۱۳۹۲ مرداد ۲۵, جمعه

نامه انجمن صنفی کارگران خباز مریوان به روحانی: تشکل‌های مستقل کارگری حق قانونی ماست







انجمن صنفی کارگران خباز شهرستان‌های مریوان و سروآباد واقع در استان کردستان با انتشار نامه‌ای خطاب به رئیس جمهوری، خواستار به رسمیت شناختن تشکلات مستقل کارگری از سوی دولت و برداشته شدن دیدگاه‌های امنیتی از خواسته‌های صنفی کارگران شدند.
کارگران خباز در نامه خود به حسن روحانی به وعده‌های دولت‌های نهم و دهم اشاره کرده‌اند و حاصل وعده "آوردن نفت به سفره مردم" را "بوی نفت گرفتن سفره تهی‌تر شده کارگران" توصیف کرده‌اند.
متن کامل این نامه به نقل از تارنمای این تشکل کارگری به شرح ذیل است:
جناب آقای حسن روحانی رئیس جمهور محترم، خواهشمندیم در این چند سطر به مطالبات و خواست‌های بخشی از قشر زحمتکش اینجامعه توجه فرمایید. آقای رئیس جمهور منتخب مردم، شما خود بار‌ها در طول تبلیغات ریاست جمهوری و نیز در مراسم تحلیف، نارضایتی خود را از وضع موجود اقتصادی و سیاسی اعلام داشتید و بزرگ‌ترین شعار شما مبارزه با فساد، فقر و تبعیض عنوان شد. مسائلی که تیشه به ریشهٔ جامعهٔ کارگری زده است. بزرگ‌ترین به اصطلاح دستاورد اقتصادی دولت دهم اجرای قانون هدفمند کردن یارانه­‌ها بود که با وعده و وعیدهای زیادی همراه بود. قرار بود پول نفت سرِ سفره‌های مردم آورده شود. اما نتیجه چه شد؟ فاصلهٔ طبقاتی و شکاف فقیر و غنی بیشتر شد، ثروتمندان ثروتمند‌تر و فقرا فقیر‌تر شدند. پول نفت فقط به سفره‌های اربابان و کسانی که به قول شما با اتوبوس وارد دولت شدند، رسید. در عوض سفرهٔ خالی طبقهٔ کارگر و اقشار کم درآمد بوی نفت گرفت! و از آنچه از قبل داشتند هم تهی‌تر گشت.
سیاست‌های غلط خارجی، کاهش ارزش پول ملی، فرار نخبگان از کشور، تعطیلی روزافزون کارخانه‌ها و کارگاه‌ها و واردات بی‌رویه و غلط، منجر به بیکار شدن بیشتر کارگران شد. افزایش نیافتن دست مزد‌ها متناسب با نرخ تورم، قدرت خرید کارگران را در برخی موارد تا بیش از۵۰ درصد پایین آورده است. این همه باعث شده است که خط قرمز‌ها از جامعهٔ ما رخت برببندد. بیکاری معضل اصلی طبقهٔ کارگر است زیرا کارگران همیشه خود را در معرض تهدید آن می‌بینند.
حال از شما جناب رئیس جمهور سوال داریم که شما برای طبقهٔ کارگر چه ارمغانی دارید؟ شما که خود همواره و در طول این سی وچهار سال در راس قرار داشته‌اید به خوبی می‌دانید که مقصر همهٔ نابسامانی‌ها و مشکلات جاری، تنها دولت نهم و دهم نیست. شما در همین ابتدا ابراز نمودید که اگرلازم باشد، حاضرید از مردم عذرخواهی کنید اما باید بدانید و به یاد بسپارید که عذرخواهی و اعتراف به «تدارکات چی» بودن دردی را از مردم و خصوصا ما کارگران درمان نخواهد کرد. ما می‌خواهیم شما با اتخاذ تصمیمات درست، به عزت و کرامت کارگران احترام بگذارید. کارگری که از ابتدایی‌ترین نیاز‌ها تا کرسی‌های بی‌وفای ریاست شما را می‌سازد و تامین می‌کند. نان که برکت سفرهٔ همگان است را کارگری درست می‌کند که دستمزدش بعد از گذشت ۶ ماه از سال جاری و علارغم ماده۴۱ قانون کار و بخشنامهٔ تحقیرآمیز شورای عالی کار و با وجود تورم افسار گسیخته، هنوز افزایش نیافته است.
جناب آقای رئیس جمهور این را بدانید نرخ تورم را بانک مرکزی و مرکز آمار تشخیص نمی‌دهند بلکه سفره و جیب‌های خالی کارگران آن را نشان می‌دهند چون آشنای دیرین زندگی کارگران است. این همه سختی و فشار در کشوری غنی، ثروتمند و دارای انواع پتانسیل‌های پیشرفت بسی جای تعجب است و افسوس! در این شرایط بیکاری، گرانی و فشار زندگی بر اقشار کم درآمد جامعه به راستی برای مسئولان شرم است. ما خواستار آنیم که شما با استفاده از نیروی فکری کارگران همسو با مطالبات و نیازهای آنان به جنگ نابرابری و ناعدالتی در خصوص تقسیم سرمایه‌های ملی بروید.
جناب رئیس جمهور ما کارگران تشکل‌های مستقل کارگری را حق قانونی خود می‌دانیم و خواستار به رسمیت شناختن تشکلات مستقل کارگری از سوی دولت هستیم. مثلا ما نمایندگان انتصابی در شورای عالی کار را هیچ وقت صدای حق طلبی وعدالت خواهی کارگران نمی‌دانیم وخواهان جایگزین نمودن نمایندگان واقعی کارگران در آن شورا هستیم. همچنین باید دیدگاه‌های امنیتی از خواسته‌های صنفی کارگران برداشته شود و به جای آن به مطالبات قانونی کارگران به چشم یک معضل و کوتاهی در اجرای قانون نگریسیته شود و هر چه سریع‌تر برای بهبود وضع معیشتی کارگران اقدام شود.

نگهداری و بلاتکلیفی هفت شهروند بلوچ در سلول انفرادی با وجود گذشت دو سال







هفت شهروند بلوچ، حدود ۲ سال است که در سلول‌های انفرادی اداره اطلاعات زاهدان نگهداری می‌شوند و خطر صدور حکم اعدام برای ایشان وجود دارد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مولوی فتحی محمد نقشبندی، ملک محمد آبادیان، نظام الدین ملازاده، جبار آبادیان، هادی آبادیان، جواد آبادیان و گل‌محمد بلیده‌ای ۷ شهروند زاهدانی که حدود دو سال است در سلول‌های انفرادی اداره اطلاعات این شهر نگهداری می‌شوند، با خطر صدور حکم اعدام روبرو می‌باشند.
یکی از نزدیکان این ۷ زندانی به گزارشگر هرانا گفت: "این افراد به اتهام ترور یکی از عوامل بسیج بنام (مولوی مصطفی جنگی زهی) بازداشت شدند و زیر شکنجه‌های شدید مجبور به اعتراف به ترور شدند. اعترافات ایشان در شبکه پرس تیوی که شبکه برون مرزی جمهوری اسلامی می‌باشد نیز پخش شد. ولی هر هفت نفر در طی جلسات دادگاه هرگونه شرکت در ترور فرد بسیجی را انکار کرده و صراحتا اعلام کردند در زیر شکنجه مجبور به اعتراف به ترور شده‌اند."

بیخبری مطلق از وضعیت اکبر امینی پس از ۷۳ روز بازداشت







 با وجود گذشت ۷۳ روز از بازداشت اکبر امینی، وی تا کنون موفق به تماس تلفنی و یا ملاقات با بستگان خود نشده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اکبر امینی شب ۱۷ خرداد ماه در منزل مسکونی خود بازداشت شد.
اکنون پس از گذشت ۷۳ روز از بازداشت، وی اجازه هیچ‌گونه تماس و یا ملاقاتی با خارج از زندان را پیدا نکرده است.
یکی از نزدیکان این زندانی سیاسی به گزارشگر هرانا گفت: "با وجود گذشت دو ماه و اندی که از بازداشت غیرقانونی اکبر امینی می‌گذرد و بر خلاف همهٔ قوانین، در این مدت نه تماس تلفنی با خانواده داشته و نه ملاقاتی داشته و نه از کوچک‌ترین حقوق یک متهم بازداشتی برخوردار بوده. دوستان و خانواده‌اش هیچ خبری از او ندارند و فقط می‌دانیم که در انفرادی‌های بند ۲۰۹ اوین نگهداری می‌شود. بتازگی هم از دادگاه برای اکبر امینی احضاریه‌ای آمده که حکم ۵ سال محکومیتش در دادگاه تجدیدنظر استان به تایید رسیده و همچنین ۱ سال حبس تعلیقی وی نیز به اجرا گذارده خواهد شد. از همین رو طبق این احضاریه اکبر امینی باید خود را جهت اجرای ۶ سال محکومیت به زندان اوین معرفی نماید. گویا قوه قضاییه خبر نداشته که اکبر امینی هم اکنون هم در بند ۲۰۹ زندان اوین بسر می‌برد."
لازم به یادآوریست، اکبر امینی در ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۹ با در دست داشتن نمادهای اعتراضی از جرثقیلی واقع در چهارراه قصر تهران بالا رفته که پس از چند ساعت بازداشت و به یک سال حبس تعزیری محکوم و پس از تحمل یک سال حکم خود از زندان آزاد شده بود. وی پس از آزادی بار‌ها توسط نیروهای امنیتی بازداشت و احضار شده است.

محرومیت دوساله یک زندانی سیاسی اهل سنت از ملاقات با خانواده







فواد احمدنوری که به ۱۳ سال زندان محکوم شده است، دوسال است از ملاقات با خانواده خود محروم است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فواد احمدنوری فرزند احمد که به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به ۱۳ سال زندان محکوم شده است، در دوسال گذشته از ملاقات با بستگان خود محروم بوده است.
این زندانی سیاسی اهل سنت که اهل و ساکن شهرستان جوانرود بوده، اکنون حدود دو سال است که بازداشت شده و در سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج بسر می‌برد.
یکی از زندانیان زندان رجایی شهر کرج در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: "فواد احمدنوری هفته گذشته از رئیس زندان (مردانی) درخواست کرد که با ملاقات وی موافقت شود. رئیس زندان هم گفت که برای ملاقات وی مانعی وجود ندارد. خانواده وی روز چهارشنبه ۲۳ مرداد ماه بعد از طی ۸۰۰ کیلومتر راه از جوانرود تا کرج، در آخر هم موفق به ملاقات با او نشدند."

اجرای نادر حکم نفی بلد یک شهروند بهایی در اردبیل







 ماموران انتظامی در استان اردبیل با مراجعه به زندان اردبیل برای اجرای حکم نفی بلد یک زندانی بهایی، وی را با خود به خارج از استان اردبیل و در حوالی جاده اهر‌‌ رها کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حوالی ساعت ۴: ۳۰ دقیقه بعد از ظهر روز پنجشنبه ۲۴ مرداد ماه ماموران به زندان مشکین شهر (در استان اردبیل) مراجعه کرده و به رامین ایدلخانی زندانی بهایی زندان مذکور اعلام می‌کنند دوره محکومیت یک ساله وی به اتمام رسیده و باید برای گذراندن حکم نفی بلد ۵ ساله به خارج از استان اردبیل منتقل شود. در پی این اقدام، ماموران پس از ترخیص رامین ایدلخانی از زندان، نامبرده را بازداشت و با خود به نقطه نامشخصی منتقل می‌کنند.

ساعاتی بعد مشخص می‌شود ماموران وی را در حوالی جاده اهر از استان آذربایجان‌‌ رها کرده و از وی می‌خواهند بقیه راه را خودش برود و تا ۵ سال که منع اقامت در استان اردبیل دارد به این استان وارد نشود.

یاداوری می‌شود رامین ایدلخانی شهروند بهایی ساکن استان اردبیل می‌باشد که همراه همسر و دو فرزند خردسال در شهر پارس آباد مغان زندگی می‌کند. وی در سال گذشته به حکم دادگاه انقلاب اردبیل به اتهام تبلیغ علیه نظام در قالب تبلیغ بهاییت و توهین به رهبری به دو سال حبس تعزیری و پنج سال منع اقامت در استان اردبیل محکوم شد که یک سال حبس تعزیری وی در دوران حبس بخشیده شده است.

دوره حبس رامین ایدلخانی از ۳۱ مرداد ماه سال ۱۳۹۱ آغاز شد که در ۲۴ مرداد ماه به اتمام رسید.

دادستانی توجهی به وضعیت نامساعد فرزندم ندارد







زلیخا موسوی مادر حسین رونقی ضمن انتقاد از بی‌توجهی دادستانی و مسئولان می‌گوید: حسین از روز جمعه ۱۸ مرداد اعتصاب غذا کرده و ما هر چقدر پیگیری می‌کنیم دادستانی و مسئولان قوه قضاییه توجهی نمی‌کنند، اگر همچنان به ما پاسخ ندهند و به شرایط بد جسمی حسین بی‌توجهی کنند و بخواهند او را همچنان با این شرایط در زندان نگه دارند ظرف چند روز آینده جلوی دادستانی همراه پسرم دست به اعتصاب غذا خواهم زد شاید اینگونه صدای ما را کسی بشنود.

سیدحسین رونقی روز یکشنبه در نامه ای از بند ۳۵۰ زندان اوین به همبند سابق خود، ابوالفضل عابدینی، که بیش از دو هفته ی پیش به زندان اهواز تبعید شد و از همان روز در اعتراض به این تصمیم دست به اعتصاب غذا زده است نوشته بود: می‌دانم که پایداری و ایستادگی امروز ما، فرهنگ فردای فرزندان این مرز و بوم است و از همین رو عاجز از آنم که در مقابل اعتراض و ایمان تو بایستم و به تو بگویم به فکر جان و سلامتی‌ات باش، عاجزم چرا که هیچ یاری کننده و فریادرسی نیست که تو را در این روزهای سخت همراهی کند، چرا که ما موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

به گزارش کلمه، این فعال حقوق بشر در بند در نامه ی خود با اعلام اعتصاب غذا در حمایت از ابوالفضل عابدینی آورده بود: من در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به جان و سلامت انسان‌ها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانواده‌ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بی‌گناه و قرار دادن اجباری آن‌ها در شرایط غیرانسانی، بی‌خبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزی‌ها و ناروایی‌ها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه می‌دانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت.
پیش از این کلمه خبر داده بود که ابوالفضل عابدینی که در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود، به زندان اهواز تبعید شد. وی بدلیل اعتراض به تبعید غیرقانونی به هنگام خروج از زندان اوین اعلام اعتصاب غذا نامحدود کرده و گفته تا زمان بازگشت به زندان اوین اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد.

مادر سیدحسین رونقی، فعال حقوق بشر در بند در مورد برخوردهای خودسرانه و غیرقانونی و از اختلال در تلفن‌های خانواده خود بدلیل تماس رسانه‌ها و خبرنگاران خبر داده و می گوید: از روزی که حسین دست به اعتصاب غذا زده است تلفن من و پدرش را مدام قطع و وصل می‌کنند و نمی‌گذارند ما در مورد وضعیت حسین حرف بزنیم و اطلاع رسانی کنیم آیا این نوع برخوردهای خودسرانه و غیرقانونی درست است؟ اگر از تلویزیون‌ها و رسانه‌های خارجی تماس نگیرند چگونه ما صدای اعتراضمان را به گوش مسئولان برسانیم راه دیگری برای ما نگذاشته‌اند این‌ها اجازه بدهند ما با تلویزیون و روزنامه‌های داخل ایران حرف می‌زنیم و درد خودمان را می‌گوییم اما اجازه نمی‌دهند.

زلیخا موسوی ضمن ابراز نگرانی از وضعیت جسمی فرزندش عنوان می‌کند: هفت روز است حسین اعتصاب غذا کرده و هنوز ما نتوانسته‌ایم در مورد مرخصی درمانیش کاری بکنیم، حسین بیمار است و از مشکلات زیادی رنج می‌برد نگرانش هستیم چون کم کاری کلیه، التهاب مثانه و پروستات، سنگ کیسه صفرا و زخم معده دارد و در این شرایط دست به اعتصاب غذا زده است.

مادر این زندانی سیاسی وضعیت کنونی وی را نامساعد می‌داند و می‌گوید: پدرش روز دوشنبه به ملاقات حسین رفته بود به پدرش گفته که کلیه‌اش خونریزی دارد. پدرش می‌گفت که او ضعیف شده بود و حتی حال صحبت کردن نداشت. وضعیت حسین نامساعد است اما او گفته اعتصابش را نمی‌شکند چرا که بی‌توجهی مقامات دادستانی تبدیل به یک رویه شده و برای جان زندانیان بیمار هیچ ارزشی قائل نیستند. من از مسئولان درخواست می‌کنم به این وضعیت رسیدگی کنند حسین و دیگر زندانیان سیاسی هم یکی مثل بچه‌های خودشان هستند چرا باید بی‌گناه سال‌ها تو زندان عمرشان را بگذرانند؟