۱۳۹۲ تیر ۱۸, سه‌شنبه

نورا فلاح شهروند بهایی ساکن شیراز بازداشت شد







 نورا (سمیترا) فلاح شهروند بهایی ساکن شیراز در طی احضار تلفنی به وزارت اطلاعات بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی تماس‌های تلفنی در هفتهٔ اخیر نورا فلاح مکررا بصورت تلفنی و غیر رسمی به وزارت اطلاعات احضار شده‌ و در ‌‌نهایت صبح روز دوشنبه ۱۷ تیر ماه که وی به وزارت اطلاعات شیراز مراجعه نمود بازداشت شد.
از علت بازداشت و محل نگهداری وی اطلاع دقیقی در دست نیست.
وی پیش‌تر در بازداشت‌های دست جمعی بهاییان شیراز در بهمن ماه ۱۳۹۰ نیز بازداشت شده و مدتی را در بازداشت‌گاه وزارت اطلاعات شیراز موسوم به پلاک- ۱۰۰ بسر برده بود.

مادر رامین قهرمانی: رای دادگاه شوکه ام کرد







 رامین آقازاده قهرمانی، چهارمین قربانی جنایات کهریزک است که پس از آزادی در ۲۷ تیرماه به دلیل شکنجه‌های جسمانی در این بازداشتگاه و وجود لخته‌های خون در سینه‌اش جان سپرد.
در بهمن‌ماه ۱۳۸۸ عبدالحسین روح‌الامینی، پدر محسن روح‌الامینی اعلام کرد که رامین قهرمانی مقتول چهارم بازداشتگاه کهریزک است.
مادر این قربانی کهریزک پس از چند ماه پیگیری و مراجعه به دادگاه به دلیل فشارهای زیاد مجبور به دادن رضایت شد اما از نظر او پرونده قتل فرزندش هیچگاه مختومه نیست و مسببین اصلی روزی باید پاسخگو باشند.
متن گفت‌و‌گوی جرس با اعظم آقا ولی مادر رامین آقازاده قهرمانی را با هم می‌خوانیم:
خانم آقازاده حکم کهریزک را اعلام شد، نظرتان در خصوص حکم صادره برای قضات متهم این پرونده چیست؟
واقعا انتظار چنین حکمی را نداشتم و شوک آور است. قاضی خراسانی با آن سابقه این بود نتیجه دادگاه؟ یعنی دویست هزار تومان نصف پول یک بازنشسته هم نیست و فقط سه تا قوطی روغن نباتی با آن می‌توان خرید. وقتی مرتضوی در تامین اجتماعی پست می‌گیرد یعنی اینکه شما بروید دنبال کارتان!
از رامین بعنوان چهارمین قربانی جنایات کهریزک نام برده می‌شود، علت رضایت شما چه بود؟
بعد از کشته شدن رامین تمام زندگی ما بهم ریخت. همسرم سر خاک سکته مغزی کرد و مدتی بعد هم فوت کرد و پسر دیگرم تاثیر حادثه بیمار و افسرده شد. من هم یک زن تنها درگیر این مشکلات بودم. گذشته از آن فکر می‌کنید اگر پیگیری می‌کردم رسیدگی می‌شد؟ الان دادگاه هم تشکیل شد اما یک دفعه دیدیم که به غیر از خانواده روح الامینی خانواده‌های دیگر رضایت دادند. چهار سال این خانواده‌ها دنبال شکایتشان بودند برایشان چکار کردند؟ معلوم است که شکایات ما به جایی نمی‌رسد اما ما خدا را داریم.
رامین بعد از آزادی از شکنجه‌ها و بلاهایی که در کهریزک بر سرش آوردند حرفی هم زد؟
در واقع علت افسردگی برادر رامین همین بود که رامین برای او اتفاقاتی را که در کهریزک افتاده بود تعریف کرد. به خود من برای اینکه می‌دانست رنج می‌کشم هیچی نگفت و برای برادرش تعریف کرده بود. غرور هم داشت نمی‌خواست آن اتفاقات وحشتناک را برای کسی بگوید تنها با برادرش در میان گذاشته بود. آثار شکنجه هم بر روی بدنش بود و علت مرگ را هم همین ضرب و شتم‌ها گفتند.
برای گرفتن رضایت شما را تحت فشار قرار دادند؟
خانم، خیلی بدبختی کشیدم اما گفتن چه فایده‌ای دارد؟ البته اول پنج و شش بار دادگاه رفتم بعد زندگی‌ام فنا شد و به خدا واگذار کردم. اصل مسئله کشته شدن رامین است. بچه سالم را خودم با دست خودم بردم تحویل دادم و چه بر سرش آوردند.
موقع رضایت دادن هم به‌‌ همان قاضی گفتم من الان مسلمان نشدم از بچگی مادرم اسلام را به من آموخت و الان هم در این دنیا کاری از دستم بر نمی‌آید اما سر پل صراط منتظر شما می‌مانم و خدا ارحمن الراحمین است.
به عادلانه بودن دادگاه رسیدگی به پرونده کهریزک باور داشتید؟
من خودم می‌دانستم رسیدگی نمی‌شود البته این نظر من است. حالا شاید از نظر قانونی رسیدگی نشود اما ما در مملکت اسلامی زندگی می‌کنیم و معتقدیم خدا جای حق نشسته است بالاخره اینطور نمی‌ماند. واقعا چشمم آب نمی‌خورد کاری انجام داده شود. مگر حیدری فر در کرمانشاه تیراندازی نکرد؟ چی شد؟ اگر من الان تیراندازی می‌کردم همین برخورد را می‌کردند؟ قاضی که باید بیشتر تحت کنترل باشد؟ مقصر اصلی کشته شدن فرزندم را هم کسی می‌دانم که دستور انتقال فرزندم را به کهریزک داده یعنی قاضی حداد. مگر بچه من که با سختی بزرگش کردم چکار کرده بود که اینطور با او رفتار کردند؟ من توکلم بخداست. خدا خودش بزرگ‌ترین قاضی است و شکایتم را به دادگاه عدل او برده‌ام.
امسال هم مانند سالهای گذشته محدودیت‌هایی برای برگزاری مراسم سالگرد فرزندتان وجود دارد؟
بله، ما خودمان سر مزار می‌رویم و مراسم برگزار نمی‌کنیم، اذیت می‌کنند و نمی‌گذارند.
* * * * *
پس از نزدیک به چهار سال، قضات شعبه ۷۶ دادگاه کیفری پس از محاکمه قضات متهم در پرونده کهریزک، سه متهم پرونده را در رابطه با اتهام بازداشت غیرقانونی به انفصال دایم از خدمات قضائی و پنج سال سال انفصال از خدمات دولتی محکوم کردند.
همچنین سعید مرتضوی متهم ردیف اول پرونده در خصوص اتهام گزارش خلاف واقع به دویست هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد.
در این زمینه، علی جوادی فر پدر امیر جوادی فر با بیان اینکه هنوز حکمی به ما اعلام نکرده‌اند، می‌گوید: «تا زمانی که از مراجع ذی صلاح این حکم را نبینیم نمی‌توانیم اظهار نظر کنم.»
پس از دهمین جلسه دادگاه پرونده کهریزک پدر امیر جوادی فر از شکایت خود در مورد اتهام معاونت در قتل دادستان سابق تهران صرفنظر کرده است. او در عین حال گفت که رضایت‌اش تنها درباره سعید مرتضوی است و شکایت‌اش از دیگر مته‌مان این پرونده یعنی علی اکبر حیدری فر و حسن دهنوی (حداد) به قوت خود باقی است.
صالح نیکبخت در مصاحبه‌ای با روزنامه شرق و در پاسخ به این پرسش که گفته می‌شود سعید مرتضوی بار‌ها با وکلا و خانواده‌های شاکیان برای گرفتن رضایت تماس گرفته، گفته بود: «در دادگاه هم گفته‌ام در حدود ۱۸‌بار مستقیم و غیرمستقیم با واسطه و بی‌واسطه سعید مرتضوی درخواست ملاقات با من یا راضی‌کردن موکل و گذشت را کرده بود ولی من به او گفتم که من یک کار حرفه‌ای می‌کنم و این‌ها در زمره مسوولیت من نیست. احتمالا همان‌طور که با من تماس گرفته‌اند با و‌کلای دیگر هم تماس گرفته شده است.»
امیر جوادی فر به اتفاق محمد کامرانی و محسن روح الامینی، سه قربانی بازداشتگاه کهریزک هستند که به دلیل شکنجه‌های صورت گرفته در این بازداشتگاه جان باختند.
متن گفت‌و‌گوی جرس با برادر امیر جوادی فر یکروز پیش از صدور حکم دادگاه کهریزک را با هم می‌خوانیم:
آقای جوادی فر بعد از یازده جلسه دادگاه پشت درهای بسته، پرونده رسیدگی به جنایات کهریزک طی روزهای آینده با صدور رای قاضی به پایان می‌رسد شما روند رسیدگی دادگاه در این زمینه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
به نظر ما دادگاه خوب برگزار شد و روند دادرسی مثبت بود، اما باید منتظر رای قاضی بمانیم.
همانطور که می‌دانید افکار عمومی این پرونده را با حساسیت دنبال می‌کردند چرا دادگاه غیرعلنی برگزار شد؟
این در حقیقت بخاطر تشخیص قاضی و هیئت قضایی بود و ما به عنوان شکات و اولیاء دم به این قضیه اعتراض داشتیم و حتی آقای مرتضوی و سایر مته‌مان هم به این قضیه اعتراض داشتند. ما ترجیح می‌دادیم دادگاه بصورت علنی برگزار شود و تا روز آخر هم صحبت کردیم که بهتر است این دادگاه به صورت علنی باشد تا افکار عمومی در جریان قرار بگیرد اما تشخیص قضات و هیئت قضایی این بود که دادگاه به این شکل برگزار شود.
علت اینکه پدرتان بطور ناگهانی اعلام رضایت کردند چه بود؟
ببینید ما بعد از اعلام رضایت یک بیانیه‌ای در روزنامه شرق منتشر کردیم که جواب این سوال و دلایلمان در آن آمده است.
آیا مرتضوی و مته‌مان دیگر با شما در این زمینه صحبتی کردند؟
در هر حال هر چه که بود ما در دادگاه صحبت کردیم و به علت غیرعلنی بودن دادگاه بیشتر نمی‌توانم جزییات را توضیح دهم.
چرا تنها در مورد آقای مرتضوی که اکثر حقوقدانان معتقدند متهم اصلی این پرونده است اعلام بخشش کردید؟
به هر صورت ما به این جمع بندی رسیدیم که تنها نسبت به اتهامات ایشان اعلام بخشش کنیم.
پس هدف شما از پیگیری این پرونده چیست؟
ما تنها در مورد آقای مرتضوی اعلام بخشش کردیم، نه در مورد متهمین دیگر. ما در‌‌ همان بیانیه هم اعلام کردیم که هدف اصلی ما از پیگیری پرونده کهریزک این بود که اولا رویه‌هایی که در یک مقطع زمانی در نیروی انتظامی و در قوه قضاییه جاری بوده، اصلاح شود. در واقع روندی که مته‌مان را دستگیر می‌کردند و به خانواده‌هایشان اطلاع داده نمی‌شد و این امر باعث می‌شد که آن‌ها روزهای به جاهای مختلف رجوع کنند بدون اینکه از سرنوشت عزیزان خود باخبر باشند. هدف ما این بود که این رویه‌ها اصلاح شود و از اتفاقات مشابه جلوگیری شود. دلیل پیگیری ما همین اصلاح رویه‌ها بود چون امیر که دیگر بر نمی‌گردد و امیدواریم چنین اتفاقاتی برای سایر بچه‌های کشورمان نیافتد.
در نامه شما به دلایل و مصالحی اشاره شده می‌توانید در این مورد توضیح دهید؟
چون دادگاه غیرعلنی بوده من نمی‌توانم وارد جزییات قضیه شوم. در هر حال ما بعنوان اولیاء دم و هم متهمین مسائل خود را در دادگاه مطرح کردیم و مرجعی که باید به این قضیه رسیدگی کند و حکم قضایی را صادر کند، دادگاه محترم کیفری استان است و باز هم پیگیری‌های آتی هم وجود دارد. به هر حال ما به این جمع بندی رسیدم که تا همین مرحله هم که پرونده را پیگیری کردیم باعث شد که یکسری قضایا مشخص شود و رویه‌ها اصلاح شود. قضاوت نهایی هم بر عهده خود قوه قضاییه است که نظرش را بدهد.
اگر حکمی هم برای متهمین صادر شود اتفاقات کهریزک و آنچه بر سر قربانیان آن افتاد قابل بخشش است و کشته شدن امیر‌ها به فراموشی سپرده خواهد شد؟
قطعا نخیر، بار‌ها هم گفته‌ام شاملو شعری دارد که می‌گوید «تلخ چون غرابه زهریست». فقدان امیر هم همچون غرابه زهری است که همیشه با ماست. این غمی نیست که کهنه شود و همیشه در وجود ما زنده است. امیدواریم مسائل مشابهی در داخل مملکت اتفاق نیافتد و سایر فرزندان ایران زمین از این اتفاقات مشابه ضربه نخورند.
اگر حکمی که برای متهمین صادر خواهد شد غیرعادلانه باشد آیا اعتراض خواهید کرد؟
از نظر حقوقی نمی‌دانم به شیوه‌ای قابل پیگیری است اما چون دادگاه کیفری استان بوده شاید جای اعتراض باشد البته نمی‌دانم برای شکات هم جای اعتراض هست یا نه؟

اعتصاب غذای سه روزه زندانیان سیاسی به مناسبت سالگرد ۱۸ تیر







جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین و ندامتگاه مرکزی کرج به مناسبت سالگرد واقعه حمله به کوی دانشگاه سال ۱۳۷۸ سه روز اعتصاب غذا کردند.
مشروح نامه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است و به امضاء ۸ تن از زندانیان سیاسی زندان اوین و ندامتگاه مرکزی کرج رسیده است را در زیر می‌خوانید:
گرامی باد ۱۸تیر، سالگرد جنبش اعتراضی دانشجویان قهرمان و آزادیخواه:
بسرای، تا که هستی، که سرودت است بودن به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
ما زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین ضمن گرامیداشت و ارج نهادن بر قیام دانشجویان قهرمان دانشگاه تهران در تیرماه ۱۳۷۸ و زنده نگاه داشتن یاد شهید والاقدر آن قیام عزت ابراهیم‌نژاد حمایت از دانشجویان آزاده و قهرمان وطنمان را اعلام نموده و همزمان خواسته‌های صنفی خود را بشرح ذیل بیان می‌داربم و همراه با زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به مدت ۳ روز از ۱۳۹۲/۴/۱۶ لغایت ۱۳۹۲/۴/۱۸ دست به اعتصاب غذا زده، باشد که فریاد مظلومانه زندانیان سیاسی ایران زمین بگوش مردم قهرمانمان و کلیه آزادگان جهان و جوامع بین المللی و حقوق بشری رسیده و تلاشهای خود را جهت حمایت و احقاق حقوق حقه زندانیان سیاسی به عمل آورند:
۱: برداشتن هرگونه فشارهای غیرانسانی و ظالمانه بر زندانیان سیاسی و خانواده آنان
۲: داشتن حق تلفن و امکان تماس تلفنی با بستگان
۳: برداشتن محدودیت از ملاقات با اعضای خانواده تحت عنوان درجه ۲ و غیره
۴: رسیدگی‌های کامل مسولانه پزشکی و درمانی، به ویژه برای زندانیان بیمار و ناتوان که متاسفانه در این سال‌ها شاهد از دست دادن و شهادت تعدادی از زندانیان به دلیل سهل انگاری و اهمال مسولان مربوط نسبت به رسیدگی‌های کافی بوده‌ایم.
۵: لغو پوشاندن اجباری لباس موهن زندان و زدن دستبند و پابند به زندانیان حتی بر روی تخت بیمارستان
۶: آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی
مجید اسدی - حمیدرضا برهانی - غلامرضا خسروی - اصغر قطان - محمد صایمی - هانی یازرلو - علی معزی - عبدالفتاح سلطانی

مادر سعید زینالی در سالگرد ۱۸تیر: پسرم تا سال ۸۱ در اوین بوده








۱۴ سال پس از حمله نیروهای نظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز و بازداشت سعید زینالی، مسئولان پذیرفتند که این دانشجو از سوی حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت شده و تا سال ۸۱ هم در زندان اوین بوده است. آنها توضیح نداده اند که پس از سال ۸۱ آقای زینالی به کجا منتقل شده و چه سرنوشتی یافته است اما مادر سعید زینالی می گوید: دو روز پیش، معاون اول زندان اوین گفت که تا سال ۸۱ سعید در زندان اوین بوده و گزارش کامل درباره او را برای دادستان فرستاده است.
هجده تیر ماه ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران از سوی نیروهای انصار حزب الله و لباس شخصی مورد حمله قرار گرفت. در این حمله که همراهی نیروی انتظامی با لباس شخصی ها را هم با خود داشت، ۵ دانشجو کشته یا ناپدید و صدها نفر زخمی و یا روانه زندان شدند و به خوابگاه و وسایل شخصی دانشجویان آسیب های زیادی وارد آمد.
سعید زینالی یکی از دانشجویانی است که تنها ۵ روز پس از حمله به کوی دانشگاه تهران در منزل اش بازداشت شد وطی ۱۴ سال گذشته، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ تماس و ارتباطی با خانواده اش نداشته و پی گیری های برای اطلاع یافتن از سرنوشت وی به جایی نرسیده است.
همزمان با سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران، اکرم نقابی، مادر سعید زینالی در مصاحبه با روز میگوید: "۱۴ سال است پی گیر هستیم و سئوال میکنیم بچه ام چی شد اما هر بار یک حرفی می زنند. هر کسی مسئولیت را گردن مسئول دیگری می اندازد و هیچ پاسخ درستی نمیدهند تا بدانیم چه بر سر بچه ما آمده است."
او توضیح میدهد: "بعد از عید رفتم و شکایت جدیدی نوشتم. برای پی گیری به زندان اوین رفتم، معاون اول جدید زندان اوین، آقای تورج به من گفت که گزارش کاملی درباره سعید نوشته و به آقای دولت آبادی داده است. به من گفت از آقای دولت آبادی پی گیری کنم، از همان موقع هر روز به دادستانی تهران می روم اما هیچ جوابی نمیدهند، اصلا اجازه نمیدهند دادستان را ببینم."
خانم نقابی که روز شنبه هم برای پی گیری به زندان اوین مراجعه کرده میگوید: "دو روز پیش دوباره رفتم اوین. این بار معاون اول زندان اوین گفت «پسر شما بازداشت بوده و تا سال ۸۱ هم در اوین زندانی بوده است ولی ۱۴ سال از زمان بازداشت او گذشته و از دست من به تنهایی کاری بر نمی آید و باید سایر مسئولان و ارگان ها کمک کنند ببینیم چه بر سر بچه شما آمده است». او به من گفت بروم پیش آقای آوایی در دادگستری و من دیروز رفتم."
مادر سعید زینالی درباره دیدار روز یکشنبه خود با آقای آوایی توضیح میدهد: "دیروز رفتم پیش آقای اوایی. با آقای تورج تماس گرفت و در حضور من صحبت کرد نمیدانم پشت تلفن به او چه گفتند که حالش بد شد، حالت گریه به او دست داد و بعد از قطع تلفن به من گفت من قول میدهم این قضیه را پی گیری کنم.مطمئن باشید قطعا خواهم کرد. بعد به آقای طائب زنگ زد و گفت باید سریع جلسه ای بگذاریم. بعد دیگر نمیدانم چه شد و چه زمانی جلسه خواهند گذاشت. ولی اسم مرا به مسئولین دفترش داد و گفت هر هفته این خانم اینجا می آید، بدون مشکل باید داخل بیاید و..."
مادر سعید زینالی می افزاید: "قبلا که میگفتند این گفته شماست که میگویید پسرتان بازداشت شده و این به ما ثابت نشده و… اما حالا میگویند که سعید را حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت کرده است. دو سه روز است که من اصلا آرام و قرار ندارم. ۱۸ تیر رسیده، سالگرد بازداشت بچه ام؛ آخرین روزی که او را دیدم. ۱۴ سال است التماس میکنم بگویید بچه من کجاست، اگر بچه مرا کشته اید جنازه اش را بدهید. اگر زنده است بگذارید صدای او را بشنوم و او را ببینم. میدانم بلایی سر سعید من آورده اند که جوابگو نیستند و سراغ هر کدام از مسئولین می روم گردن هم میندازند. آقای خدابخشی به من گفت برو پیش قاضی شهریاری در شعبه جنایی. رفتم، اماشهریاری میگوید به من هیچ پرونده ای نداده اند و فقط گفته اند پی گیری بکنم."
او با اشاره به پی گیری هایش از دادستانی تهران میگوید: "دو سال پیش وقتی خود من آزاد شدم آقای دولت آبادی گفت پی گیر سعید است اما الان دو سال است مدام به دادستانی مراجعه میکنم ولی حتی اجازه نمیدهند دادستان را ببینم. پریروزدیگر خیلی عصبانی شدم، داد زدم گفتم من نه ملک ام را از دست داده ام نه مرغ مرا برده اند بچه مرا برده اند. من ۱۴ سال است با بوی لباس بچه ام زندگی میکنم ۲۳ سال داشت او را بردند الان ۱۴ سال گذشته بچه من کجاست؟ باز هم جوابی نگرفتم. در مقابل مدام از دفتر پی گیری وزارت اطلاعات زنگ میزنند، احضار میکنند، مدام می گویند چرا فلان حرف را زدی یا چرا فلان جا رفتی و..."
او پیشتر و در تیرماه ۹۰ هم درباره چگونگی بازداشت فرزندش که فارغ التحصیل رشته کامپیوتر بود گفته بود: "۲۳ تیر ۷۸ بود. منزل ما پونک بود، ما در خانه بودیم که در را زدند. سه نفر آمدند تو و گفتند سئوالاتی از سعید داریم. پدر سعید سر کار بود، هر چه پرسیدیم سعید را کجا می برید گفتند فقط چند سئوال داریم و زود بر میگردد. او را بردند و سه ماه بعد یک تماس دو دقیقه ای گرفت و گفت “حالم خوبه و پی گیر کار من باشید”. نه گفت کجا است ونه اینکه چرا او را برده اند و چکار کرده و… ما هم پی گیر شدیم، هر ارگانی که فکر میکنید تا به حال هزاران بار رفته ایم اما هیچ نتیجه ای نگرفته ایم. حدود ۶ ماه بعد از تماس سعید، فکر کنم میلاد امام علی بود به ما زنگ زدند و گفتند زنگ زده ایم خبر سلامتی سعید را بدهیم و خوشحالتان کنیم. هر چه پرسیدیم، التماس کردیم و اصرار کردیم که از کجا هستید و سعید کجاست هیچ جوابی ندادند."
الناز زینالی، خواهر سعید زینالی هم که تیر ماه ۸۹ به اتفاق مادرش بازداشت شده بود نیز گفته است: "بازجو گفت بعد از یازده – دوازده سال مادرت افتاده دنبال دو تا تکه استخوان؟ گفتم او مادر است حق دارد همان دو تا تکه استخوان را مادرم میخواهد استخوان بچه اش است همان دو تا تکه استخوان را نشان مادرم بدهید اگر مرده، قبرش را نشان مان بدهید بگویید که زنده نیست تا ما بدانیم سعید ما کجاست زنده یا مرده اش کجاست. اما گفت به مادرت بگو اگر باز دنبال سعید بگردد و پی گیری کند برای همه اعضای خانواده شما مشکل ایجاد می شود و یادت نرود برادر دیگری هم داری."

یک شهروند بهایی در سنندج بازداشت شد







 صمیم زارعی، شهروند بهایی ساکن سنندج از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صمیم زارعی، شهروند بهایی ساکن سنندج، صبح روز شنبه ۱۵ تیرماه در پی یورش مامورین امنیتی به منزل شخصی‌اش بازداشت شد.
گفتنی است این دومین شهروند بهایی ساکن سنندج است که در طی ۴ ماه اخیر بازداشت شده است؛ پیش‌تر سما رئوفی، شهروند بهایی ساکن این شهر نیز از سوی اداره‌ی اطلاعات سنندج بازداشت و پس از تحمل یک ماه انفرادی آزاد شده بود.

محمدامین آگوشی دست به اعتصاب غذا زده است








محمدامین آگوشی معلم ۵۳ ساله کرد و زندانی سیاسی زندان مرکزی زاهدان ۹ روز است به اعتصاب غذا دست زده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمدامین آگوشی زندانی سیاسی زندان مرکزی زاهدان که از ۹ روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است، بدلیل کهولت سن و گرمای شدید هوا در شرایط نگران کننده‌ای بسر می‌برد.
دختر محمدامین آگوشی طی تماسی با گزارشگر هرانا گفت: "پدرم بدلیل اینکه مسئولین قوه قضائیه با مرخصی و آزادی مشروطش موافقت نکرده‌اند دست به اعتصاب غذا زده است. پدرم از روز یک‌شنبه ۹ تیر ماه دست به اعتصاب غذا زده است و از‌‌ همان موقع تماسش با خارج از زندان قطع شده. یکی از همبندیانش به ما زنگ زد و خبر اعتصاب وی را داد. ولی پدر قبلا به ما گفته بود که اگر با آزادی مشروط و یا عفو وی موافقت نشود دست به اعتصاب غذا خواهد زد. به ما گفته شده وی دچار خونریزی معده شده و حالش بشدت وخیم است. وی حتی اقدام به گچ گرفتن سر خود نموده بود و هنگامی که گچ‌ها را از سرش باز کردند تمام موهای سرش کنده شده و سرش زخم شده است."
وی همچنین تصریح کرد: "ما برای روز سه‌شنبه ۱۸ تیر ماه به مقابل دادسرا می‌رویم و خودمان هم دست به اعتصاب خواهیم زد."
گفتنی است، محمدامین آگوشی که دچار بیماری‌های عصبی شده تاکنون از هرگونه اقدام درمانی در زندان زاهدان محروم بوده و خانواده وی باید برای یک ملاقات ۱ ساعته با وی ۷۲ ساعت مسیر آذربایجان غربی تا زاهدان را با اتوبوس طی کنند.
محمد امین آگوشی به همراه ایرج محمدی و احمد پولادخانی اهل پیرانشهر به اتهام جاسوسی به نفع حکومت اقلیم کردستان و محاربه از طریق همکاری با گروه‌های معاند نظام در سال ۸۶ بازداشت شدند.
وی پس از تحمل بیش ۷ ماه انفرادی به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد و پس از برگزاری دادگاه در شعبه دوم دادگاه نظامی (سازمان قضایی نیروهای مسلح) به اعدام از طریق تیرباران محکوم شد.
حکم صادره در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور عینا تائید شد اما مجددا پرونده ایشان به جریان افتاده و با ارجاع به شعبه یکم دادگاه نظامی وی به همراه دو متهم دیگر به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان زاهدان محکوم شده است.

ممانعت از مرخصی استعلاجی محمدعلی طاهری







از مرخصی استعلاجی محمد علی طاهری، محقق ایرانی در بند، که بنا به تشخیص پزشک معالج نیازمند به جراحی دندان و لثه تشخیص داده شده بود ممانعت به عمل آمد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در هفته‌های اخیر در حالیکه تعدادی از زندانیان به مناسبت نیمه شعبان مورد عفو قرار گرفتند یا به مرخصی آمدند، کماکان عده‌ای با وجود شرایط حاد جسمی و نیازهای پزشکی از حق مرخصی محروم شده‌اند. ‬
محمد علی طاهری، بنیانگذار عرفان کیهانی (حلقه) و دو طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی، جزو کسانی است که در دوران بازداشت، در اعتراض به کارشکنی‌های بازجویان اطلاعات سپاه و روند قضایی پرونده خود، اقدام به اعتصاب غذاهای پی در پی نموده و به همین دلیل از لحاظ جسمی بسیار تحلیل رفته و در شرایط حادی قرار دارد و ممانعت از مرخصی استعلاجی نگرانی خانواده وی را دو چندان کرده است. ‬
این محقق ایرانی از اردیبهشت ماه سال نود به اتهام تهدید علیه امنیت ملی و ارتداد برای سومین بار توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بازداشت شد و در دادگاهی غیر علنی به پنج سال حبس محکوم شد و شنیده‌ها حاکی از تلاش بازجویان سپاه برای پرونده‌سازی‌های جدید علیه وی است.

دوازده شهروند افغانستان در ایران اعدام شدند







سفارت افغانستان در تهران با انتشار یک نامه خبری از اعدام ۱۲ شهروند افغانستان "در ارتباط با جرایم قاچاق مواد مخدر" در ایران خبر داده است.
بنا به گزارش بی‌بی سی، در این خبرنامه زمان دقیق این اعدام‌ها مشخص نشده است اما گفته شده که این افراد اخیرا اعدام شده‌اند.
براساس این خبرنامه ۷ تن از اعدام شدگان اهالی (باشنده) هرات، سه تن از تخار، یکی از آن‌ها از لغمان و دیگری هم از نیمروز افغانستان بوده‌اند و اخیرا در زندان‌های کرج، اراک و اصفهان اعدام شده‌اند.
سفارت افغانستان در تهران گفته است که "سلسله اعدام‌ها ادامه دارد و متاسفانه صد‌ها تن دیگر در پیوند به جرایم مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده‌اند و در انتظار اجرای حکم بسر می‌برند."
دولت افغانستان در گذشته چندین بار خواهان لغو یا تعلیق حکم اعدام شهروندان این کشور در ایران شده است.
در ماه جدی/اسفند سال گذشته وزارت خارجه افغانستان اعلام کرد که "وزیر خارجه ایران در دیدار با همتای افغانش موافقت کرده که از رئیس قوه قضائیه ایران درخواست کند که اجرای حکم اعدام تمام شهروندان افغان را به حالت تعلیق در آورد تا زمانی که قوه قضائیه دو کشور با هم ملاقات‌های روبرو انجام دهند و یک راه حل یا یک مکانیسم همکاری موثر‌تر و نزدیک‌تر را تعریف کنند."
اما در نامه خبری سفارت افغانستان آمده که "مقامات ایرانی گفته‌اند که در مورد قاچاق مواد مخدر حکم اعدام یا حبس ابد بر همگان، چه ایرانی و غیر ایرانی اجرا می‌شود."
در نامه خبری سفارت افغانستان آمده که حدود پنج هزار افغان در ایران زندانی هستند که صد‌ها تن از آن‌ها به ارتکاب جرایم مرتبط با قاچاق مواد مخدر محکوم شناخته شده‌اند.
در ماه فوریه امسال اجساد پنج تن از شهروندان افغانستان که به جرم قاچاق مواد مخدر در ایران اعدام شده بودند، به تخار منتقل و در منطقه کلفگان این ولایت به خاک سپرده شدند.
شماری از اعضای خانواده‌های این افراد در مراسم خاکسپاری آن‌ها به بی‎بی‎سی گفتند که حدود ۸۰ نفر از ساکنان این منطقه در شش ماه گذشته در ایران اعدام شده‎اند.
آن‌ها گفتند که جسدهای ۵۰ نفر از اعدام شدگان به این منطقه منتقل شده و اجساد بقیه هنوز در سردخانه‎های ایران نگهداری می‌‎شوند.
روستائیان کلفگان گفتند که اکنون در حدود ۷۰۰ نفر از ساکنان این ولسوالی در ایران زندانی‌اند که ۳۵۰ نفر آنان به اعدام محکوم شده‌اند.

صدور حکم ۱ سال حبس تعزیری برای خالد حسینی







خالد حسینی فعال کارگری وعضوکمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.
این حکم توسط شعبه‌ ی یکم دادگاه انقلاب سنندج به اتهام "تبلیغ علیه نظام" صادر شد.
گفتنی است که جلسهٔ دادگاهی این فعال کارگری بدون اطلاع وی و به صورت غیابی برگزار شده است.
همچنین هفته گذشته برای وفا قادری و بهزاد فرج اللهی دیگر اعضای این کمیته نیز حکم ۱ سال حبس تعزیری صادر شده است.
بر اساس گزارش تارنمای "کمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری" این احکام به دلیل عضویت افراد در این تشکل صادر شده است.

انتقال اورژانسی مصطفی دانشجو "وکیل زندانی دراویش" به بیمارستان







مصطفی دانشجو از وکلای زندانی دراویش گنابادی در اثر بیماری تنفسی به صورت اورژانسی به بیمارستان منتقل شد.
بنا به گزارش تارنمای مجذوبان نور، آقای مصطفی دانشجو از وکلای دراویش گنابادی که از بیماری شدید تنفسی و آریتمی قلبی رنج می‌برد، در اثر حلمه تنفسی به صورت اورژانسی به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد.
مصطفی دانشجو طی هفته‌های گذشته نیز چندین بار در پی تشدید بیماری تنفسی و حمله آسم به بهداری زندان اوین منتقل و تا پاسی از شب در بخش اورژانس بهداری این زندان تحت مراقبت قرار داشته است.
لازم به ذکر است که علیرغم وخامت حال این درویش گنابادی و تاکید پزشکان زندان مبنی بر انتقال هرچه سریع‌تر این زندانی عقیدتی به مراکز درمانی مجهز خارج از زندان، به دلیل دستوری که ابوالقاسم صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب مبنی بر اعزام دراویش زندانی به مراکز درمانی خارج از زندان بایستی با تایید وزارت اطلاعات صورت گیرد، تا قبل از روز گذشته از اعزام مصطفی دانشجو به بیمارستان خارج از زندان ممانعت بعمل آمده که با تشدید وخامت حال آقای دانشجو و حمله تنفسی، وی به بیمارستان منتقل شد.
گفتنی است بنا بر نظریه پزشکان معالج، مصطفی دانشجو باید به دلیل بیماری آسم شدید و آریتمی قلبی، دسترسی مداوم به مراکز درمانی فوق تخصصی داشته باشد و ماهیانه توسط پزشکان فوق تخصص ریه معاینه شود.
این وکیل زندانی آخرین بار در دی ماه سال گذشته به بیمارستان میلاد اعزام شد اما بلافاصله به دستور صلواتی و بدون طی دوره درمانی، شبانه به زندان اوین بازگردانده شد.

اعدام ۳ زندانی در زندان مرکزی کرمانشاه







 دو متهم به قتل و یک متهم به قاچاق مواد مخدر سحرگاه امروز در زندان مرکزی کرمانشاه (دیزل آباد) اعدام شدند.
بنا به گزارش واحد مرکزی خبر، معاون دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه مدعی شد: "یکی از اعدامی‌ها به جرم حمل و نگهداری ۲ کیلو و ۹۶۰ گرم هرویین و ۹۷۳ گرم کراک و دو نفر دیگر نیز به جرم قتل عمد اعدام شدند."
کرمی در خصوص دو متهم دیگر افزود: "یکی از افراد دو پسرخاله خود را با سلاح گرم به قتل رساند و قاتل دیگر هم به ضرب چاقو، شهروند دیگری را به قتل رساند."