۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

از دادگاه تا شرایط غیرانسانی زندان / مجید دری







 مجید دری، دانشجوی دربند محروم از تحصیل، در نامه‌ای از زندان کارون اهواز به تشریح وضعیت غیرانسانی زندان بهبهان و نحوه انتقالش از این شهر به زندان کارون پرداخته است.
به گزارش دانشجو نیوز، این فعال حق تحصیل در بخش‌هایی از نامه خود به عدم استقلال دستگاه قضائی و فشارهای وارده بر وی و خانواده‌اش به شدت انتقاد نموده است.
مجید دری در این نامه همچنین ضمن قدردانی از مهربانی مردم بهبهان، از انتقال خود همراه با پابند و دستبند در طول راه خبر داده است.
وی در بخشی از این نامه می‌گوید: مامور انتقال (که غلامی نامی بود) پابندم کرد و دستبند اعتراض کردم گفت: من تشخیص می‌دهم. راست می‌گفت ظاهرا قوانین بر اساس سلایق اشخاص است. چون شخص دیگری که جرمش مواد بود و قرار بود به کانون اصلاح و تربیت برود پابند نشد. جالب بود برایم که این تشخیص از کجا آمده. پابندی نا‌مناسب که مچ پا‌هایم را زخم کرد و حتی هنگام دستشویی هم حاضر به باز کردنش نشد.
مجید دری در ادامه با بیان اینکه «بی‌گمان گوش‌ها کرند و چشم‌ها کور» می‌نویسد: بر آن شدم نامه‌ای بنویسم بی‌آنکه کسی را خطاب کند. نامه‌ای به هیچکس حتی نه به خودم، به که بنویسم وقتی نمی‌شنوند، نمی‌فه‌مند. به که بنویسم وقتی خود را مرکز عالم می‌دانند و ملاک حق می‌دانند خود را، آنقدر خودخواه ومتکبرند که می‌خواهند همه مانند آن‌ها شوند، توهم بیش از این؟ به که بنویسم آنگاه که حتی خود می‌دانند چه ظلمی روا داشته‌اند. به که بنویسم وقتی ۴ سال اندی است هیچ کس نگفته چرا؟ چرا اجازه دفاع به وکیل داده نشد؟ چرا به اتهامی که خود قاضی آنرا بی‌مورد می‌دانست و بی‌ادله حکم دادند؟ چرا وقتی قاضی -مستقل! - می‌گوید تحت فشار بودم کسی نگفت چه فشاری؟ فشار که؟ چرا وقتی حکمم در دیوان نقص شد در عرض کمتر از ۱۰ روز دوباره‌‌ همان حکم صادر شد؟
این فعال حق تحصیل که بیش از ۴ سال گذشته را در زندان بوده در ادامه می‌پرسد: چرا محاربه که بر آن اعتراض کردم دادگاه تجدید نظر تایید کرد و بر فعالیت تبلیغی که هیچ اعتراضی نکردم را نقص نمود؟ چرا شکایتم از بازپرس و قاضی حتی مطرح نشد؟! چرا تبعیدم اجرا شد؟! چرا ادامه یافت؟! چرا حتی یکروز برای مراسم ازدواج برادرم که حتی تودیع وثیقه هم شد هم مرخصی ندادند؟ چرا ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه برای ۲ سال؟! چرا قاضی در حکم ایذه را نوشت در حالی که آنجا حتی زندان ندارد؟ یعنی نمی‌دانست؟ این نقص نیست؟! چرا تبعید به بهبهان؟! چرا تبعید دوباره به اهواز؟! چرا، چرا و د‌ها چرای بی‌پاسخ دیگر.
در حالی که دادگاه حکم به تبعید وی به زندان ایذه داده بود، اما به دلیل نداشتن زندان در این شهر به بهبهان منتقل شد.
دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه در بخش دیگری از این نامه به بازگویی شرایط غیرانسانی زندان بهبهان پرداخته است: زندانی که ۲ الی ۲، ۵ برابر ظرفیت در آن چپانده شده بودند تعداد دستشویی و حمام‌ها کم. و هر روز سختگیری بیشتر. فضا امنیتی‌تر. حتی ملاقات‌ها هم محدود شد و محدود‌تر. زندانی که کتابخانه نداشت. فعالیت فرهنگی‌اش لنگ ۱۰۰ هزار تومان می‌ماند. جایی هم نداشت برای برگزاری کلاس، اما مرخصی ملزم به شرکت کلاس و کسب امتیاز بود!
وقتی ۱۰-۱۲ نفر در حیاط بازی می‌کردند و سیصد و اندی نفر دیگر حتی به سختی دستشویی می‌توانستند بروند، چه رسد به راه رفتن. کف خوابهایی که هر روز بیشتر می‌شود. مامور ملاقاتی که گاهی خودسر و یک تنه جلوی ورود کتاب و وسایل دیگر حتی لباس زیر را هم می‌گرفت. آبدارخانه‌ای که بسته شد. سیگار ممنوع شد وسپس با اصرا محدود به وینستون ۶۰۰۰هزار تومانی. پارتی بازی در اعطای امتیازات گاهی و سختگیری‌های روز افزون برای اعطا. همه چیز را امتیاز تلقی کردن و خود را مختار در قطع و وصل نمودن، عدم تفکیک جرایم.
لازم به ذکر است که این دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی در روز دوشنبه ۷ مرداد ماه سال جاری به طور ناگهانی و بدون اطلاع مقامات قضایی به زندان کارون اهواز منتقل شد.
عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در در ١٨تیرماه سال ۱۳۸۸ در شهر قزوین بازداشت شد. در آذر ماه‌‌ همان سال در دادگاه بدوی به یازده سال زندان همراه با تبعید محکوم شد. این حکم در مراحل بعدی به ۵ سال زندان در تبعید به ایذه کاهش یافت.
متن کامل نامه مجید دری در ادامه آمده است:
بهبهان شهری که قریب به ۳ سال از عمرم را در آن گذراندم، بی‌آنکه ببینمش. هنگامی که در هنگام تبعید به اهواز از فلکه استیل و خارستون و… می‌گذشتم دیدم که چقدر با آن‌ها خاطره دارم حتی با ندیدنشان. دیدم که چقدر با این شهر آشنایم بی‌آنکه در آن قدم زده باشم. چقدر با مردمش آشنایم حتی اگر ملاقاتشان نکردم. بهبهان! بی‌گمان روزی خواهم آمد و در کوچه و خیابا‌‌نهایت آنقدر قدم خواهم زد که تلافی این سه سال را بدر کنم. مردم بهبان! کاش می‌دانستید چقدر مشتاق دیدارتان بودم. چیزی ندیدم از شما جز مهربانی وپیغام‌های مکرر پر مهرتان. از اینکه این مدت همراهم بودید سپاسگذارم از اینکه مه‌مان نا‌خوانده را مهربانی کردید ممنونم. بهبهان! از همه شما سپاسگذار. امید دیدارتان را دارم.
در راه که می‌آمدم حدود ساعت ۳/۵ بعد از ظهر بود اوج گرما به سمت اهواز. جاده خشک وحتی تردد ماشین‌ها کم. تا چشم کار می‌کرد تپه بود وگرما. کوه بود و گرما نخل بود و گرما. مامور انتقال (که غلامی نامی بود) پابندم کرد و دستبند اعتراض کردم گفت: من تشخیص می‌دهم.
راست می‌گفت ظاهرا قوانین بر اساس سلایق اشخاص است. چون شخص دیگری که جرمش مواد بود و قرار بود به کانون اصلاح و تربیت برود پابند نشد جالب بود برایم که این تشخیص از کجا آمده. پابندی نا‌مناسب که مچ پا‌هایم را زخم کرد و حتی هنگام دستشویی هم حاظر به باز کردنش نشد. این تشخیص از کجا آمده بود؟ این تبعید از کجا آمده بود؟ این قوانین از کجا آمده؟ تبعید، انتقال، جابجایی در زندان یک عذاب است چه رسد به زندانی دیگر. دیگر چه برسد به اینکه با اجحافی هم روبه رو شوی. جاده، تبعید، گرما، پابند، مسیر طولانی، غربت، دلتنگی، نگرانی، کوه، گذشته، آینده، سراب، تپه، خار، زخم حاصل از پابند، بد رفتاری مامور، غم، چرایی حبس کشیده، حبس مانده، دستبند، دیروز، حال بی‌سرانجام، فردا، خداحافظی، سلام…
در این مدت به هر که باید نامه نوشتم و خواستار رسیدگی به کارم شدم. اما انگار که نه بی‌گمان گوش‌ها کرند وچشم‌ها کور. شاید هم خود را به نشنیدن می‌زنند و می‌زنند. ۴ سال و اندی از عمرم پشت دیوارهای زندان رفت اما زخمش کهنه نشد که نشد هر بار سرباز می‌زند و فواره می‌کند. می‌جوشد یا در زمان رفته، دوستان رفته، مسیر رفته. بر آن شدم نامه‌ای بنویسم بی‌آنکه کسی را خطاب کند. نامه‌ای به هیچکس حتی نه به خودم، به که بنویسم وقتی نمی‌شنوند، نمی‌فه‌مند. به که بنویسم وقتی خود را مرکز عالم می‌دانند و ملاک حق می‌دانند خود را، آنقدر خودخواه ومتکبرند که می‌خواهند همه مانند آن‌ها شوند، توهم بیش از این؟ به که بنویسم آنگاه که حتی خود می‌دانند چه ظلمی روا داشته‌اند. به که بنویسم وقتی ۴ سال اندی است هیچ کس نگفته چرا؟ چرا اجازه دفاع به وکیل داده نشد؟ چرا به اتهامی که خود قاضی آنرا بی‌مورد می‌دانست و بی‌ادله حکم دادند؟ چرا وقتی قاضی -مستقل! - می‌گوید تحت فشار بودم کسی نگفت چه فشاری؟ فشار که؟ چرا وقتی حکمم در دیوان نقص شد در عرض کمتر از ۱۰ روز دوباره‌‌ همان حکم صادر شد؟
حکم من دو بخش داشت: محاربه و فعالیت تبلیغی. چرا محاربه که بر آن اعتراض کردم دادگاه تجدید نظر تایید کرد و بر فعالیت تبلیغی که هیچ اعتراضی نکردم را نقص نمود؟ چرا شکایتم از بازپرس و قاضی حتی مطرح نشد؟! چرا تبعیدم اجرا شد؟! چرا ادامه یافت؟! چرا حتی یکروز برای مراسم ازدواج برادرم که حتی تودیع وثیقه هم شد هم مرخصی ندادند؟ چرا ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه برای ۲ سال؟! چرا قاضی در حکم ایذه را نوشت در حالی که آنجا حتی زندان ندارد؟ یعنی نمی‌دانست؟ این نقص نیست؟! چرا تبعید به بهبهان؟! چرا تبعید دوباره به اهواز؟! چرا، چرا و د‌ها چرای بی‌پاسخ دیگر.
دو سال و نه ماه را در زندان بهبهان بسر بردم. صرف برخورد خوب گاهی قابل ستایش هم بندان و مامورانش چند نکته از خاطرم نمی‌رود وقتی به زندان کارون اهواز آمدم و از هواخوری‌اش توانستم آسمان را هر چند مشبک ببینم کلی لذت بردم و یادم آمد که هواخوری زندان بهبهان با ۳-۴ لایه تور الک پوشانده شده است گاهی در شهر گرد و غبار بود اما در هواخوری ما چیزی نمی‌فهمیدیم بس که پوشیده بود. تردد هوا بسیار کم و این باعث تشدید گرما می‌شد. هر مسول و بازدید کننده‌ای که می‌آمد، دید. گفتم ده‌ها بار. اما هر بار بی‌ثمر‌تر از بار پیش. تنفس هوای تازه آرزو بود دیدن آسمان رویا.
زندانی که ۲ الی ۲/۵ برابر ظرفیت در آن چپانده شده بودند تعداد دستشویی و حمام‌ها کم. و هر روز سختگیری بیشتر. فضا امنیتی‌تر. حتی ملاقات‌ها هم محدود شد و محدود‌تر. زندانی که کتابخانه نداشت. فعالیت فرهنگی‌اش لنگ ۱۰۰ هزار تومان می‌ماند. جایی هم نداشت برای برگزاری کلاس، اما مرخصی ملزم به شرکت کلاس و کسب امتیاز بود! وقتی ۱۰-۱۲ نفر در حیاط بازی می‌کردند و سیصد و اندی نفر دیگر حتی به سختی دستشویی می‌توانستند بروند، چه رسد به راه رفتن. کف خوابهایی که هر روز بیشتر می‌شود. مامور ملاقاتی که گاهی خودسر و یک تنه جلوی ورود کتاب و وسایل دیگر حتی لباس زیر را هم می‌گرفت. آبدارخانه‌ای که بسته شد. سیگار ممنوع شد وسپس با اصرا محدود به وینستون ۶۰۰۰هزار تومانی. پارتی بازی در اعطای امتیازات گاهی و سختگیری‌های روز افزون برای اعطا. همه چیز را امتیاز تلقی کردن و خود را مختار در قطع و وصل نمودن، عدم تفکیک جرایم.
تلاش گاهی مداوم مسئولین زندان اما بی‌نتیجه ماندنش بر اثر عدم دریافت بودجه، نداشتن مکان، رشد جمعیت زندان و عدم حبس زدایی. کیفیت بسیار پایین غذا‌ها به دلیل صرفه جویی در هزینه‌ها و خرید ارزان‌تر و در نتیجه بی‌کیفیت‌ترین‌ها که حتی با تلاش بچه‌های آشپزخانه که شب و روز زحمت می‌کشیدند اصلا قابل خوردن نبود. بازدیدکنندگان و بازرسینی که بیشتر در فصل زمستان که هوا خوب بود می‌آمدند و هیج کار مثبتی انجام نمی‌دانند جز اعمال محدودیتی بیشتر. نظارت شدید بر زندانیان که حرفی نزنند که اگر زدند تبعید می‌شوند و یا مرخصیشان لغو می‌گردد. این بجز آماده سازی قبل از آمدن بازرسین بود و بازرسی‌هایی که حتی زلزله ۷ ریشتری هم اینچنین نمی‌کرد هر تکه وسیله‌ای جایی. همه چیز پاره و درهم ریخته و خلی چیزهای دیگر.
خواستم مخاطبم را دیوار تلقی کنم ولی می‌دانستم با شنیدن این حرف‌ها فرو می‌ریزد پس ترجیح دادم بی‌مخاطب باشد چه ممکن است این‌ها خود معیار رعایت حقوق بشر عده‌ای باشد و نا‌خواسته این معیار‌ها را زیر سوال ببرم و آنگاه حقوق بشر الگو شدهٔ جهانی آقایان آسیب ببیند!
درحال در اهوازم. زندان کارون. شهری دیگر. ادب حکم می‌کند که در بدو ورودم سلامی عرض کنم: اهواز سلام! مه‌مان ناخوانده نمی‌خواهید؟!

ممانعت ماموران امنیتی از دومین تجمع اعتراضی مردم زنجان/ تصویر







جمعی از مردم زنجان در دومین تجمع اعتراضی به عدم تعطیلی کارخانه سرب و روی شرکت کردند که با ممانعت نیروهای امنیتی در سبزه میدان (مرکز شهر) مواجه شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کمپین اعتراض به کارخانه سرب و روی زنجان که یکی از منابع آلودگی زیست محیطی در این شهر محسوب می شود از اوایل سالجاری از سوی جمعی از جوانان در شبکه های اجتماعی آغاز به کار کرد.
در طی هفته گذشته دو تجمع اعتراضی از سوی جمعی از مردم شکل گرفت که تجمع امروز با ممانعت نیروهای امنیتی با بازداشت برخی از تجمع کنندگان همراه بود.
نیروهای لباس شخصی نیز در این تجمع حضور داشتند و اقدام به فیلم برداری از معترضین نمودند. هم چنین بنا بر برخی گزارشات برخی از افرادی که در شبکه های اجتماعی اقدام به فراخوان به این تجمع نمودند نیز مورد تهدید و تطمیع قرار گرفتند.
تصاویری از تجمع امروز مردم زنجان با حضور ماموران امنیتی

بی‌خبری از احمد عسگری همچنان ادامه دارد







با گذشت نزدیک به دوماه از بازداشت احمد عسگری از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست و مسئولین جواب خانواده را نمی‌دهند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احمد عسگری روزنامه نگار، فعال دانشجویی و از دانشجویان رشته روابط بین الملل دانشکده علوم سیاسی تهران مرکز، شب پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ماه در پارک فدک تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
اکنون با وجود گذشت ۵۷ روز از بازداشت وی نزدیکانش نسبت به سلامتی او ابراز نگرانی می‌کنند.
یکی از نزدیکان این فعال دانشجویی به گزارشگر هرانا گفت: "احمد در انفرادیهای بند ۲۰۹ اوین بسر می‌برد ولی ما هیچ چیز از سلامتی وی نمی‌دانیم. خانواده احمد هرگاه خواهان ملاقات یا تماس تلفنی با وی شدند و یا از وضعیت سلامتیش جویا شدند با تمسخر مسئولین روبرو شدند. ما نگرانیم که داروهای احمد را به وی نداده باشند و سلامتش به خطر بی‌افتد."
گفتنی است، احمد عسگری که در روزنامه‌های کارون و مردم سالاری فعالیت کرده، سابقه بازداشت در سال ۱۳۸۸ را نیز داشته است.

انگشت‌نگاری و عکس‌برداری از خانواده زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر







 از خانواده زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر که برای ملاقات با بستگان خود رفته بودند، انگشت‌نگاری و عکس‌برداری شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه که خوانواده ۳۰ تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر برای ملاقات به این زندان مراجعه کرده بودند از سوی مسئولین سالن ملاقات مورد انگشت‌نگاری و عکس‌برداری از چهره قرار گرفتند.
یکی از زندانیان سیاسی این زندان به گزارشگر هرانا گفت: "از تمام خانواده‌هایی که به ملاقات زندانیان سیاسی سالن ۱۰ و ۱۲ آمده بودند عکس‌برداری و انگشت‌نگاری به عمل آمد. حتی از زنان و کودکان."
وی همچنین ادامه داد: "برخورد مسئولین با خانواده زندانیان به هیچ وجه شایسته نیست و می‌توان آن را توهین آمیز تلقی کرد."
این زندانی سیاسی همچنین در مورد وضعیت آب زندان گفت: "آبی که زندانیان از آن استفاده می‌کنند آب چاه است. در صورتی که آب پرسنل آب لوله کشی شهری است. بسیاری از زندانیان بدلیل املاح زیاد آب دچار مشکلات کلیوی شده‌اند. همچنین در سالن ۱۰ که متعلق به اهل سنت است و در طبقه سوم واقع شده اکثر اوقات بخصوص موقع نماز که همه می‌خواهند وضو بگیرند، آب قطع می‌شود و مسئولین حاضر نیستند جهت تقویت فشار آب پمپ‌های تقویت کننده را که پیش‌تر کارگذاشته شده فعال کنند."

هادی عابدی ‌باخدا، زندانی سیاسی قطع نخاع آزاد شد







هادی عابدی باخدا، زندانی سیاسی قطع نخاع زندان رشت که در مرخصی استعلاجی بسر می‌برد، با پایان دوران محکومیت خود از زندان آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هادی عابدی باخدا که از تاریخ ۱۸ آبان ماه سال ۱۳۸۸ در زندان به سر می‌برد و از اسفند ماه گذشته در پی وخامت وضعیت جسمی به مرخصی درمانی اعزام شده بود، در تاریخ ۱۳ مرداد ماه از زندان آزاد شد.
یکی از بستگان وی به گزارشگر هرانا گفت: "هادی عابدی به اتهام مسافرت به عراق و هواداری موثر از سازمان مجاهدین به ۲ سال زندان محکوم شده بود، با این وجود پس از ۴ سال با آزادی وی موافقت گردید و بهانه مسئولین هم برای عدم صدور برگه آزادی، غیبت در مرخصی عنوان شده بود."
وی همچنین ادامه داد: "هادی که از عفونت شدید مثانه، کلیه و زخم بستر رنج می‌برد و کلیه چپ خود را از دست داده است، در مدت زندان در بخش بهداری زندان لاکان رشت در کنار بیماران اعصاب و روان نگهداری می‌شد."
گفتنی است، هادی عابدی باخدا از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۶۰ در شهرستان فومن یکی از شهرهای استان گیلان، طی یک درگیری خیابانی با نیروهای امنیتی برای نجات جان برادرش (هرمز عابدی باخدا از اعدامیان سال ۶۰) توسط یکی از مامورین از ناحیه کمر مورد اصابت گلوله قرارگرفت.
هادی عابدی به دلیل اصابت گلوله به نخاع کمر دچار معلولیت از ناحیه دو پا می‌گردد و از آن تاریخ تا کنون مجبور به استفاده از ویلچر می‌باشد.
وی سابقه چندین بار بازداشت و زندان‌های طویل المدت را داشته است.

وضعیت وخیم ابوالفضل عابدینی پس از ۲۰ روز اعتصاب







 ابوالفضل عابدینی که از ۲۰ روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است، در وضعیت نگران کننده‌ای بسر می‌برد و وزن خود را بشدت از دست داده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ابوالفضل عابدینی، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، از روز شنبه ۵ مرداد ماه در پی انتقال خود از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان کارون اهواز دست به اعتصاب غذا زد.
مادر این زندانی سیاسی به گزارشگر هرانا گفت: "روز گذشته (چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه) به ملاقات ابوالفضل رفتم. وی بشدت لاغر شده بود. با این وجود حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود نیست."
وی همچنین در ادامه تصریح کرد: "ابوالفضل که بشدت ضعیف شده به بیماری سرما خوردگی نیر مبتلا شده. ابوالفضل خیلی ناراحت شد که ما در این گرما به ملاقاتش رفته‌ایم و مامورین مارا این همه معطل کرده‌اند."
آقای عابدینی که در اسفند ماه سال ۸۸ و در پی سناریو سازی دستگاه امنیتی بر علیه اعضا و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بازداشت شد، در طی این مدت از حق برخورداری از مرخصی محروم مانده است.
این زندانی سیاسی بر اساس حکم دادگاه انقلاب اهواز به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است که حکم وی با احتساب محکومیت یکساله از سوی شعبهٔ ۲۸ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه‌ به ۱۲ سال حبس تعزیری افزایش یافت.

بازداشت ۱۰۰ نفر در ارتباط با خرید و فروش تجهیزات گیرنده ماهواره







 رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا از بازداشت ۱۰۰ نفر در ارتباط با خرید و فروش تجهیزات ماهواره خبر داد.
به گزارش ایسنا، محمدمسعود زاهدیان صبح دیروز در نشست خبری درباره این خبر مدعی شد: "با اقدامات اطلاعاتی و امنیتی و همچنین اقدامات فشرده اطلاعاتی یک باند بزرگ تجهیزات ماهواره‌ای توسط ماموران پلیس امنیت اخلاقی شناسایی شد."
وی با بیان اینکه ماموران با نفوذ در این باند توانستند متهمین را شناسایی کنند، گفت: "این در حالی بود که ۱۸ شبکه فرعی نیز در استان‌های کشور با این هسته مرکزی فعالیت می‌کردند."
رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا با بیان اینکه ۱۰۰ نفر آنان دستگیر شده‌اند و شناسایی بقیه در استان‌ها ادامه دارد، گفت: "۱۱ هزار قلم تجهیزات ماهواره‌ای از جمله رسیور، دیش، موتور گردان ال ان بی، از اعضای این باند کشف و ضبط شد."

محکومیت یکی از مرتبطین محمد علی طاهری به حبس و جریمه نقدی









سعید اردشیر، از فعالان مکتب موسوم به عرفان کیهانی (حلقه) که زمستان گذشته توسط اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بازداشت شده بود، توسط دادگاه انقلاب به حبس و جریمه نقدی محکوم شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه انقلاب نامبرده را به اتهام توهین به مقدسات از طریق فعالیت در عرفان کیهانی به ۵ سال حبس تعزیری و به اتهام حصول مال نامشروع از طریق تکثیر و توزیع آثار عرفان کیهانی و نیز به اتهام دخالت در امور پزشکی، در مجموع به پرداخت ۳۶۵ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده است. 

بر اساس این حکم که طبق اظهارات متهم کاملاً ناعادلانه و نامتناسب با مستندات پرونده بوده است، فعالیت در عرفان کیهانی توهین به مقدسات قلمداد شده، اشد مجازات به آن تعلق گرفته است.

شایان ذکر است،‌ سعید اردشیر از شاگردان محمد علی طاهری،‌ بنیانگذار عرفان کیهانی (حلقه) است که از ۱۴ اردی‌بهشت ۱۳۹۰ در بند ۲ الف زندان اوین در حبس به سر می‌برد و اخیراً در اعتراض به پرونده‌ سازی اطلاعات سپاه برای اتهام فساد فی‌الارض، اقدام به اعتصاب غذا کرده است.

یک زن و مرد در آستانه اجرای حکم سنگسار بسر می برند/ به همراه سند








 زهرا پورساعی فرزند حسن و علی ساعی باشسیز فرزند حسن، در سال نود ویک، در شعبه‌ی دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان‌شرقی به ریاست آخوند امیری محاکمه و به اتهام زنای محصن و محصنه به مجازات رجم (سنگسار) محکوم شده‌اند.
نقی محمودی، فعال حقوق بشر در گفتگو با هرانا اعلام داشت: " طبق اطلاع ماخوذه از اجرای احکام دادگستری تبریز، وکلای متهمین به دادنامه‌ی صادره اعتراض کرده‌اند که رسیدگی به اعتراض‌شان به شعبه‌ی هفتم دیوان عالی کشور ارجاع شده است. شعبه‌ی هفتم دیوان عالی کشور به ریاست مرتضی فاضل و عزیزالله رزاقی (مستشار) پس از رسیدگی و بررسی اعتراض متهمین و وکلای آن‌ها، اعتراض را وارد ندانسته و مبادرت به صدور حکم کرده است."

متن حکم دیوان عالی کشور به قرار زیر است: "با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اظهارات متهمان ومفاد اظهارات مطلعین و فیلم تهیه شده پیرامون رابطه‌ی متهمان و انعکاس واضح ارتکاب عمل زنا با میل و رغبت طرفین و تصریح اعضای دادگاه مبنی بر مشاهده‌ی فیلم و احراز شرایط احصان از سوی کلیه‌ی اعضای دادگاه و عدم ابراز دلیل کافی موجب نقض از سوی محکوم علیه ما و وکلای آنان، دادنامه‌ی شماره‌ی ۰۰۰۰۱۲۹- ۱۹/۴/۹۱ صادره از شعبه‌ی دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان‌شرقی حاوی محکومیت آقای علی ساعی و خانم زهرا پورساعی به رجم بابت ارتکاب زنای محصن و محصنه مطابق مقررات تشخیص و مستندا به بند الف ماده‌ی ۲۶۵ قانون آئین دادرسی کیفری، تایید می‌گردد."
این حکمِ قطعی، در تاریخ ۲۶/۹/۹۱ به متهمین در زندان مرکزی تبریز ابلاغ شده است و لذا بیم آن می‌رود که اجرای احکام دادگستری تبریز به صورت مخفیانه درصدد اجرای این حکم غیرانسانی برآید.

رضا شریفی بوکانی از زندان رجایی شهر آزاد شد









 با موافقت دادستانی تهران با مرخصی رضا شریفی بوکانی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر که محکومیت وی در شهریور ماه سال جاری به پایان می‌رسید؛ وی از زندان رجایی شهر آزاد شد. 

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی سیاسی که در اردی بهشت ماه سال ۸۸ بازداشت شده بود از سوی دادگاه انقلاب به سه سال و شش ماه حبس محکوم شد. 

دادستانی تهران ضمن موافقت با مرخصی ۶۷ روزه این زندانی در روزهای پایانی حبس وی، با آزادی زود هنگام این زندانی موافقت کرد. 

لازم به ذکر است، نامبرده به مدت یک ماه در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بوده است که در ایام حبس وی لحاظ نشده است به همین سبب تاریخ اتمام محکومیت وی ۲۸ مهر ماه ۹۲ ذکر شده است.

بازداشت ۱۵ نفر در اعتراض به سخنان یک نماینده مجلس / دو تن همچنان در بازداشت بسر می‌برند







 در پی اعتراض جمعی به سخنان یک نماینده مجلس که به قوم "لر" توهین کرده بود، ۱۵ نفر بازداشت شدند که از بین ایشان "رضا اکوانیان" و "طاهر اکوانیان" همچنان در بازداشت بسر می‌برند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در پی سخنان "بزرگواری" نماینده کهکیلویه و بهمئی که از "چماق لری" در سخنان خود استفاده کرده بود، عصر روز سه‌شنبه ۲۲ مرداد ماه تجمعی اعتراضی در مقابل مجلس شکل گرفت که در پی آن ۱۵ تن از شرکت کنندگان بازداشت شدند.
از بین این ۱۵ نفر ۱۳ تن ظرف ۲۴ ساعت آزاد شده و ۲ تن از ایشان بنام "رضا اکوانیان" و "طاهر اکوانیان" همچنان در بازداشت بسر می‌برند.
در بین بازداشت شدگانی که آزاد شدند، دو روزنامه نگار به نامهای "جواد حیدریان" و "صدرا محقق" نیز حضور داشتند.
یکی از نزدیکان رضا اکوانیان به گزارشگر هرانا گفت: "بازداشت شدگانی که آزاد شدند به ما اطلاع دادند که با رضا با نا‌سزا، تحقیر و داد و فریاد سخن می‌گفتند."
وی در مورد علت آزاد نشدن این دو تن گفت: "بدلیل سوابق رضا و طاهر اکوانیان و اینکه ایشان از برگزار کنندگان تجمع محسوب می‌شدند، این دو آزاد نشدند. با توجه به گفته آزاد شدگان ما خیلی نگران وضعیت ایشان هستیم."
وی همچنین تصریح کرد: "بازداشت شدگان شامگاه سه‌شنبه به وزارت اطلاعات تحویل و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند. رضا و طاهر نیز، هم‌اکنون در سلول‌های انفرادی این بند بسر می‌برند."
رضا اکوانیان وبلاگ نویس، شاعر و از اعضای پیشین مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بوده که سابقه بازداشت در سال ۱۳۸۸ را داشته و همچنین طاهر اکوانیان دانشجوی فلسفه دانشگاه بهشتی تهران، شاعر و سابقه بازداشت در سال ۱۳۸۸ را داشته است.

احضار سامان جهانپور به دادگاه انقلاب تبریز







شعبه ۱۰۴ جزایی تبریز یکی از معترضین به خشک شدن دریاچه ارومیه را به این شعبه احضار کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نامبرده پیش از این در ۱۲ شهریور ماه سال ۹۰ بازداشت و از سوی دادگاه به شش ماه حبس تعلیقی به مدت سه سال و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شده بود.
بر اساس احضاریه صادره وی می‌بایست ۲۳ آذر ماه سالجاری به شعبه ۱۰۴ جزایی تبریز مراجعه نماید.
لازم به ذکر است، وی در تاریخ ۱۴ اسفند ماه‌‌ همان سال ۹۰ از دانشگاه علوم پزشکی تبریز اخراج و محروم از تحصیل شده است.

شش متهم به تجاوز به عنف در زندان کارون اهواز اعدام شدند







 سحرگاه امروز ۶ نفر که متهم به تجاوز به عنف بودند در زندان کارون اهواز به دار آویخته شدند.
به گزارش فارس، پس از گذشت بیش از یک سال و نیم از باز شدن پرونده تجاوز به عنف در تفرجگاه‌های شوش‌تر مظنونان این پرونده شناسایی و در دستگاه قضایی به حکم اعدام محکوم شدند که امروز صبح این حکم در زندان شهرستان اهواز به مورد اجرا درآمد.
حکم اعدام این شش نفر پس از تایید نهایی از سوی دیوان عالی کشور صبح امروز در اهواز اجرا شد.

موافقت دادستانی با مرخصی محمد امین آگوشی









دادستانی ارومیه با تعیین وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برای استفاده محمد امین آگوشی از مرخصی موافقت کرد. 

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی امنیتی که با تقلیل حکم اعدام از طریق تیرباران به ۱۰ سال حبس و تبعد به زندان زاهدان محکوم شده است در ماههای اخیر برای اخذ مرخصی با سپری کردن نیمی از حبس خود دست به اعتصاب غذا زده بود. 

وی نهایتا بر اساس وعده‌های دادستانی به اعتصاب خود پایان داد و بر اساس اعلام دادستانی از خانواده وی در سردشت خواسته شده است برای بازداشت سند ۲۰۰ میلیون تومانی به مراجع قضایی مراجعه کنند.

محرومیت زندانیان سیاسی زن از ملاقات حضوری با فرزندانشان







ملاقات هفتگی تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی زن در زندان اوین با فرزندانشان از سه هفته پیش تاکنون قطع شده است.
به گزارش تارنمای جرس، این اقدام بدون ارائه هیچ گونه توضیحی از سوی مسوولان زندان و دادستانی تهران انجام شده است.
فاران حسامی مادر یک فرزند چهار ساله، مریم اکبری منفرد مادر سه دختر هفت، سیزده و چهارده ساله، صدیقه مرادی مادر یک دختر چهارده ساله و فریبا کمال آبادی مادر یک دختر شانزده ساله، مادرانی هستند که در دوهفته گذشته ازملاقات حضوری با فرزندان خردسال و یا نوجوان خود محروم بوده‌اند.
پیگیری‌های خانواده‌های این زندانیان سیاسی از دادستانی تهران برای از سرگیری ملاقات این مادران زندانی با فرزندانشان تاکنون نتیجه‌ای در بر نداشته است.
این نخستین بار نیست که ملاقات این چهار مادر زندانی با فرزندانشان قطع شده است.
قطع ملاقات مادران زندانی با فرزندانشان فشار روحی و روانی زیادی بر این مادران و فرزندان وارد می‌کند.

تائید حکم اعدام یک زندانی کرد تبعه سوریه در ایران







 دیوان عالی کشور اخیرا محکومیت علی احمد سلیمان زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه را به اتهام قتل عمد را تائید کرده است.
یکی از نزدیکان این زندانی به گزارشگر هرانا گفت: " محکومیت علی احمد سلیمان که پیشتر از سوی شعبه پنجم دادگاه عمومی ارومیه صادر شده بود با تائید در دیوان عالی کشور به وی در زندان ابلاغ شده است."
علی احمد سلیمان پیشتر به جرم عضویت و همکاری با یک حزب سیاسی کرد بازداشت و نهایتا به پنج سال حبس محکوم شد، مسئولین زندان علی رغم اتمام محکومیت وی از آزادی او جلوگیری کردند و سال گذشته نیز به جرم ارتباط با احمد شهید وی را به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم کردند.
منبع نزدیک به علی احمد سلیمان به هرانا گفت: " محاکمه به اتهام قتل بدون اقرار ایشان، بازسازی صحنه قتل و دیگر تشریفات دادرسی عادلانه صورت گرفته است. حکم صادره بر اساس فشار نهادهای امنیتی بر قوه قضائیه صادر شده است و هیچ استدلال منطقی در تائید چنین پرونده ای در دیوان وجود نداشته است."

انتقال یک زندانی محکوم به اعدام به نقطه‌ای نامعلوم







 هادی راشدی یکی از ۵ زندانی عرب اهوازی محکوم به اعدام، به مکان نا‌معلومی انتقال شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هادی راشدی، دبیر شیمی و فوق لیسانس شیمی کاربردی و یکی از ۵ عرب اهوازی که در دادگاه انقلاب شهر اهواز به اعدام محکوم شده است، روز گذشته به نقطه نامعلومی منتقل شد.
یک منبع مطلع که نخواست نامش فاش شود به گزارشگر هرانا گفت: "هادی راشدی که از بیماری‌هایی همچون عارضه قلبی رنج می‌برد، هنگام انتقال به همبندیان خود اعلام کرد: که از‌‌ همان لحظه دست به اعتصاب غذا خواهد زد، لطفا صدای مظلومیت من و هاشم شعبانی را به گوش جهانیان برسانید."
وی همچنین ادامه داد: "هاشم شعبانی‌نژاد دیگر شهروند عرب اهوازی محکوم به اعدام، حدود یک‌ماه پیش از زندان کارون اهواز به مکان نامعلومی منتقل شده است و از آن زمان هیچ اطلاعی از سرنوشت وی در دست نیست."
این دو زندانی سیاسی عرب همراه با محمدعلی عموری‌نژاد، سید جابر آلبوشوکه و مختار آلبوشوکه به اتهام محاربه وفساد فی‌الارض و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم شدند.

سه شهروند بهایی در مشهد بازداشت شدند









روز سه شنبه سه شهروند بهایی ساکن مشهد توسط اداره اطلاعات این شهر بازداشت شدند. 

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز سه شنبه ۲۲ مرداد ماه ماموران اداره اطلاعات مشهد به منزل یک شهروند بهایی به نام فتانه نبیل‌زاده (صراف) مراجعه کرده که پس از تفتیش محل، فتانه نبیل‌زاده (صراف)، پیمان صراف و دایان تیموری را بازداشت نمودند. 

این اقدام در پی فشارهای حکومت بر دانشگاه مجازی بهاییان موسوم به موسسه علمی- آزاد صورت گرفته است. بطوریکه هنگامی ماموران به منزل مزبور مراجعه کردند تعدادی از جوانان محروم از تحصیل بهایی در حال مطالعه و آمادگی برای شرکت در کلاس‌های دانشگاه مزبور بوده‌اند.

اعتصاب غذای سید سامی حسینی و انتقال وی به انفرادی زندان ارومیه







سید سامی حسینی زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه در اعتراض به انتقالش به بند ۴ زندان ارومیه دست به اعتصاب غذا زد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی سیاسی که سال گذشته از حکم اعدام رهایی یافت در اعتراض به انتقالش به بند ۴ زندان ارومیه که محل نگهداری زندانیان با جرایم قتل است، از روز دوشنبه دست به اعتصاب غذا زده است.
مسئولین زندان به جای پاسخ به اعتراض وی، نامبرده را به سلولهای انفرادی این زندان منتقل کردند.
سید سامی حسینی به همراه جمال محمدی در خرداد ماه سال ۸۷ در ایست بازرسی گلوگاه شیرازی سلماس بازداشت شدند.
اتهام بمبگذاری در حالی به ایشان تفهیم شد که حادثه مذکور ۴۴ روز پس از بازداشت آن‌ها رخ داده بود با این وجود دادگاه انقلاب با تکیه بر «علم قاضی» وی و جمالدین محمدی را به اعدام محکوم کرده بود.
حکم صادره سر انجام از سوی شعبه هم عرض شکسته شد و به اتهام عضویت در پژاک هر کدام به ۱۰ سال حبس تعزیری و تبعید محکوم شدند.

گزارشی از بازداشت و محکومیت علی رایگانی زندانی عقیدتی گمنام







 علی رایگانی ۴۴ ساله اهل میانه مدیر یک آموزشگاه خصوصی است که در ۲۸ فروردین ماه ۹۱ در منزل خود توسط نیروهای امنیتی اعزامی از اداره اطلاعات تبریز به دستور حسن هاشم‌زاده معاون دادستان تبریز بازداشت و تا مورخ ششم تیر ماه‌‌ همان سال در بازداشتگاه امنیتی اداره اطلاعات و زندان مرکزی تبریز بازداشت بوده است.
نامبرده نهایتا با قرار وثیقه ۲۰۰ ملیون تومانی ازاد شده و مجدد دیماه ۹۱ جهت اجرای حکم جلب و تحویل زندان میانه شده است که تا اکنون در حال تحمل حبس می‌باشد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اتهامات وارده به وی که بیشتر در اثر فعالیت در فضای مجازی و فیسبوک بوده است عبارتند از: ۱-فعالیت تبلیغی علیه نظام ۲- اهانت به بنیانگذار جمهوری اسلامی ۳- اهانت به رهبری ۴- اهانت به مقدسات اسلام ۵- اهانت به پیامبر اسلام ۶- اهانت به ائمه طاهرین۷- توهین به رئیس جمهور و رئیس مجلس خبرگان و عضو شورای نگهبان ۸-انتشار تصاویر مبتذل (تصاویر بازیگران و خوانندگان)
موسی برزین، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در گزارشی به هرانا اعلام داشت: «شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز به ریاست رحیم حملبر علی رایگانی را به اتهامات فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به امام خمینی ومقام رهبری و انتشار تصاویر جمعا به ۹ ماه حبس تعزیری و پرداخت دومیلیون ریال جزای نقدی محکوم نموده و برای سایر اتهامات نیز قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه عمومی تبریز صادر کرده است که به این اتهامات نیز در شعبه ۱۰۴ دادگاه عمومی جزایی تبریز به ریاست قاضی کیانوش شکوه تازه رسیدگی و جمعا حکم به تحمل ۳ سال و ۶ ماه حبس تعزیری صادر شده است.»
با اعتراض وکیل اقای رایگانی به حکم صادره از دادگاه انقلاب تبریز شعبه ۳ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی حکم به عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه انقلاب میانه صادر کرده و با رسیدگی انجام شده در دادگاه انقلاب میانه به ریاست قاضی احسانی به اتهامات اهانت به رهبری، فعالیت تبلیغی علیه نظام و انتشار تصاویر جمعا به ۱۸ ماه حبس تعزیری و پرداخت ۶ میلیون ریال جزای نقدی و محرومیت از فعالیت در مراکز آموزشی و اداره موسسات رایانه‌ای محکوم نموده است.
با وصف موجود اقای رایگانی با توجه به احکام صادره از شعبه دادگاه انقلاب میانه و شعبه ۱۰۴ جزایی تبریز جمعا به ۵ سال حبس تعزیری و پرداخت شش میلیون ریال جزای نقدی و ۵ سال محرومیت از فعالیت در مراکز آموزشی محکوم شده است و در حال حاضر در زندان میانه تحمل حبس می‌نماید.
هم چنین نیروهای امنیتی همسر وی خانم پزشکی را در صورت عدم طلاق تهدید به پرونده سازی مشابه نموده‌اند که دادخواست طلاق وی اکنون در شعبه اول حقوقی میانه در حال رسیدگی می‌باشد و احتمال صدور حکم طلاق با توجه به احکام محکومیت صادره زیاد است.
قابل ذکر است آقای رایگانی در اداره اطلاعات مورد آزار و اذیت و شکنجه واقع شده است به طوری که دچار بیماری اعصاب و روان شده است که بعد از آزادی موقت به قید وثیقه به دو تن از پزشکان مغز و اعصاب شهر میانه به نامهای دکتر کیهانی‌نژاد و دکتر یعقوب خدابنده مراجعه و هر دو بیماری وی را تأیید کرده‌اند. علی رایگانی هم اکنون در زندان میانه در وضعیت جسمی نا‌مناسبی به سر می‌برد و مسؤولین قضایی مربوطه از ارسال وی به خارج از زندان جهت درمان خودداری می‌نمایند.
موسی برزین وکیل دادگستری در بررسی حقوقی این گزارش اعلام کرد: «با دقت در آراء صادر شده در پرونده آقای رایگان می‌توان گفت روند رسیدگی به پرونده وی و احکام صادره از ایرادات حقوقی بسیاری برخوردار است. از جمله اینکه ارجاع تحقیقات مقدماتی به مامورین وزارت اطلاعات که ضابط دادگستری محسوب نمی‌شوند خلاف قانون بوده لذا استناد دادگاه به تحقیقات آن مامورین فاقد مبنای حقوقی است از طرف دیگر برگزاری غیر علنی دادگاه علی رایگان و بدون حضور نماینده دادستان ایراد شکلی دیگری به احکام صادره می‌باشد. همچنین انتشار مطالب واقعی هر چند که مخالف نظام باشد نمی‌تواند فعالیت تبلیغی علیه نظام محسوب شود از طرف دیگر وجود مطلبی توهین آمیز در صفحه فیس بوک فردی دلیل بر انتشار آن توسط آن فرد نیست زیرا آن مطلب می‌تواند از طرف صفحه دیگری فرستاده شده باشد لذا بدون نظرکار‌شناس اینترنتی صدور حکم در این زمینه فاقد وجاهت قانونی است. شکنجه علی رایگانی جهت اخذ اعتراف نیز امری خلاف قانون و حقوق بشر است که متأسفانه مأمورین امنیتی جمهوری اسلامی ایران همواره بدان متوسل می‌شوند.

تشکیل دادگاه تجدیدنظر امدادرسانان به زلزله زدگان آذربایجان







 دادگاه رسیدگی به اعتراض بیست نفر از افرادی که در سال گذشته، در مناطق زلزله زده ی آذربایجان دستگیر شده بودند، صبح امروز در شعبه ی هفتم دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی،تشکیل شد.
نقی محمودی، فعال حقوق بشر در گفتگو با هرانا اعلام داشت: "در این جلسه پانزده نفر از متهمین به همراه چهار نفر از وکلایشان، مراتب اعتراض خود را به حکم صادر از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز اعلام کردند."
بر اساس حکم صادره از شعبه ی مذکور دادگاه انقلاب تبریز، بیست نفر از امدادرسانان غیر دولتی، مجموعا به بیش از ۱۸ سال حبس محکوم شده بودند.
بر اساس این حکم سیدحسین رونقی ملکی به دو سال حبس تعزیری، بهروز علوی به دو سال و سه ماه حبس تعزیری،حمیدرضا مسیبیان به دو سال و شش ماه حبس تعزیری، واحد خلوصی به دو سال حبس تعزیری، بهرام شجاعی به دو سال حبس تعزیری و فرید روحانی، سیدحسن رونقی ملکی، شایان وحدتی، مسعود وفابخش، هومن طاهری، سپهر صاحبان، دانیال حسنی، علی محمدی، مرتضی اسماعیل‌پور، محمد ارجمندی راد، محمداسماعیل سلمان‌پور، محمدامین صالحی، محسن صامعی، میلاد پناهی‌پور و امیر روناسی هر کدام به به شش ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
اتهام افراد مذکور طبق کیفرخواست تنظیمی از سوی هاشم زاده بازپرس وقت شعبه ی چهارم دادسرای عمومی و انقلاب تبریز، مشارکت در اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور- مشارکت در تهدید علیه بهداشت عمومی-مشارکت در تمرد نسبت به مامورین انتظامی در حین انجام وظیفه و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی،عنوان شده بود.