۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

تحریم انتخابات بی اعتبار و مخدوش / ارژنگ داودی







ارژنگ داوودی زندانی سیاسی که هم اکنون در زندان بندرعباس بسر میبرد و تا کنون بیش از ۱۰ سال زندان را تحمل کرده است، طی نامه ای ضمن تقاضا از مردم برای تحریم انتخابات می‌گوید: "انتخابات تحت سیطرهٔ فقیه مرتجع همان قدر فاقد اعتبار ملی‌ و احترام بین‌ المللیست که انتخابات‌های بر گزار شده در دوران سلطه شاهان قاجار و پهلوی. بنابرین ضروری مینماید به تأسی از پدران آزادی خواه خود برای رهایی از شر کلیت دستگاه جبّار شیخ بپا خیزیم و آن را همچون ۲ رژیم مطلقهٔ پیشین به قعر جهنم خود  ساختهٔ استبداد پرتاب کنیم."
متن کامل این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته در زیر می آید:
در تک این گود سیاه و سرد و طوفانی
من حراسم نیست چون می‌دانم
سرانجام پر از نکبت این تیره زبانانی که از قعر قرون آماده اند
و دل پر طپش نو اندیشان را
وصلهٔ عمامهٔ پوسیدهٔ خود میخواهند
تا که لا ینقطع از مرده‌ی از گوره کفن
صبح تا شام سخن در بکنند
با یاد خدا
با درود به تمامی جان نثاران راه آزادی بشر
با سلام به تمامی‌ انسان‌های آزادی خواه، دموکرات منش و نیک‌ اندیش جهان
و تجدید پیمان با تمامی جمهوری خواهان دموکرات و سکولار ایرانی‌
تراژدی انتخابات آزاد یا شعبدهٔ شیخ رمّال
رئیس جمهور ایران یا ملیجک سرکردهٔ امت میرزا پهلوی فقیه
هم میهنان
به منظور تضمین سلامت انتخابات در کشور‌های دموکرات و کشور‌های در حا‌ل  گذار به دمکراسی، حتی در شرایط غیر بحرانی نیز به ویژه انتخابات ریاست جمهوری یا انتخابات منتهی‌ به برگزینی مقام اول اجرایی کشور‌ها  با حضور ناظران سازمان ملل متحد به عنوان بالاترین مرجع مشهور جهانی‌ بر گذار میشود. به همین دلیل نتایج به دست آماده محترم  تلقی‌ شده و از مشروعیت بین‌ المللی بر خوردار میگردد.
در کشور استبدادزده ما، حکومت مطلقهٔ فقیه که از آغاز شکل گیری با بحران مشروعیت مواجه بود، همواره  از سر این ترس که مبادا دست رژیم به طرزی غیر قابل انکار رو شود و زوزه مردم سالاری دینی نزد جامعه جهانی‌ با استناد به گزارشات حقوقی ناظران بین‌ المللی با قطعیت تمام رسوا گردد، از اعزام آنان به ایران جلوگیری نماید. شیخ علی‌ معروف به خامنه‌ای با وقاحت هرچه تمام تر موضوع نظارت بر انتخابات از سوی‌ سازمان ملل را (توهین به شعور ملت) عنوان می‌کند ؟!
این در حالیست که اصولاً سماجت باند قرون وسطاییه حاکم و اصرار شیطانی آنان برای ماندن بر اریکهٔ قدرت دائمی حتی به قیمت نابودی ملک و ملت، نه تنها توهین به شعور آدمیان و جفا در حق ایرانیان که دهن کجی گستاخانه به ساحت آرمانهای آزادی، دموکراسی و سایر ارزش‌های دنیای مدرن به حساب میاید.
یاد آور میشود از همان ابتدای کار یعنی‌ به فاصلهٔ چند ماه پس از ادعای دروغین و بهت بر انگیز گانگستر‌های انقلاب ربا، مبنی بر شرکت ۹۸% مردم در شبه رفراندوم نوروز ۵۸  اهالی دستگاه ارتجاعی شیخ که پس از ۳۴ سال و با وجود کهولت مفرط سنّ هنوز هم عطش قدرتشان سیری ناپذیر مینماید، علیرغم سوء‌ استفاده از هیجانات ساده اندیشانهٔ انقلابی شدگان بعداز انقلاب؟! و بکار گیری انواع طرفند‌های موزیانه‌ای که از آن ببعد به صورت یک روال مرسوم در صحنه‌ سیاسی کشور جنبه دائمی پیدا کرده، تعداد بسیار قلیل شرکت کنندگان در نمایش انتخاباتی مجلس مجعول خبرگان را با کاهش ۲۵% نسبت به مرحلهٔ قبل، متقلبانه حدود ۷۵% اعلام نمود که بلا فاصله مورد اعتراض شدید آزادی خواهان قرار گرفت.
از آن زمان تا کنون به منظور حفظ ظواهر امر همواره برگزاری مراسم برگزینی اعضاء خبرگان که از نظر جسمی‌ فرتوت و از نظر ذهنی‌ عقب مانده هستند، همزمان و در کنار نمایش انتخاباتی مجلس شورا انجام پذیرفته تا رسوایی ناشی‌ از مشارکت بخش ناچیزی از مردم و جدیت آشکار اکثریت مطلق رای دهندگان با آخوند‌های دربار فقیه یعنی‌ مزدوران ملبس رژیم در هاله‌ای از ابهام باقی‌ بماند.
اینک که در اثر بی‌ کفایتی‌‌ها و ندانم کاری‌های مجموعه ستمکاران حاکم بر تهران، کشور با انواع بحران‌های لاینحل مواجه گردیده، رژیم خود مخرب فقیه که به خاک مذلت اقتصادی، ورشکستگی کامل سیاسی، ناکارآیی مفرط مدیریتی و انزوای کامل بین‌ المللی در غلطیده، از سر ناچاری و استیصال تصمیم گرفته همین طرفند کهنه و نخ نما را به مراسم نمایشی- فرمایشی تعیین و معرفی‌ تدارکاتچی ابواب جمعی‌ دستگاه سلطنت نهاد رهبری نیز سرایت داده و آن را در کنار مضحکهٔ انتخابات نمای شهر و روستا برگزار نماید تا به این وسیله با کشاندن رای دهندگان مناطق دور افتاده به پای جعبه‌های جادو جمبل شیخ، این فرصت را فراهم بیاورد تا باری دیگر تبحر کم نظیر در شعبده بازی و تخصص فوق العاده در ظواهر پردازی را به نمایش گذارده و حاکمیت دمکراتیک خود را هرچند در سایه سرد سرنیزه ولی‌ با ابزار گرم دموکراسی تداوم بخشد.
غیر مترقبه نخواهد بود چنانچه طبق روال همیشگی‌، پس از اتمام شعبدهٔ انتخابات نما و باز شدن کیسه رمالی فقیه، دوید کاپرفیلد رژیم یعنی‌ همون شیخ علی‌ معروف به خامنه‌ای که در طول دوره نمایش با سعی‌ تمام و کوشش وافر مشغول خودسازی‌های نشئه آور بود، توهم بزند، از کاه رشته کوه بسازد، سر مورچه را بزرگترین دایناسور تاریخ بنمایاند و هنرمندانه خود بگوید، خود بخندد، چهچهه سر دهد و باز هم همراه با نوعی لودگی تمام عیار مدعی شود که خیمه شب بازی کذایی [رفراندوم بود؟! رای به نظام بود ؟!]
البته در این حقیقت شکی نیست که وی چونان در چنبرهٔ تحجر گیر افتاده که پس از ۳۴ سال هنوز هم درک سیاسی لازم برای اداره کشور بزرگی‌ چون ایران در مسیر جهانی‌ شدن را پیدا نکرده، ولی‌ در هر حالت چون این واقعیت زهر الود!؟ به او خوب تفهیم شده که رفراندوم تعریف خاصی‌ دارد و به ویژه در شرایط اضطرار جاری، بایستی تحت نظارت مستقیم سازمان ملل برگزار گردد تا مشروعیت لازم را بیابد، کمافی السابق گلو پاره کنان سینه چاک میدهد، جر میزند، دبه می‌کند، طفره میرود و ضمن انکار هرگونه بحران در کشور آخوند زده ایران وقیحانه خواهد کوشید خر لنگ و نا کارای این رژیم پوسیده را رنگ کرده به جای گوره خری تیزپا به جهانیان بیندازد! غافل که از مدت‌ها پیش دستان خدعه‌گرش حتی برای د‌ه‌‌ کوره‌های "کومور" و "بنین" هم رو شده است.
هم میهنان
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۴ یعنی‌ از اواخر دوره سلطنت قاجار، بر گزاری انتخابات‌های ادواری در کشور ما نیز باب شد. ولی‌ هنوز که هنوز است این یکی‌ از مهم‌ترین مواهب مدرنیته که قلب تپنده آزادی را به جنبش وا می‌دارد و به مثابه عامل تزریق مداوم خون تازه به رگهای جوامع مدرن و در حال توسعه تلقی‌ میگردد، در میان دولتمردان مردم ستیز ایرانی‌ نه تنها ارج شایسته و احترام بایستهٔ خود را نیافته بلکه شور بختانه همواره به طرزی آشکار به مزاح و تمسخر گرفته شده، به همین دلیل مشروعیت انتخابات‌های برگزار شده در طول این دوره‌ی ۱۰۸ ساله همواره در داخل و خارج از کشور مخدوش و نتایج آنها با تردید فراوان همراه بود است.
با این اوصاف به ویژه در اوضاع و احوال فاجعه بار کنونی‌ که به غیر از ابواب جمعی‌ دستگاه چپاول گر فقیه، کاسه لیسان آزمند و مزدوران شارلاتان آن، همه ایرانیان در اقصی نقاط کشور به طرز رقت برانگیزی انواع بحران‌های روز افزون را با پوست و گوشت خود لمس میکنند، شرکت هر کدام از ما در هر یک از شعبده‌های انتخاب نمای مافیایی فقیه به ویژه خیمه شب بازی جاری تحت عنوان بی مسمای [انتخابات ریاست جمهوری؟!] نمیتواند چیز دیگری باشد جز توهین به شخص رای دهند، تحقیر فرد فرد هم میهنان، نا سزا به شعور ملی‌ همگان، بی‌ اعتنایی به مبارزان راه آزادی و بی‌ حرمتی محض به جنبش ۲۰۰ ساله آزادی خواهی‌ ایرانیان.
هم میهنان
انتخابات تحت سیطرهٔ فقیه مرتجع همان قدر فاقد اعتبار ملی‌ و احترام بین‌ المللیست که انتخابات‌های بر گزار شده در دوران سلطه شاهان قاجار و پهلوی. بنابرین ضروری مینماید به تأسی از پدران آزادی خواه خود برای رهایی از شر کلیت دستگاه جبّار شیخ بپا خیزیم و آن را همچون ۲ رژیم مطلقهٔ پیشین به قعر جهنم خود  ساختهٔ استبداد پرتاب کنیم.
کوله‌ باری از خاری و خفت بر پشت
به مکافات خطاهاست که سرگردانیم
لوح پیشانی ما مهر کرا خورده
خدا یا شیطان
که نمی‌‌دانیم دنبال چه ایم
به دیاری همه خوف
در رژیمی همه دزد
و فقیهی چون جغد
ایران هرگز نمیمیرد
پیش به سوی‌ انقلاب دموکراتیک ایرانیان
ارژنگ داوودی (معلم، شاعر، نویسنده و زندانی سیاسی تبعید در زندان بندرعباس)
۷ خرداد ماه ۱۳۹۲

توانایهای معلمان ایران در سازمان‌دهی اجتماعی و سیاسی / رسول بداغی







 رسول بداقی عضو کانون صنفی معلمان ایران در دهم شهریور ماه ۸۸ پس از احضار به اداره آموزش و پرورش اسلامشهر بازداشت و سپس در دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی" به شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شد.
در زیر نامه ای از این معلم زندانی که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته می‌آید:

گروهی اجتماعی- سیاسی برای تشکیل و ادامهی کار خویش برای تأثیر گذاری بر جامعه و رسیدن به اهداف اجتماعی و سیاسی خود، معمولا به چند مورد نیاد دارد. از جملهی این نیازها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ -نیروی انسانیزبده و ماهر در امور اجتماعی و سیاسی و مدیریتی ۲- آگاهیاجتماعی، سیاسی و جامعه شناختی۳- منابع مالی ۴- پایگاههایی برای آموزش و تشکیل گردهماییها ۵- نفوذ و پراکندگی جغرافیایی ۶- داشتن رسانهی ارتباطی۷- اعتماد مردمی
حالا به توضیح هرکدام از اینها میپردازیم.
۱- نیروی انسانیزبده و ماهر در امور اجتماعی و سیاسی و مدیریتی: از آنجایی که نیروی انسانی،مواد اولیه و ضروری هر تولیدی میباشد و از دید اقتصاد دانان، اساسیترین نیاز جامعه برای تولید، نیروی انسانیآموزش دیده است، از این رو هر حرکت اجتماعی- سیاسی بدون داشتن نیروی انسانیماهر، در ادامهی کار ناتوان خواهد بود. معلمان هر کشور از این نظر در میان احزاب و گروههای اجتماعی، سیاسی، علمیو هنری حرف اول را میزنند و دارای بیشترین نیروی انسانیماهر و آموزش دیده میباشند.
۲- آگاهیاجتماعی، سیاسی و جامعه شناختی: امروزه یکی از مهمترین ابزارها و نیازهای جوامع برای رسیدن به توسعه و دموکراسی میزان آگاهیجامعه و احزاب و تشکلها میباشد. آنچه جامعه را از انداختن در دام خود کامگی و دیکتاتورها باز میدارد، آگاهیمردمی است. گردانندگان دولت و حکومت از لحاظ نیروی انسانی شایدبه طور میانگین، از ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر بیشتر نباشد. یعنیهیأت حاکمهای که در کشورها حکمرانی میکند، بیش از ۲۰۰ تا ۳۰۰ تننمیباشند که حاکمیت خود را با در دست گرفتن قدرت سیاسی و دسترسیبه منابع ثروت یک کشور اعمال میکنند. این عده در بیشتر موارد در آغاز با فریب، خام کردن یا وعدههای کلان و زور گویی بر مردم و جلب آرای آنان بر صندلی قدرت تکیه میزنند و برخیرا در پستهای کلیدی و با وعدهی خوشبخت کردن، آنان را با خود همراه میکنند و سپس آن عدهی اندک با نفوذی که در میان بین مردم دارند، به حاکمان مشروعیت میبخشند و وعدههایی که معمولا به مردم داده میشود امید به آینده، خوشبینی، تلاش بیشتر برای روزگاری بهتر، مقایسهی مردم کشور خود با کشورهای عقب ماندهتر و یا دورانهای کنونی را با دورانهای بسیار دور تر برای آیندهای بهتر، نگه داشتن مردم در یک حالت ترس و امید و رساندن مردم به آرزوهای خود و آخرت، اعتقاد بیشتر به شانس، وجود ارادهای برتر از خواستهی انسان و غیره مردم را کنترل میکنند و به حاکمیت خود ادامه میدهند.
بهترین آگاهیبرای انسان آن است که بداند بزرگترین و فوریترین نیازش چیست و چگونه برآورده میشود. انسانیکه نداند بزرگترین و فوریترین نیازش چیست، چگونه میتواند برای رسیدن به آن تلاش کند. برآورندهی این نیاز چیست و ابزار آن کدام است و راه رسیدن به این نیاز چیست. انسانیکه یکیاز بزرگترین و فوریترین نیازش آرامش و آسایش در زندگیاست و این آرامش و آسایش در سایهی پرداختن و رسیدن به نیازهای اولیهاش مانند خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت، خانواده و غیره میباشد، چگونه میتواند امکانات و ابزارهای رسیدن به کمال و ابر انسان شدن را بداند.
از جمله آگاهیهای ضروری هر انسان اجتماعی و هر جامعهی توسعه یافتهای رسیدن به چند اصل اساسیمیباشد.
الف- انتقاد پذیری و انتقاد گری: جامعهی معلمان از آنجایی که با نسل جوان کشور سرو کار دارند و روزانه هر معلم با صدها دانش آموز روبرو میشود و با توجه به اینکه دانش آموزان از نسل جوان میباشند و از آن جایی که جوانان منتقد و بیپرده، رک و آمیخته به  احساسات تند و گاه خشونت آمیز میباشند؛ معلمان در کورهی انتقادات جوانان پخته شده و بردباری آموخته و توانایی انتقاد پذیری در آنان بالاست و همینطور معلمان تقریبا روزانه چند دانش آموز را در هر کلاس مورد انتقاد قرار داده و از آنان میخواهند که خود را اصلاح کنند.
ب- گفتگوی دو طرفه: از دیگر لوازم و ابزارها و تواناییهای انسانتوسعه یافته اجتماعی و دموکرات، توانائی در چانه زدن و گفتگوی متمدنانه و عقلانی و رفتار شورایی میباشد. این ویژگییکیاز ابزارها و وسایل کار معلمان میباشد. این توانایی همواره چه در جلسات ماهانه، فصلی و سالانهی معلمان با همدیگر در دفتر استراحت معلمان و چه در سر کلاسهای درس، همواره با این پدیده سر و کار داشته و به خوبیتوانمندی ادارهی جلسات سنگین و گفتگوهای دو طرفه و حتی چند جانبه، یکیاز وظایف و کارهای آنان میباشد. در اوج این مجالس میتوان از جلسات شورای هماهنگیمعلمان ایران در کانونهای صنفی که در همهی این جلسات تعداد شرکت کنندگان کمتر از ۲۰۰ نماینده از سراسر کشور نبودهاست و گاه در طول کمترین فرصت یک، دو یا سه روزه در زیر شدیدترین برخوردهای نیروهای امنیتی در شرایط نامناسب و گاه در زیر باران و فضای سبز با آنها صورت گرفته، پس از بررسی مشکلات، نتایج خوبیدر میان سلایق گوناگون به دست آمده است که از درخشانترین تصمیمات این شورا در طول تاریخ مبارزات معلمان با حکومت خودکامهی جمهوری اسلامی میباشد.
از دیگر ویژگیها و تواناییهای معلمان، آگاهیو آشنایی با سیستم اداری و بوروکراتیک میباشد. هر انسان اجتماعی اگر بخواهد نقش درستیدر جایگاه اجتماعی خود ایفا کند و علاوه بر تأثیر پذیری، تأثیر گذاری نیز داشته باشد بایستی به روند و سیستم اداری یک کشور آشنا باشد. از این حیث معلمان، مدیران، کارکنان مدارس و کارمندان ادارات آموزش و پرورش نه تنها در دانشگاهها و یا مراکز تربیت معلم، واحدهای درسیای را در اینباره گذراندهاند بلکه در طول خدمت خود، به خوبیاین موضوع را تجربه کردهاند.
ج- آگاهیعلمی: معلمان هر کشور که زمینههای پرورش علمیدانش آموزان را برای ادارهی آیندهی کشور آماده میکنند و زمینههای مسئولیت پذیری و پرورش روح و روان دانش آموزان را به دوش دارند، در همهی زمینههای علوم مهارتهای خوبیرا دارا میباشند؛ یعنیمعلمان، به عنوان سیستم علمی، از کاملترین اقشار اجتماعی یک کشور هستند که در حد متوسط مجهز به سیستم تجربی، نظری، فنیو هنری میباشند. معلمان با این توانایها، چنانچه کوچکترین زمینهی سیاسیای فراهم شود و کمترین روزنهای از آزادیهای اجتماعی پدید آید، میتوانند به نوعی گستردهترین، بهترین، علمیترین و با برنامهترین تشکیلات مردم نهاد را در کشور به وجود آورده و حتی میتوانند مرجع قابل اعتمادی برای طراحی یک اپوزوسیون قوی بشوند.
د: آگاهیسیاسی: بیگمان معلمان با داشتن بزرگترین پایگاه جامعه، گستردهترین نیروی انسانیدر ادارهی کشور میباشند؛ که این نیروی انسانیایکه کشور را اداره میکنند یا تربیت شده دست معلمان هستند، یا خودشان روزگاری طولانیدر کلاسهای درس گچ کلاس ریههایشان را پر کرده است. برای نمونه باید گفت ۱۵۰ نفر از نمایندگان مجلس هفتم را معلمان تشکیل داده بود.
۳ -پایگاه هایی برای تربیت نیروی مردمی: یکیاز بزرگترین دغدغههای احزاب و گروهها داشتن پایگاه برای گرده هم آمدن افراد و نیروهای مردمی برای پیشبرد برنامههای گروه خویش میباشد و این از نیازهای ضروری هر گروه است و لازم است گروهها برای نشر افکار، تشکیل جلسات، گردهماییهای اعضای خود، آموزش نیروها و همچنینعلاقهمندان به این افکار، پایگاهی برای تبلیغ داشته باشند. معلمان به طور طبیعی از این پایگاه بسیار عالیبرخوردار هستند. حتی معلمان این امکان را دارند که با خانوادهها ... ارتباط نزدیک پیدا کنند. همچنین معلمان این فرصت را دارند که گروههای زبده را شناسایی و سازمان دهینمایند.
۴- نفوذ و پراکندگی جغرافیایی: یکیاز امتیازات و برگهای برندهی معلمان، پراکندگی جغرافیایی در سراسر کشور میباشد. همان طور که همگان میدانند آگاهی، نظر سنجی، خبرگیری و خبردهیو آمار گیزی از مناطق گوناگون یک کشور، یک موضوع ملیو یکیاز پر هزینهترین و دشوارترین و زمان برترین کارهای اجتماعیست اما این دشواری برای معلمان بسیار آسان و یک فرصت میباشد که به صورت تمام وقت و در طول همهی فصلها در طول سال ممکن میباشد.
۵- داشتن رسانه: داشتن رسانهای سراسری برای سخن پراکنی، خبردهی، آگاهیرسانی و خبرگیری یکیدیگر از مسائل گروهها و احزاب میباشد، اما با توجه به بند بالا یعنیپراکندگی جغرافیایی، موضوع داشتن رسانه یکیاز آسانترین کارها برای معلمان میباشد. کافیست که تشکیلات مرکزی با هم فکری نمایندگان در کانونهای صنفی فکر و ایدهای را باهم ردو بدل کرده و پس از توافق، با ابزارهایی مانند اساماس، ایمیل و یا تلفن ظرف مدت چند ساعت در همهی کشور گسترش دهند. حتی در شرایطی که حاکمان دیکتاتور آنان را از داشتن یک رسانه محروم میکند معلمان میتوانند، پیچیدهترین و گستردهترین پایگاه را ایجاد نمایند.
۶- منابع مالی: معلمان از آنجایی که پر جمعیتترین و پراکندهترین سیستم اداری کشور میباشند و در دلجامعه هستند، میتوانند با کمترین هزینه برای هر فرد از معلمان، بزرگترین منابع مالی را برای هر برنامهای جمعآوری کنند و میتوانند مهمترین شرکتها و ثروتمندترین تعاونیها را تشکیل دهند و حتی اقدام به بازگشایی بانک نمایند.
۷-اعتماد مردمی: با همهی اوصاف بالا باید گفت که بزرگترین و بهترین سرمایهی فرهنگیان، اعتمادی است که خانوادهای ایرانیبه این قشر دارند. همان طور که برخیمنابع رسمینظر سنجی نمودهاند، معلمان از مکان اول اعتماد مردمی بهره مند میباشند و هر تشکیلاتی که راه اندازی شود، معلمان میتوانند برای رسیدن به اهداف برنامه ریزی شدهی خود از این سرمایه معنوی استفاده کنند.
تنها چیزی که همواره معلمان از آن بهرهی کافی راندارند، متاسفانه نبوده اعتماد به نفس و خود باوریست. معلمان متاسفانه در نقش سیاهی لشکر سایر احزاب ظاهر شده و احزاب گوناگون را به اوج قدرت مالی و سیاسی رسانیده و خود چشم به دست خساست آنان میدوزند؛ به طوری که پس از به قدرت رسیدن، احزاب دیگر توجهیبه آنان نمیکنند و بدبختانه به خاطر مبلغ ناچیزی مجری برنامههای مستبدانهی رژیم در انتخاباتها و در کنکورهای سراسری گوناگون میشوند.
به امید روزی که معلمان قدرتمندترین حزب را تشکیل داده و برای رساندن مردم نجیب ایران به برابری و آزادی و رفاه، گامهای اساسی بردارند.

اعتراض زندانیان رجایی شهر نسبت به برخورد مسئولین با نامق محمودی







 ۴۰ تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان رجایی شهر کرج، طی نامه‌ای به"مردانی" ریاست این زندان، اعتراض خود نسبت به ضرب و شتم نامق محمودی و تاخیر های مکرر در روند درمان وی را اعلام کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۵ خرداد ماه نامق محمودی که برای انجام آزمایشات قبل از عمل جراحی پس از تاخیرهای مکرر مسئولین به بیمارستان اعزام شده بود، توسط یکی از مامورین اعزام مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
وی پس از بازگشت به زندان در این خصوص اعتراض نامه‌ای برای دادستانی نوشت که تاکنون مورد رسیدگی قرار نگرفته است.
یکی از زندانیان زندان رجایی شهر کرج در این باره به گزارشگر هرانا گفت: "نامق محمودی قصد دارد روز شنبه به نگهبانی زندان برود و تحصن کند، تا به شکایتش از مامور خاطی رسیدگی شود."
وی هم‌چنین ادامه داد: "ما به عنوان همبندیان نامق نامه‌ای اعتراضی به ریاست زندان تحویل دادیم و در طی این نامه نسبت به توهین و ضرب و شتم وی اعتراض خود را اعلام کردیم. ما طی این نامه از رئیس زندان خواستیم که با این مامور برخورد قانونی به عمل آید و از نامق محمودی نیز دلجویی گردد."

محکومیت دو شهروند بهایی ساکن شیراز به ۶ سال حبس تعزیری







 "رحمان وفایی" و "حمید اسلامی"، دو شهروند بهایی ساکن شیراز، مجموعاً به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رحمان وفایی و حمید اسلامی که در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۱ در شیراز بازداشت شده بودند از سوی دادگاه انقلاب به ریاست قاضی خشتی محکوم شدند.
این دو شهروند بهایی پس از قریب به ۱۱ ماه بلاتکلیفی و بازداشت موقت در زندان عادل آباد شیراز در نهایت به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "عضویت در تشکیلات بهاییت" هر کدام به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شدند.
شایان ذکر است رحمان وفایی، ۵۹ ساله، مبتلا به بیماری قلبی و فشار خون بالا است که سوء تغذیه و عدم رعایت اصول پزشکی در زندان موجب نگرانی خانواده‌اش شده است.

انتقال امان الله مستقیم به زندان رجایی شهر کرج







 عصر روز گذشته، امان الله مستقیم، یکی از همکاران موسسه‌ی علمی بهاییان ایران، به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امان الله مستقیم که صبح روز دوشنبه ۳۰ اردی‌بهشت ماه، پس از مراجعه به زندان اوین، بازداشت شده بود، عصر روز چهارشنبه، هشتم خردادماه، به بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این شهروند بهایی ساکن شیراز، جهت گذراندن دوران محکومیت ۵ ساله‌ی خود از سوی مسئولان امنیتی احضار و بازداشت گشت.
گفتنی ست که وی به بیماری دیابت مبتلا و هم‌چنین دچار نارسایی قلبی است و به همین علل پزشکان تحمل زندان و شرایط پراسترس را برای وی خطرناک اعلام کردند.
لازم به یادآوری‌ست که موسسه‌ی علمی بهائیان ایران در سال ۱۳۶۶، چند سال پس از انقلاب فرهنگی در ایران که اخراج دانشجویان بهایی و دگراندیشان سیاسی از دانشگاه‌های کشور  را در پی داشت، تاسیس شد. هدف این آموزشگاه، ادامه تحصیل دانشجویان بهایی بوده است.

پدری دختر ١٣ ساله‌اش را به قتل رساند







 یک دختر سیزده ساله در شهرستان بوکان و در نزدیکی روستای "کوسه" توسط پدرش کشته شد.
بنا به گزاش کُردپا، روز جمعه سوم خردادماه، دختری نوجوان به نام "بفرین معروفی" در جاده‌ی" بوکان ـ کوسه" توسط پدرش کشته می‌شود.
یک منبع مطلع در این‌باره گفت: "درپی مشاجره و درگیری بفرین با پدرش در داخل خودرو، او از سوی پدرش مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و این امر سبب شد که بفرین خود را از اتومبیل به بیرون پرت کرده و زخمی گردد."
گفته می‌شود پس از اینکه بفرین خود را از اتومبیل پرت می‌کند، پدرش اتومبیل را متوقف کرده و با مشت و لگد به جان دخترش افتاده و این اقدام سبب کشته شدن دخترش می‌شود و در این هنگام دختر ١٣ ساله توسط شهروندانی که شاهد این رویداد بودند به بیمارستان بوکان انتقال یافته است.
منبع یادشده افزود: "در حالی که چندین تن از شهروندان شاهد این رویداد بودند، اما هیچ کدام از آن‌ها به عنوان شاهد به اداره‌ی پلیس شهرستان بوکان احضار نشده‌اند، و این امر اعتراض و ناراحتی شهروندانی بوکانی را به دنبال داشته است."
از دیگر سو، پدر بفرین به نام "ح . م " در بازجویی‌ها گفته است، دخترش به دلیل افتادن از اتومبیل جانش را از دست داده است.
جسد این دختر نوجوان روز شنبه چهارم خردادماه، با حضور شهروندان بوکانی به خاک سپرده شد.
به گفته‌ی افراد نزدیک به این خانواده، چند روز پیش پدر بفرین همسرش را نیز مورد ضرب و شتم قرار داده بود که تاکنون آثار این ضرب و شتم و خشونت بر بدنش نمایان می‌باشد.