اعزام در پوشیدن لباس زندان و مخالفت وی با این خواسته نهایتا به بند سیاسی بازگردانده شد.
پس از این اتفاق روز گذشته در پی تشدید بیماری این زندانی وی با حالت بی‌هوش با آمبولانس به بیمارستان هزار تخت خوابی تهران منتقل شد.
از وضعیت فعلی این زندانی امنیتی که به اتهام هواپیما ربایی به حبس ابد محکوم شده است اطلاعی در دست نیست.

دو شهروند ساکن روستای در سلماس به اداره اطلاعات احضار شدند








 دو شهروند ساکن روستای از توابع سلماس به نامهای علاالدین عبداله زاده و فارس عبداله زاده به اداره اطلاعات این شهرستان احضار شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علاالدین عبداله زاده فرزند محمد و فارس عبداله زاده فرزند عبدالله دو شهروند شهروند کرد اهل روستای بروشخواران در پی احضار اداره ی اطلاعات این شهرستان چندین ساعت مورد بازجویی  قرار گرفتند.

بر پایه همین گزارش، درطی چند ماه گذشته علاالدین عبداله زاده به دفعات به اتهام همکاری با احزاب کرد مخالف دولت به اداره اطلاعات این شهرستان احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.

درادامه‌ی گزارش ارسالی آمده است صمد عبداله زاده ۱۸ ساله فرزند علاالدین در سال ۸۵ براثرتیراندازی مأموران نیروی انتظامی، از ناحیه شکم به شدت زخمی شده بود.

گزارش آماری نقض حقوق بشر - ویژه اسفند ۱۳۹۱








 نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر اساس برنامه ماهانه خود که بیش از ۳۶ ماه از آغاز آن می‌گذرد، اقدام به انتشار گزارش آماری ماهانه از وضعیت حقوق بشر ایران ویژه اسفند ۱۳۹۱نمود‫.

در این نوشتار ۱۳۲ گزارش حقوق بشری منتشره اسفند ماه در ۱۱ رسته حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است. و علاوه بر تلاش برای ارتقای دقت گزارشات، سعی شده است جنبه‌های آموزشی نیز در گزارش تقویت شود. بررسی حقوقی اخبار و گزارشات مهم و پرداختن به گزارشاتی که بیشترین و کمترین توجه را به خود اختصاص داده است در کنار استفاده از محاسبات آماری و نموداری را باید از دیگر نکات برجسته این گزارش دانست‫.

متن کامل این گزارش به شرح زیر است، هم چنین برای دریافت نسخه PDF آن اینجا کلیک کنید.
ارزیابی کلی اخبار نقض حقوق بشر در اسفند ماه
آخرین ماه سال ۱۳۹۱ در حالی سپری شد که گزارشات حقوق بشری نشان می‌دهد نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در کشور هم‌چنان ادامه دار است. در اسفندماه احمد شهید، گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران چهارمین گزارش خود را منتشرکرد. آقای شهید در گزارش مذکور که در ۲۱ اسفندماه به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه شد، مقام‌های ایران را به نقض سیستماتیک حقوق بشر متهم کرده است. این مفصل ترین گزارشی‌ست که آقای شهید در طول ۲ سال ماموریتش منتشر کرده؛ در این گزارش نقض حقوق شهروندان در ۷۷ صفحه و ده فصل تشریح شده است.
آقای شهید بار دیگر از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است که با سفر او به این کشور موافقت کنند. او هم‌چنین توصیه کرده اعدام ها را متوقف، زندانیان سیاسی و عقدیتی را آزاد و به اتهامات شکنجه رسیدگی کنند. این در حالیست که مقام‌های جمهوری اسلامی در پاسخی ۸ صفحه‌ای انتفادات احمد شهید را رد کرده و روش تحقیق او را زیر سوال برده‌اند.
مسئول پیگیری پرونده‌ی ستار بهشتی، وبلاگ نویس مقتول در بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی نیز با ادعا بر اینکه "شوک روانی و فیزیکی دلیل مرگ ستار بهشتی بود" پرونده‌ی وی را بسته شده اعلام کرد تا یکی دیگر از پرونده‌های قتل و شکنجه و بازداشت منتقدین توسط نهادهای جمهوری اسلامی، با فشارِ نهادهای فراقانونی مختومه شود. این مهم در حالیست که گیتی پورفاضل، وکیل خانواده بهشتیمی‌گوید: "چنین چیزی صحت ندارد، پرونده هنوز در مرحله مقدماتی است و حتی به دادگاه نرفته تا مختومه شود."
در ماهی که پشت سر گذاشتیم، کاظم جلالی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اعلام کرد پرونده وقایع سال ۸۸ کوی دانشگاه تهران بدون تهیه حتی گزارشی مکتوب بسته شده است. وی گفته است: " با وجودی که ما چندین جلسه برگزار کردیم ولی گزارش نهایی از ناحیه کمیته تهیه نشد در واقع باید مسئولان کمیته در این رابطه، مدیریت شده عمل می‌کردند. متاسفانه هیچ گاه گزارش به طور مکتوب برخلاف کهریزک تهیه نشد."
از سوی دیگر با تائید محکومیت سه زندانی سیاسی کرد متهم به عضویت در حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) و ارسال پرونده‌ی ایشان بهاجرای احکام زندان مرکزی ارومیه، نگرانی‌ها از اجرای حکم ایشان افزایش یافت. ابراهیم عیسی‌پور، سمکو نژادی، سامان نسیم سه زندانی سیاسی کرد محبوس در زندان مرکزی ارومیه هستند که با تائید حکم اعدامشان در دیوان عالی کشور و ارسال پرونده به اجرای احکام زندان ارومیه در آستانه اعدام قرار گرفتند.
یکی از مدیران کمیته‌ی امداد نیز گفته است که در ایران بیش از ۲۰۰ هزار کودک زیر شش سال، دچار فقر غذایی هستند. به گفته‌ی ناصر ایروانی‌منش، مدیر بهداشت و بیمه‌های اجتماعی کمیته امداد ایران، بررسی وضعیت ۲۰ هزار دانش‌آموز ایرانی تحت پوشش این کمیته نشان داده، هشت هزار و ۶۰۰ دانش‌آموز بالای شش سال، "مشکوک یا مبتلا به کم‌خونی و بیماری‌های ناشی از فقر هستند." استان سیستان و بلوچستان، به گفته‌ی او، بیشترین کودکان دچار فقر غذایی را دارد. هشت هزار کودک در این استان به مواد غذایی لازم برای رشد دسترسی ندارند.
مضاف بر این موارد و در پی شدت گرفتن تحریم‌های جهانی بر علیه ایران، رئیس انجمن بیهوشی و مراقبت‌های ویژه با هشدار جدی نسبت به کمبود انواع داروهای بیهوشی درکشور گفت: "متاسفانه به خاطر کمبود داروهای بیهوشی اتاق‌های عمل چند بیمارستان خصوصی و دولتی در تهران در آستانه تعطیلی قرار گرفته‌اند." وی تاکید کرده است که بار‌ها در این باره به مسئولان هشدار داده بودند اما ایشان متاسفانه تنها کم توجهی پیشه کردند و شواهد نشان می‌دهد در آستانه‌ی تعطیلات نوروزی فقط بیماران اورژانسی امکان انتقال به اتاق عمل را خواهند داشت و تکلیف سایر بیماران معلوم نیست.
در روزهای پایانی سال، حداقل دستمزد سال ۹۲ کارگران هم در پی تصویب افزایش ۲۵ درصدی دستمزد در شورای عالی کار با ۹۷ هزار و ۴۲۵ تومان افزایش، ۴۸۷ هزار و ۱۲۵ تومان اعلام شد. این رقم در حالی تعیین شده است که سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه به عنوان یکی از این تشکل‌های مستقل کارگری با انتشار بیانه‌ای ضمن اینکه خط فقر را نزدیک به ۲ میلیون تومان عنوان کرد، نسبت به پایمال شدن ماده‌ی ۴۱ قانون کار و لحاظ نکردن هزینه‌های زندگی یک خانوده‌ی چهار نفره اعتراض نمود.
بازتاب ویژهی اخبار در رسانهها و شبکههای اجتماعی
در این بخش سعی شده به آن دسته از گزارش‌های نقض حقوق بشر در اسفند ماه که با حساسیت و توجه بیش‌تری دنبال شده و از استقبال موجه‌تری از سوی افکار عمومی نسبت به بسیاری از دیگر موارد برخوردار شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیش‌تر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارشات به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.
بر این اساس و در ادامه‌ی برخوردهای امنیتی با نشریات و روزنامه نگاران اصلاح طلب در کشور، هفته‌نامه‌ی آسمان و ماهنامه‌های تجربه و مهرنامه توقیف شدند. این سه نشریه که رویکرد اصلاح‌طلبی داشته و تا اندازه‌ای با چهره‌های کلیدی مشترکی اداره می‌شدند و در فضای کنونی جزو بازوهای مهم رسانه‌ی فعلی اصلاح‌طلبان بودند، به طور همزمان توقیف شدند.
شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران هم پس از چندین جلسه تعویق دادگاه سرانجام رای خود را صادر کرد و محمد سیف‌زاده وکیل سر‌شناس حقوق بشری را به شش سال حبس محکوم نمود. این زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر پس از آنکه از بیمارستان به سالن ۱۲ بند ۴ بازگشته بود، حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب را در زندان دریافت کرد. آقای سیف‌زاده اخیرا به دلیل ابتلا به خونریزی کلیه به بیمارستان منتقل شده بود و نهایتاً علی رغم اینکه درمان وی کامل نشده بود به زندان رجایی شهر بازگردانده شده است.
در آخرین ماه سال گذشته با موج بازداشت شهروندان در شهرهای غربی کشور نیز مواجه شدیم به طوری که تنها در شهرستان پاوه دستکم چهارده نفر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. دستگیری خسرو کردپور، مدیر آژانس خبری موکریان در مهاباد و برادرش مسعود کردپور نیز از جمله‌ی این بازداشت‌ها محسوب می‌شود. علاوه بر دو فعال مذکور کیهان عزیزی، داوود غفاری، وفا قادری، خالد حسینی، بهزاد فرج‌الهی، حامد محمودنژاد، قاسم احمدی، رسول خضرمروت، فرزاد و فاروق سامانی، منوچهر پوردل، مختار احمدی، بختیار و فردین رسولی، یاسر کاکایی، کیوان شیخی، کامران عثمانی، شهاب احمدی‌آذر، قادر داستان، رحیم فتوحی، محمد سهرابی، ناصر نعمت‌خواه، یوسف حاجی‌خوش، جهانبخش احمدی، محمد نگاری، معتصم شافعی، قانع حاتمی،  بابک عباسی، گوران بهرامی، آراس حاتمی، قانع حاتمی، محمد نگاری، بابک عباسی، معتصم شافعی و جهانبخش احمدی اسامی افرادی ست که  بازداشت شدند.
برگزاری دومین جلسه رسیدگی به پروندهٔ قضات متهم در جنایت بازداشتگاه کهریزک هم از مواردی بود که با حساسیت خاصی دنبال شد. این جلسه در حالی در شعبه‌ی ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی مدیرخراسانی به شکل غیرعلنی برگزار شد که شاکیان پرونده‌ی کهریزک خواستار برگزاری علنی این دادگاه هستند.
کم توجهی به گزارشهای حقوق بشری
در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً با کم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی اند؛ روبه رو می‌شوند. این نوع توجهات هدفدار و تبعیض در امور انسانی، هم سویی آشکاری را با رسانه‌های دولتی برقرار می‌کند.
بازداشت ده‌ها شهروند تبعه‌ی افغانستان درشهرستان سلماس که بنظر می‌رسد در راستای ممانعت از مهاجرت به ترکیه صورت گرفته باشد؛ از جمله‌ی این موارد است.
طی سال‌های اخیر برخی از این شهروندان که به دلیل عدم یافتن شغلی مناسب و محرومیت از حقوق شهروندی در ایران، مجبور شده‌اند ایران را از سمت مرزهای غربی به مقصد کشورهای اروپایی ترک نمایند، در کمین نیروهای انتظامی گرفتار آمده و بعضا به علت تیراندازی کشته و مجروح شدند.
بایستی اشاره کرد که اعمال سیاست غیرانسانی نیروهای امنیتی علیه شهروندان بی‌دفاع افغان سابقه‌ی طولانی تری دارد تا جایی که مدتی‌ست عملاً اسکان افغان‌ها عملا در ۲۸ استان کشور ممنوع گردیده است. دستگیری و اخراج پناهجویان افغان به بهانه‌ی "غیرمجاز" بودن بشدت در حال انجام است٬ تا جایی که طی مدت کوتاهی بیش از دویست هزار نفر از افغانهای مقیم ایران دستگیر و اخراج گردیده‌اند.
در ماه گذشته همین‌طور وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که پاداش پایان خدمت ۲۵ هزار بازنشسته فرهنگی هنوز پرداخت نشده است.
دختر جوانی نیز در مشهد از سوی فرد نا‌شناسی قربانی اسید پاشی شد. این دختر ۱۹ ساله که از ناحیه‌ی دست دچار سوختگی شدید شده بود بلافاصله پس از این واقعه از سوی خانواده‌اش به بیمارستان امام رضا منتقل شد.
در رابطه با حوادثی که روزانه شامل حال کارگران در محیط کار می‌شود هم در ماه گذشته با موارد متعددی روبه‌رو بودیم که تنها به ذکر دو نمونه از وخیم‌‌ترین آن‌ها بسنده می‌شود:
مورد اول مربوط به کشته شدن یک کارگر ساختمانی در آذربایجان شرقی زیر چرخ‌های بونکر بتن بود به طوری که این کارگر جوان زمانی که در حال راهنمایی بونکر در حال حرکت با دنده‌عقب بود خود، زیر چرخ‌های آن قرار گرفت و در دم جان باخت.
همین‌طور کودک کار ۱۴ ساله‌ای که در یک کارگاه قنادی در روستای رباط سرپوش از توابع شهرستان سبزوار کار می‌کرد، نیز در حین کارچهار انگشت خود را در چرخ گوشت از دست داد.
گزارش دیگری در حوزه‌ی کارگری که به رغم اهمیت بازتاب مناسبی نداشت، خودسوزی کارگری در یکی از معادن استان اصفهان بود. رئیس کانون انجمن صنفی کارفرمایان استان اصفهان با اعلام این خبر تاکید کرد که مشکلات روانی کارگران ناشی از افزایش شدید هزینه‌های زندگی می‌باشد و افزایش ۱۰ الی ۲۰ درصدی حقوق آنان باعث افزایش۵۰ درصدی هزینه‌های زندگی آنان خواهد شد.
همین‌طور در آخرین ماه سال ۱۳۹۱، شاهد اعتصاب غذای چندین زندانی سیاسی در اعتراض به کارشکنی مسئولین و شرایط خود منجملهامیر طالب مرهم زندانی سیاسی کرد در زندان مرکزی زاهدان، شهرام الیاسی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج و زندانیان عربمحکوم به اعدام به نام‌های هاشم شعبانی‌نژاد، هادی راشدی، محمد علی عموری‌نژاد، جابر و مختار آلبوشوکه به همراه رحمان عساکره محکوم به ۲۰ سال حبس محبوس در زندان کارون اهواز بودیم. از دیگر سو گزارش‌ها از زندان اوین حاکی از وخامت حال کسری نوری و صالح مرادی از فعالین حقوق دراویش در شصتمین روز اعتصاب غذای ایشان بود.
مستندات حقوقی و قانونی در خصوص برخی گزارش‌های اسفندماه
در این گزارش سعی شده علاوه بر اشاره به اخبار نقض حقوق بشر در مقطع زمانی مشخص و ارائه‌ی آمار، برخی مستندات حقوقی مرتبط نیز به علت لزوم آموزش در کنار اطلاع رسانی، بررسی شود.
در ابتدا باید اشاره کرد که طبق قوانین جمهوری اسلامی شهروندان تبعه‌ی افغانستان در شرایطی قادر به اخذ تابعیت ایرانی نیستند و حتی اسکان ایشان در بسیاری از شهرهای کشور با ممنوعت مواجه است که طبق قوانین جاری در مقاوله‌نامه‌های بین المللی، امکان اخذ تابعیت یک کشور، پس از طی پروسه‌های حقوقی میسر است. بند ۱۵ از اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر با بیان اینکه هر فردی حق دارد که تابعيتی داشته باشد و هيچ کس را نبايد خودسرانه از تابعيت خويش، يا از حق تغيير تابعيت محروم کرد، بر این مهم صحه می‌گذارد.
تداوم سانسور و مقابله با بسیاری از روزنامه نگاران و رسانه‌های اصلاح طلب نیز، از مصادیق بارز مبارزه با آزادی اندیشه و بیان است که بسیاری از مقاوله نامه‌های جاری منجمله اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی-سیاسی بر آن تاکید ورزیده‌‍اند. در بند ۲۵ اعلامیه‌ی هزاره نیز آمده است منع  آزادی رسانه‌ها برای اجرای نقش اساسی آن‌ها و نیز حق مردم برای دسترسی به اطلاعات تضمین شود.
در رابطه با صدور احکام متعدد اعدام توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نیز، ماده‌ی ۳ اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و بند ۱ ماده‌ی ۶ اعلامیه حقوق مدنی-سیاسی، هشدار می‌دهند که حق زندگی، از حقوق ذاتی هر انسان به حساب می‌آید و این حق بایستی به موجب قانون نیز حمایت شود. بند ۲ ماده‌ی ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور القای مجازات مرگ هم اقدامات لازم در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی را، به کشورها گوشزد می‌کند.
گزارشات متعدد سوانح کار در کشور هم در حالی منتشر می‌شود و که دستکم طبق بخش ب ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ایمنی‌ و بهداشت‌ محیط کار بایستی به رسمیت شناخته شود.
علاوه بر این با بالارفتن خط فقر که بیش از هر چیز دامان طبقه‌ی کارگری در هر کشور را می‌گیرد،  مواجه هستیم. عدم تامین نیازی‌های حداقلی کارگران نقض صریح بند ۱ ماده‌ی ۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بخش الف ماده‌ی ۷ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که بر تامین یک زندگی حداقلی برای این طبقه تاکید می‌ورزد، است.
مقدمه آمار
بر اساس گزارش‌های گردآوری شده از سوی نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در محدوده زمانی اسفند ماه سال ۱۳۹۱ تعداد ۱۳۲ گزارش از سوی حداقل ۳۵ منبع خبری یا حقوقی انتشار یافته است.
در بررسی موردی ۱۳۲ گزارش اسفند ماه، تعداد ۲۰۷۳۱۶ مورد نقض حقوق که ۸۰۹ مورد آن نقض مستقیم حقوق بنیادین بشر با حضور آمر در تطبیق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعداد ۲۰۶۵۰۷ مورد آن نقض حقوقی است که در عین وجود معاهدات بین المللی، نقض بنیادین حقوق بشر محسوب نمی‌شود؛ ارزیابی شده است.
عمده موارد نقض حقوقی که علیرغم تاثیر مستقیم از سیاستگذاری‌های حکومت، اقدام مستقیم و منظم نقض حقوق بشر را در بر نمی‌گیرد، در حوزه کارگری و کودکان بوده است و حقوقی از قبیل حقوق تعویقی و سوئ تغذیه از این جمله‌اند.
بدیهی است گزارش‌هایی که در پی می‌آید با توجه به عدم اجازه دولت ایران به فعالیت مدافعان حقوق بشر تنها بخش کوچکی از نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران است. در موضوع میزان خطای گزارش که حداکثر ۳ درصد در بحث منابع برآورد می‌شود باید اشاره کرد که ارگانهای خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران میزان ۳۹% درصد گزارش‌های این ماه را ارائه و مستند کرده‌اند، رسانه‌های حکومتی یا نزدیک به دولت میزان ۳۳% درصد و سایر منابع خبری-حقوقی غیر دولتی ۲۸% درصد گزارش‌ها را منتشر کرده‌اند که بدیهی است بخش آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران امکان زیادی برای مستند کردن گزارش‌های سایر گروه‌های خبری یا حقوقی را ندارد و در این حوزه حسب تجربه و شناخت خود عمل می‌کند.
"در حال حاضر در گزارشی که پیش رو است، میزان موارد نقض حقوق نسبت به ماه مشابه سال قبل ۴۳% کاهش و نسبت به ماه قبل نیز ۳۲% کاهش داشته است."
مشروح آمار
کارگری:
در اسفند ماه سال جاری ۲۵ گزارش در مورد نقض حقوق کارگران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به ثبت رسید مجموع موردی این نقض حقوق بالغ بر ۶۷۲۹ مورد است.
بر اساس این گزارش‌ها ۶۵۰۷ کارگر حقوقشان توسط کارفرمایان پرداخت نشده است، در بررسی مجموعه ماههای حقوق تعویقی، این کارگران جمعا ۶۵ ماه از حقوق ماهیانه محروم بوده اند.
بر اثر سوانح در محل کار به دلیل فقدان ایمنی شغلی ۷ کارگر جان خود را از دست دادن و۵ کارگر زخمی شدند ، همین طور ۱۰۰ کارگر نیز از کار بیکار شدند.
هم چنین ۱۰۰ کارگر اخراج و یا تعدیل شدند و یک کارخانه تعطیل شده ، ۶ فعال کارگری بازداشت شدند و دستگاه قضایی نیز ۳ فعال کارگری را مورد محاکمه قرار داد.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق کارگران ۱۱% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد افزایش ۸% بوده ایم."
اقلیت‌های مذهبی:
در ماه گذشته از مجموع ۱۵ گزارش ثبت شده، تعداد ۳۴۴ مورد نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بخشی از این آمار مربوط به بازداشت ۳۱۶ تن از اقلییت های مذهبی بوده است و از سوی دیگر ۱۱ تن به اداره اطلاعات و یا دستگاه قضایی احضار شدند و ۵ تن مورد محاکمه قرار گرفتند.
هم چنین ۱۰ تن ار فعالیت اقتصادی و تحصیل محروم شدند و منزل یک تن مورد تفتیش قرار گرفت.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی ۴۲% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد کاهش ۲۱% بوده ایم."
اقلیت‌های قومی- ملی:
در ماه گذشته از مجموع  دو گزارش ثبت شده، تعداد ۳ مورد نقض حقوق اقلیت‌های قومی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در این ماه تنها دو شهروند به دلیل فعالیت های هویت طلبانه بازداشت شدند و یک تن دیگر از سوی دستگاه قضایی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های قومی ۸۳% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۶۰% را شاهد بوده‌ایم."
اصناف:
در ماه گذشته از مجموع ۳ گزارش ثبت شده، تعداد ۳ مورد نقض حقوق اصناف در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در طی این ماه دو تن از اساتید دانشگاه از تدریس در دانشگاه محروم شده‌اند و یک فعال مدنی به سه ماه انفصال از خدمت محکوم شد.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اصناف ۶۰% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۷۱% را شاهد بوده‌ایم."
فرهنگی:
در ماه گذشته از مجموع ۲ گزارش ثبت شده، تعداد ۳ مورد نقض حقوق فرهنگی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر اساس این گزارش آثار یک نویسنده ایرانی اجازه‌ انتشار دریافت نکرد و هم چنین دو تن ممنوع الخروج شدند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق فرهنگی ۳۳% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است. هم چنین نسبت به ماه پیش نیز تغییری حاصل نشده است.
زنان:
در ماه گذشته یک مورد اسید پاشی به صورت یک دختر جوان در مشهد صورت گرفته که توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق زنان ۱۰۰% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۱۰۰% را شاهد بوده ایم."
کودکان:
در ماه گذشته از مجموع ۲ گزارش ثبت شده، تعداد ۲۰۰۰۰۰ مورد نقض حقوق کودکان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر اساس این گزارش دست‌کم ۲۰۰ هزار کودک زیر شش سال درایران سوء تغذیه دارند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق کودکان ۸۳% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز تغییری حاصل نشده است."
اعدام:
در ماه گذشته از مجموع ۱۵ گزارش ثبت شده، تعداد ۳۲ مورد صدور و اجرای حکم اعدام در زندان ها و یا در ملاء عام توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
در اسفند ماه سال جاری، حسب گزارشات به ثبت رسیده، دو شهروند به اعدام محکوم شدند.
هم چنین در طی ماه مذکور ۲۹ تن در ایران اعدام شدند که اجرای حکم یک تن از ایشان در ملاء عام صورت گرفته است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل صدور و اجرای حکم اعدام ۲۰% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۵۴% را شاهد بوده‌ایم."
دانشجویان:
در ماه گذشته از مجموع ۶ گزارش ثبت شده، تعداد ۷ مورد نقض حقوق دانشجویان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر این اساس یک نشریه دانشجویی متعلق به دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه توقیف شد.
هم چنین یک تن از دانشگاه اخراج و ۵ تن نیز از حق تحصیل محروم و تعلیق شدند.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق آکادمیک ۷۳% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۵۰% را شاهد بوده ایم."
زندانیان:
در ماه گذشته از مجموع ۲۷ گزارش ثبت شده، تعداد ۸۳ مورد نقض حقوق زندانیان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
از این تعداد گزارش مربوط به زندانیان، نگهداری زندانیان در محیط نا‌مناسب ۴ مورد، زندانیان محروم از ملاقات حضوری دو مورد، زندانیان محروم از ملاقات کابینی ۳ مورد، زندانیان محروم از رسیدگی پزشکی ۱۳ مورد، انتقال اجباری زندانیان به مکان دیگر ۱۳ مورد، زندانیان منتقل شده به انفرادی یک مورد، زندانیان اعتصاب غذا کننده ۲۶ مورد، زندانیانی که تحت فشار قرار گرفتند یک مورد ، زندانیان تبعید شده دو مورد، زندانیان محروم از مرخصی ۵ مورد می توان اشاره داشت.
هم چنین در حوزه بازداشت شدگان جلوگیری از ملاقات با بازداشت شدگان ۸ مورد، بازداشتیان بلاتکلیف ۲۰ مورد از جمله موارد نقض حقوق در این حوزه بوده است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق زندانیان ۵۲% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۵۱% را شاهد بوده‌ایم."
اندیشه و بیان:
در ماه گذشته از مجموع ۳۴ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۱۲ مورد نقض حقوق در حوزه اندیشه و بیان توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.
بر اساس این آمار ۳۳ تن به صورت موردی و ۴۰ تن به صورت فله ای بازداشت شدند ۸ تن به دادگاه انقلاب احضار شدند.
همینطور ۶ تن از فعالین نیز از سوی دستگاه قضایی جمعا به ۴۴۴ ماه حبس تعزیری  و ۸۴ ضربه شلاق و ۳۰ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شدند و۲ تن مورد محاکمه قرار گرفتند ،  محل کسب ومنزل ۵ تن نیز مورد تفتیش قرار گرفته است و۴ تن مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
هم چنین ۴ نشریه توقیف و یک سایت فیلتر شده ، ۲ مورد اختلال در اینترنت و ۴ مورد جمع آوری ماهواره صورت گرفته است.
"طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اندیشه و بیان ۲۸% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۱۰% را شاهد بوده‌ایم."
بررسی آماری
نمودار‌ها
نمودار زیر مقایسه گزارش ماهانه بر اساس گستره رسته‌ها در اسفند ماه ۱۳۹۱ است، همانطور که در ذیل مشاهده می‌کنید، اندیشه و بیان با 29% و حوزه زندانیان با 25% به ترتیب در رتبه اول و دوم تعداد موارد گزارش شده از سوی گزارشگران حقوق بشر قرار دارند.

در ادامه می‌توانید نمودار دایره‌ای مربوط به مقایسه استان‌ها و حجم گزارشات ثبت شده که رابطه مستقیمی با توان گزارشگران حقوق بشر در ایران دارد را مشاهده نمائید.

در پایان برای مقایسه آماری اسفند۹۱ با ماه مشابه سال قبل و ماه گذشته، به نمودار ذیل توجه کنید.