۱۳۹۲ آذر ۲, شنبه

انتقال فرهنگ پورمنصوری به انفرادی پس از ضرب و شتم







فرهنگ پورمنصور بعد از ۴ روز اعتصاب غذا توام با گچ گرفتن سر توسط چند تن از مسئولین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به سلول انفرادی منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شهرام پورمنصوری زندانی امنیتی بند ۴ زندان رجایی شهر کرج از روز سه‌شنبه ۲۸ آبان ماه دست به اعتصاب غذا زد و برای رسیدگی به خواسته‌هایش سر خود را گچ گرفت.
یکی از زندانیان زندان رجایی شهر کرج به گزارشگر هرانا گفت: "فرهنگ پورمنصوری از چهار روز پیش در اعتراض به برخی مسائل صنفی خود و اینکه مدت نزدیک به ۱۴ سال از مرخصی محروم بوده است دست به اعتصاب غذا زد و کله خود را گچ گرفت. صبح امروز (شنبه) ریاست زندان مردانی به همراه چند تن از مدیرات بنامهای آقایی، بای و امیریان فرهنگ پورمنصوری را به همراه برادرش شهرام به انفرادی‌های اندرزگاه ۵ منتقل می‌کنند. در اندرزگاه ۵ فرهنگ پورمنصوری را رئیس اندرزگاه (حسن آخریان) برهنه کرده، دست‌بند و پابند می‌کنند و مورد ضرب و شتم قرار داده و گچ سر وی را نیز می‌شکنند. شهرام بعد از ساعتی به داخل سالن ۱۲ بازمیگردد و فرهنگ هم اکنون بصورت برهنه و با دست‌بند و پابند در سلول انفرادی نگهداری می‌شود."
فرهنگ پورمنصوری که بیش از ۱۳ سال است در زندان بسر می‌برد، متهم به هواپیماربایی در مسیر اهواز به بندرعباس است.
این هواپیماربایی که بعد‌ها به موضوع فیلم مشهوری از کارگردان صاحب نام ایرانی (ابراهیم حاتمی‌کیا)، تبدیل شد؛ بنا به اعتراف بازداشت‌شدگان، به دلیل فقر مالی و شرایط نامناسب زندگی صورت گرفته بود.
دادگاه، فرهنگ پورمنصوری برادر وی شهرام پورمنصوری را به همراه داماد خانواده خالد حردانی به اعدام محکوم کرد که این حکم با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد.
رسول حردانی، برادر خالد حردانی و دیگر متهم پرونده در‌‌‌‌ همان دادگاه به حبس ابد محکوم شد.
گفتنی است، شهرام پورمنصوری، فرهنگ پورمنصوری و رسول حردانی هر سه هنگام بازداشت زیر ۱۸ سال سن داشتند.

بیستمین روز اعتصاب غذای زندانیان عقیدتی قزل‌حصار







 اعتصاب غذای شش تن از زندانیان عقیدتی اعتصاب کننده در زندان قزل حصار وخیم گزارش شده است. یکی از زندانیان عادی بدلیل ارتباط با ایشان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانیان عقیدتی اهل سنت محکوم به اعدام که از سلول انفرادی به بند خدمات منتقل شده اند از سوی مسئولین تحت فشار قرار دارند و سایر زندانیان از ارتباط با ایشان منع شده اند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: "حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، صدیق محمدی و سیدهادی حسینی که در اعتراض به حکم اعدامشان و مسائل صنفی خود دست به اعتصاب زده اند دو روز پیش توسط پزشک زندان مورد ویزیت قرار گرفته و پزشک برایشان سرم غذایی تجویز کرد. اما ایشان از دریافت سرم غذایی امتناع کرده و خواهان ادامه اعتصاب غذای خود شده اند. هم اکنون وضعیت جسمی جمشید دهقانی و حامد احمدی بسیار وخیم است."
وی در خصوص وضعیت سیدهادی حسینی که از سایر زندانیان جدا شده بود گفت: "سیدهادی حسینی دیگر زندانی عقیدتی اهل سنت نیز به بند خدمات منتقل شده و شب گذشته دچار تشنج شده بود. وی هم همچنان در اعتصاب غذا بسر میبرد."
این منبع در پایان خاطرنشان کرد: "مسئولین ارتباط زندانیان عادی را با زندانیان عقیدتی منع کرده اند و دو روز پیش که وضع جسمی زندانیان بد شده بود و یکی از ایشان از حال رفت، یک زندانی عادی بنام (کورش زردویی) قصد کمک به ایشان را داشت و به همین علت توسط زندان‌بانان مورد ضرب و شتم قرار گرفت."

انتقال شاهین دادخواه به سلول انفرادی بند سپاه







شاهین دادخواه دیپلمات پیشین و زندانی سیاسی بند ۳۵۰ از چهار روز پیش به سلول‌های بند ۲- الف سپاه در اوین منتقل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شاهین دادخواه روز سه‌شنبه ۲۸ آبان ماه سال جاری از بند ۳۵۰ اوین به سلول انفرادی در بند ۲- الف سپاه منتقل و تا این لحظه از سرنوشت وی هیچ‌گونه اطلاعی در دست نیست.
یکی از نزدیکان وی به گزارشگر هرانا گفت: "این زندانی سیاسی را پس از نگارش نامه‌ای در خصوص مذاکرات هسته‌ای به سلول انفرادی بند سپاه منتقل شده است."
گفتنی است دکتر شاهین دادخواه متولد ۱۳۵۰ کار‌شناس سیاسی امنیتی کشورهای خاورمیانه است که لیسانس خود را از دانشگاه ناپل ایتالیا، فوق لیسانس از داشگاه بیکنت ترکیه آنکارا و نهایتا دکترای خود را در رشته روابط بین الملل از دانشگاه مادرید اسپانیا دریافت کرده است.
وی که در سمت مشاور در شورای عالی امنیت ملی و جزو اعضا مذاکره کننده هسته‌ای تیم حسن روحانی مشغول به کار بوده است، سابقه شرکت در مذاکرات ایران امریکا در افغانستان، شرکت در مذاکرات سه جانبه ایران عراق امریکا در سال ۸۸ به سرپرستی کاظم قمی سفیر ایران در عراق و همکاری با مرکز مطالعات استراتژیک را در کارنامه دارد.

یکی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ دست به اعتصاب غذا زد

http://hra-news.org/images/stories/new/M/m.h.yp.seyfi.jpg






محمد حسن یوسف ‌پورسیفی زندانی سیاسی بند ٣۵٠ به نشانه اعتراض به عدم پیگیری وضعیت درمانی خود دست به اعتصاب غذای نامحدود زد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یوسف پورسیفی فعال حقوق بشر و کودکان کار و مسئول سابق واحد جذب و معرفی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران روز جمعه اول آذر ماه اعتصاب غذای خود را اعلام کرده است.
این زندانی سیاسی دچار عارضه جدی اختلال در شبکه هر دو چشم است و پزشکان متخصص حدت بینایی وی را چهار دهم اعلام کرده‌اند.
از آن‌رو که بیماری وی بدلیل اهمال در درمان در زندان اوین دیگر قابل درمان نیست، یکی از مسئولین اجرای احکام زندان اوین به این زندانی اعلام کرده است که در صورت شکایت از زندان احتمال پرداخت دیه ٩٠ میلیون تومانی از سوی زندان وجود دارد.
این ادعا در حالی مطرح شده است که اکنون چندین ماه است بهداری اوین به دلیل نداشتن کیت‌های آزمایشگاهی، بخش آزمایش خود را به حال تعلیق در آورده است و علت آنرا نداشتن بودجه مالی اعلام کرده است.
یوسف پورسیفی که دچار مشکل دیسک کمر و فشار خون بالا و ضربان نامنظم قلب است، یکبار بطور اورژانسی به بیمارستان مدرس منتقل شده است.
به رغم اینکه پزشکان دستور بستری شدن وی را صادر کرده بودند، نبود مجوز بستری از سوی دادستانی موجب بازگراداندن وی به زندان شد و مسئولین زندان از اعزام مجدد او خودداری کردند.
از سوی پزشکان عمومی بند ٣۵٠ توصیه شده است تا این زندانی سیاسی از سوی پزشک مغز و اعصاب ویزیت شود که پزشک مذکور نیز الان حدود ٧ ماه است بدلیل اختلافات مالی به زندان نیامده است.
در هفته پیش مسئولان زندان اوین به این زندانی قول مساعد داده بودند که به وضعیت وی رسیدگی کنند که تعلل در ایفای عهد موجب شد تا محمد حسین یوسفی ‌پورسیفی دست به اعتصاب غذا زند.
این زندانی در سال ٩٠ توسط اطلاعات سپاه دستگیر شده و از سوی شعبه ١۵ دادگاه انقلاب به تحمل ۵ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

حکم اعدام شش نفر از متهمان به قاچاق مواد مخدر اجرا شد







 سپیده دم روز پنج شنبه ۳۰ آبان ماه۱۳۹۲ حکم اعدام ۶ نفر از متهمان به قاچاق مواد مخدر در زندان مرکزی یزد اجرا گردید.
به گزارش روابط عمومی دادگستری کل استان یزد محکوم علیه "عبدالعزیز- ع" به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری مقدار ۱۸ کیلو تریاک و حمل و نگهداری ده کیلو کراک و اعتیاد به تریاک به موجب دادنامه صادره از دادگاه انقلاب اسلامی ابرکوه به اعدام محکوم گردیده بود.
همچنین محکوم علیه "سعید- ب" به اتهام حمل و نگهداری ۵۲ کیلوگرم مواد مخدر حاوی ترکیبات مرفین به موجب دادنامه صادره از دادگاه انقلاب یزد به اعدام محکوم شده بود.
محکوم علیه دیگری به نام "سیروس- س" نیز به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری ۳۰۶ کیلوگرم هروئین فشرده و استعمال تریاک به موجب دادنامه صادره از سوی دادگاه انقلاب یزد به اعدام محکوم گردیده بود.
همچنین محکوم علیه "ابوالفضل – الف" به اتهام نگهداری یک کیلوگرم هروئین دستگیر و به موجب دادنامه صادره از دادگاه انقلاب یزد به اعدام محکوم گردیده بود.
خانم‌ها "الف- الف" و "ر- ع" نیز به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری ۳۱ کیلوگرم هروئین فشرده دستگیر و به موجب دادنامه صادره از دادگاه انقلاب اسلامی یزد به اعدام محکوم و حکم آن‌ها اجرا گردید.
لازم به ذکر است که درخواست عفو آن‌ها از سوی کمیسیون عفو قوه قضائیه رد و حکم صادره علیه آن‌ها نیز از سوی دادستانی کل کشور تأیید و تنفیذ گردیده بود که با رعایت کلیه تشریفات قانونی و شرعی اجرا گردید.

به مناسبت ۴ آذر روز جهانی اعتراض علیه خشونت علیه زنان/ وحید اصغری







وحید اصغری که از سوی دادگاه انقلاب به اتهام راه اندازی سایت‌های مستهجن، ضد دینی و سیاسی به اعدام محکوم شده است در سال ۸۷ همزمان با بازداشت جمعی از فعالین سایبری در یک پروژه امنیتی از سوی اطلاعات سپاه بازداشت شده بود.
این زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین به مناسبت ۴ آذرماه روز جهانی اعتراض علیه خشونت علیه زنان، نامه‌ای نگاشته که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است.
مشروح این نام در زیر می‌آید:
زنان به مرور پی می‌برند که دنیای آنان و کل جهان دنیای مردانه است. دنبال کردن این پرسش که چرا چنین است، منجر به شناخت علل و ریشه‌های خشونت علیه زنان نیز می‌شود.
مردان هنجار‌ها، قوانین و سرنوشت بقیقه دیگران را تعیین می‌کنند. در نظام مردسالاری زنان در شرایط سرکوب رشد می‌یابند. و اکثریت آن‌ها از انواع ظم‌هایی که در حقشان می‌شود و از پاپمال شدن حقوقشان بی‌خبرند و نا‌آگاهند.
به واسطه تعریف‌های کلاسیک (مردانه) از علم و آموزش بخش مهمی از تجربه مشترک از طیق جنسیت ساخته شده است. لذا نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان امری طبیعی نیست. خود بخود و بصورت طبیعی و بدون دخالت اجتماع بوجود نمی‌آید و نتیجه و حاصل تعلیمات و هنجارهای اجتماعی است.
می‌توان گفت خشونت علیه زنان امری شخصی و خصوصی نیست و بعدی سیاسی دارد. به این صورت که از مطیع ساختن زنان به عنوان یک روش کنترل اجتماعی استفاده شده است.
تعییر چاره کار است.
اما دگرگونی به آسانی بدست نمی‌آید. توانمند سازی همه جانیه زنان به موقعیت رسیدن در موضع برابری بین مردان و زنان و رفع خشونت علیه زنان امری زمان بر و بسیار مشکل است.
٢۵ نوامبر ٩٢، ۴ آذر روز جهانی منع خشونت علیه زن را گرامی داشته و ضمن اعلام حمایت از حرکتهای هدفمند و برنامه وار جنبش‌های زنان بالا بردن آگاهی جنسیتی در جامعه در باره لزوم تغییر رویه‌های فرهنگی و اجتماعی، حذف قوانین و سنتهای ظالمانه و تبعیض آمیز علیه زنان و در ‌‌نهایت عدالت برای زنان را آرزومندم.
وحید اصغری بند ٣۵٠ اوین

توقیف یک نشریه ی دانشجویی؛ احضار ۱۹ نفر از دانشجویان به کمیته ی انضباطی







 گزارش‌های دانشجویی از دانشگاه علم و صنعت تهران از "توقیف یک نشریهٔ دانشجویی؛ احضار ۱۹ تن از دانشجویان به کمیتهٔ انضباطی و احضار ۵ دانشجوی دختر به ادارهٔ امور خوابگاه‌ها جهت اخذ تعهد" حکایت می‌کنند.
به گزارش دانشجو نیوز، نشریه دانشجویی "رمنه" دانشگاه علم و صنعت در هفتهٔ گذشته به دلیل چاپ شعری از رضا براهنی به نام "از هوش می‌…" و با صدور حکم "دو ماه تعلیق از فعالیت‌های فرهنگی-هنری" برای مدیر مسئول این نشریه، توقیف شده است.
این در حالی است که این شعر برای نخستین بار در سال ۱۳۷۴ در مجموعهٔ "خطاب به پروانه‌ها" منتشر شده و بعد از آن ۴ بار نیز به تجدید چاپ رسیده است که آخرین آن‌ها در سال ۱۳۹۱ می‌باشد.
به نظر می‌رسد با توجه به مشی انتقادی این نشریه، استناد به چاپ یک شعر بیشتر جنبهٔ نمایشی داشته و این حکم در راستای مخالفت مدیران دانشگاه با محتوای صنفی این نشریه صورت گرفته است.
همچنین در چند هفتهٔ گذشته حدود ۱۹ نفر از دانشجویان، که تعداد زیادی از آنان را دانشجویان پسر خوابگاهی تشکیل می‌دهند، به دلایل واهی همچون نواختن گیتار، بازی ورق، کشیدن سیگار در خوابگاه و… به کمیتهٔ انضباطی این دانشگاه احضار شده‌اند.
گفتنی است برخی از این احضار‌ها حتی در موارد غیرقانونی بالا نیز نمی‌گنجد تا آنجایی که به گفتهٔ منابع خبری، یکی از دانشجویان احضار شده در ترم جاری در خوابگاه ساکن نبوده است.
و سرانجام اینکه در ادامهٔ سیاست‌های خفقانی دکتر جبل عاملی در دانشگاه علم و صنعت تعدادی از دانشجویان دختر به دلیل آنچه «ایجاد سر و صدا» در محوطهٔ خوابگاه اعلام شده است؛ به ادارهٔ امور خوابگاه‌ها فراخوانده شده و پس از تهدید به اخراج از خوابگاه مجبور به امضای تهعدنامه شده‌اند.
یک فعال دانشجویی در این باره به دانشجونیوز می‌گوید: «مبنای احضارهایی از این دست به کمیتهٔ انضباطی چیزی جز ایجاد فضای ترس و اختناق در سطح دانشگاه و خوابگاه‌ها نیست.
مدیران دانشگاه با این احضار‌ها به طور غیرمستقیم به فعالین دانشجویی اعلام می‌کنند که برای هر کسی که اراده کنند می‌توانند مشکل ایجاد کنند. قبلا هم شاهد چنین احضارهای بدون پایه‌ای با توجیه‌هایی مثل «منشور اخلاقی» و … به کمیته و یا حراست دانشگاه بوده‌ایم. امیدواریم وزیر علوم به این روندهای غیر قانونی در دانشگاه علم و صنعت پایان دهد.
یکی دیگر از فعالین این دانشگاه اما نظر دیگری دارد: "به نظر من این اقدامات در راستای پایین آوردن سطح مطالبات دانشجویان به موارد منشور اخلاقی است. مدیران دانشگاه با اتخاذ سیاست فرار رو به جلو می‌خواهند از اینکه مطالبات دانشجویان به سمت برکناری ریاست دانشگاه برود جلوگیری کنند و این آخرین تیر ترکش افراطی‌های باقی مانده از دوران احمدی‌نژاد در دانشگاه علم و صنعت است."
گفتنی است دکتر جبل عاملی، ریاست دانشگاه علم و صنعت در مدت ریاست خود همواره در سرکوب نشریات مستقل و فعالین دانشجویی نقش پررنگی داشته و بار‌ها از تبدیل دانشگاه علم و صنعت به فیضیهٔ دانشگاه‌ها یاد کرده است.

مادر سعید زینالی: مسئولان قول داده‌اند پس از ۱۴ سال سرنوشت پسرم را به من بگویند







 اکرم نقابی، مادر سعید زینالی، می‌گوید مسئولان قوه قضاییه پس از ۱۴ سال به او قول مساعد داده‌اند که با پیگیری سرنوشت سعید زینالی، مادرش را از وضعیت او مطلع کنند.
اکرم نقابی در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی گفت در دیداری که اخیرا با علیرضا آوایی، رئیس کل دادگستری استان تهران داشته است از او قول مساعد گرفته است که از سرنوشت پسرش اطلاع یابد.
خانم نقابی می‌گوید آقای آوایی به شدت از شنیدن ماجرای سعید زینالی متاثر شده است. او می‌گوید: «بعد از ۱۴ سال امیدوار شدم که یکی صدای مرا می‌شنود.»
به گفته خانم نقابی به رغم اینکه پسرش چند ماه پس از بازداشت با او تماس تلفنی گرفته مقام‌های قوه قضائیه تا مدتی این را که او بازداشت شده بوده نمی‌پذیرفته‌اند، اما پس از پیگیری‌های سرانجام گفته‌اند که او بازداشت بوده است.
به خانم نقابی گفته شده که فرزندش دست کم تا سال ۸۱ در زندان اوین بوده است.
در ۱۸ تیر ۷۸ پلیس و راست‌های تندرو، معروف به لباس شخصی، به کوی دانشگاه تهران و دانشجویانی که به تعطیلی روزنامه سلام معترض بودند حمله کردند.
قتل عزت ابراهیم‌نژاد تنها موردی بود که رسما پذیرفته شد، هرچند عامل آن شناسایی نشد. به جز آن گزارش‌هایی تاییدنشده از مواردی دیگر در تهران و تبریز هم منتشر شده بود.
خانم نقابی می‌گوید به غیر از او چندین خانواده دیگر نیز پیگیر وضعیت فرزندانشان بوده‌اند که در ناآرامی‌های ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شده بودند. او می‌گوید دست کم ۵ خانواده دیگر تا چند سال پیش پیگیر وضعیت فرزندانشان بوده‌اند که به دلایل نامعلومی دیگر این کار را‌‌ رها کرده‌اند.

اعتراض۷۰۰ کارگر کارخانه پلی اکریل اصفهان: همکارانمان را آزاد کنید







۷۰۰ کارگر کارخانه پلی اکریل اصفهان صبح امروز در ادامه دور دوم اعتراضات صنفی خود بار دیگر در محوطه کارخانه اجتماع کردند.
به گزارش ایلنا، یکی از کارگران کارخانه پلی اکریل اصفهان گفت: کارگران پلی‌اکریل امروز هنگام جابجایی شیف‌های کاری در محوطه کارخانه اجتماع کردند.
وی در خصوص اجتماع صنفی امروز کارگران کارخانه پلی اکریل، گفت: در اجتماع امروز که از ساعت هفت تا ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه طول کشید، ۷۰۰ کارگر کارخانه پلی اکریل اصفهان علاوه بر طرح خواسته‌های صنفی خود، خواستار آزادی همکاران دستگیر شده خود نیز شدند.
وی افزود: پس از این اجتماع ۴۵ دقیقه‌ای که با رعایت کامل نظم و انظباط برگزار شد، کارگران شیفت شب سوار بر سرویس‌های کارخانه عازم منازل خود شدند و در مقابل کارگران شیفت صبح در خطوط تولید کارخانه حاضر شدند.
گفتنی است، آقایان «جواد لطفی»، «عباس حقیقی»، «کیومرث رحیمی» و «احمد صابری» چهار کارگر کارخانه پلی اکریل اصفهان هستند که از بامداد روز پنجشنبه تا کنون توسط ماموران نهادهای نظارتی در بازداشت به سر می‌برند.
استعفای برخی اعضای هیات مدیره کنونی کارخانه پلی اکریل اصفهان و همچنین حفظ و بررسی اسناد مربوط به عملکرد آن‌ها در صدر خواسته‌های دهگانه کارگران معترض قرار دارد.
تشکیل شورای اسلامی کار و بازگشت به کار تمامی کارگرانی که به واسطه فعالیت در این تشکل صنفی فسخ قرارداد شده‌اند نیز از دیگر خواسته‌های صنفی کارگران پلی اکریل اصفهان است.
کارگران پلی‌اکریل در آخرین روز از اعتراضات، صبح چهارشنبه (۲۹ آبان ماه) از ساعت ۷ تا ۱۱ در محوطه کارخانه تجمع کردند و با شروع بارندگی به مسجد کارخانه رفتند تا درباره آینده اعتراضات صنفیشان تصمیم بگیرند.
یکی از پیشنهادات مورد توافق در جلسه روز چهارشنبه این بود که اعتراضات کارگران «روزانه» ادامه داشته باشد به گونه‌ای که صبح‌ها پیش از شروع کار از ساعت ۷ تا ۸ و عصر‌ها در خاتمه کار از ساعت ۳ تا ۴ در محوطه کارخانه تجمع کنند.

سه ماه پس از مرگ عطاالله رضوانی؛ تحلیل جنائی قتل یک شهروند ایرانی







سوم شهریورماه ۱۳۹۲ خبر قتل یکی از شهروندان ایرانی ساکن بندرعباس در رسانه‌ها منتشر شد. به دلیل اعتقاد مقتول به دیانت بهائی و سوابق فعالیت‌های اجتماعی او در بندرعباس و درگیری‌های پراکنده‌ای که مشارالیه با برخی نهادهای ذی نفوذ شهر مانند دفتر امام جمعه بندرعباس داشته است، از‌‌ همان ساعات اولیه انتشار خبر این قتل، انگشت‌های اتهام به سوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نشانه رفت.
در تمام دنیا و از جمله در ایران، خانواده مقتول حق دارند در رابطه با علت احتمالی مرگ عزیزشان و مظنون یا مظنونین احتمالی اظهار نظر نمایند.
با این حال مهم‌ترین فرق اظهار نظرهای رسانه‌ای خانواده مقتول با تحلیل‌های حقوقی و جنائی در این نکته نهفته است که یک حقوقدان تا زمانی که به دلایل و مدارک مستندی دست نیابد از اظهار نظر در رابطه با موضوعات خودداری می‌نماید.
اینجانب از‌‌ همان ساعات اولیه وقوع قتل، موضوع مرگ عطاالله رضوانی شهروند بهایی ساکن بندرعباس را پیگیری می‌نمودم و تلاش داشتم تا اطلاعات منتشر شده در رابطه با این حادثه را جمع آوری نمایم. بی‌شک مهم‌ترین و بهترین منبع برای انتشار اطلاعات مربوط به هر جنایتی و تحلیل این اطلاعات، پلیس و نیروی انتظامی است اما متاسفانه در مورد این پرونده اداره آگاهی شهرستان بندرعباس و همچنین دادگستری این شهرستان هیچ گونه پیشرفتی نداشته و اخبار ناامیدکننده‌ای از روند پیگیری این قتل از مجاری رسمی و قانونی به گوش می‌رسد.
بر همین اساس لازم دیدم تا از منظر یک حقوقدان و وکیل دعاوی مستقل به تحلیل جنائی این قتل بپردازم تا شاید مسئولین قضائی و انتظامی بندرعباس هم در انجام تکلیف قانونی و وجدانی خود برای پیگیری قتل یک شهروند احساس مسئولیت بیشتری نمایند. البته مطابق آئین دادرسی کیفری ایران، مندرجات پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی سری و محرمانه است و بدون اجازه مقام قضائی قابلیت انتشار ندارد. بر همین اساس اینجانب ضمن احترام به قوانین و مقررات جاری ایران، صرفاً به بررسی داده‌های جنائی به دست آمده از تحقیقات خانواده مقتول و همچنین اطلاعات منتشر شده در رسانه‌های عمومی پرداخته و از ورود به مندرجات پرونده خودداری می‌نمایم.
الف) گردش کار پرونده پس از گذشت سه ماه از وقوع حادثه
مرحوم عطاءالله رضوانی در شب دوم شهریور ماه ۱۳۹۲ مفقود گردید و پیکر بی‌جان وی ظهر روز سوم شهریور ماه در یکی از بیابان‌های اطراف بندرعباس توسط رهگذران کشف شد. مطابق اعلام نیروی انتظامی، جسد به هنگام کشف در داخل اتومبیل خود مقتول بوده است. در هنگام رویت جسد، ملاحظه گردیده که گلوله‌ای به ناحیه سر اصابت کرده و ازسمت دیگر سر خارج شده است. در بررسی‌های اولیه هیچ گونه سرقتی از مقتول و یا اتومبیل وی انجام نشده بوده اما گزارش شده است که تلفن همراه مقتول همراه جسد یا در داخل اتومبیل نبوده و احتمال داده می‌شود که توسط قاتل یا قاتلین به سرقت رفته باشد. همچنین اسلحه (آلت قتل) نیز در محل قتل مشاهده نشده است اما طبق اظهارات مامورین آگاهی به نقل از گزارش پزشکی قانونی و کار‌شناس اسلحه‌شناسی، اسلحه‌ای که برای قتل به کار رفته از نوع کلت کمری بوده که در ایران به آن «شاه کش» می‌گویند.
جسد پس از حضور بازپرس ویژه قتل بندرعباس و تنظیم صورت جلسه به پزشکی قانونی منتقل و پس از تهیه گزارش پزشکی قانونی، دفن می‌شود. پرونده با دستور بازپرس دادسرای جنائی بندرعباس جهت پیگیری و تشخیص علت قتل و شناسائی مظنون یا مظنونین احتمالی در اختیار دایره جنائی پلیس آگاهی شهرستان قرار می‌گیرد.
ب) داده‌های حائز اهمیت جنائی در این پرونده
با بررسی اطلاعات جمع آوری شده توسط خانواده مقتول از پرونده می‌توان موارد زیر را از جمله مهم‌ترین داده‌هایی به شمار آورد که در حل معمای این قتل می‌تواند راهگشا باشد:
۱- هیچگونه سابقه مشکلات روحی و روانی در رابطه با مقتول گزارش نشده ومطابق نظر تمامی دوستان و آشنایان مشارالیه از سلامت روانی متعارف برخودار بوده است.
۲- مرحوم رضوانی فاقد مشکل مالی یا خانوادگی بوده و سابقه‌ای از اختلافات مالی یا خانوادگی در رابطه با وی گزارش نشده است. همچنین نامبرده در هیچ یک از مراجع قضائی دارای پرونده اختلافاتی از این دست نبوده است.
۳- فردی به نام کریم میرزایی آخرین فردی بوده است که قبل از قتل عطاءالله رضوانی با ایشان بوده و وی را ملاقات نموده است. این کارگر نوجوان افغانی حدود دو ماه است که مفقود شده و هیچ گونه اطلاعی از وی در دست نیست. کریم میرزایی قبل از مفقود شدن در گفتگو با خانواده مقتول اظهار داشته که از طرف اداره آگاهی بندر عباس احضار شده و به دلیل مصاحبه با وکیل خانواده رضوانی شدیدا ً مورد باز خواست و تهدید مامورین آگاهی قرار گرفته است.
۴- مدتی قبل از وقوع این حادثه، اظهارات بهائی ستیزانه در شهر بندرعباس اوج گرفته بوده و امام جمعه این شهرستان بار‌ها از تریبون نمازجمعه علیه بهائیان شهر سخنان تندی را بیان نموده است.
۵- بنابر ادعای خانواده رضوانی، مقتول از چندین هفته قبل از وقوع حادثه مورد تهدید مستقیم و غیر مستقیم برخی نهادهای امنیتی و مسئولین دفتر امام جمعه بندر عباس قرار گرفته بوده و حتی از وی خواسته شده بوده که برای حفظ جانش، بندرعباس را ترک کرده و به منطقه دیگری مهاجرت نماید.
۶- تلفن همراه مرحوم رضوانی همچنان مفقود است و اداره آگاهی و قاضی پرونده از صدور دستور ردیابی آن خودداری می‌نمایند. لازم به یادآوری است که به لحاظ فنی، اداره مخابرات می‌تواند گوشی‌های تلفن همراه را حتی در حالت خاموش نیز ردیابی کند و اطلاعات دقیقی از منطقه‌ای که آن گوشی در آن قرار دارد، ارائه نماید.
۷- برد گلوله کلت کمری موسوم به شاه کش بسیار کوتاه می‌باشد. گلوله این اسلحه در صورت شلیک از فاصله دور‌تر در بدن باقی می‌ماند و در صورت شلیک از فاصله نزدیک، پس از خروج از بدن در اطراف محل شلیک و در فاصله چند قدمی از محل خروج از بدن قابل مشاهده است. با این حال مرمی (گلوله) در محل قتل مشاهده نشده است.
۸- مطابق گزارش پزشکی قانونی، گلوله از ناحیه جلوی سر از بالای یک گوش شلیک و از پشت سر در جهت مخالف خارج شده است.
ج) تحلیل داده‌های جنائی
۱- با توجه به خروج گلوله کلت شاه کش از سر می‌توان مطمئن بود که شلیک از فاصله نزدیک انجام شده است.
۲- ورود گلوله از جلوی سر و خروج آن از پشت سر در شرایطی که مقتول در هنگام کشف جسد، روی صندلی اتومبیل و پشت فرمان نشسته بوده این انتظار را ایجاد می‌نماید که مرمی (گلوله) در زیر سری صندلی یا قسمت‌هایی از داخل اتومبیل که در طول مسیر ورود و خروج گلوله بوده است، فرو رفته باشد اما نه تنها هیچ اثری از گلوله درون اتومبیل یافت نشده بلکه هیچ گونه صدمه‌ای به تودوزی داخل ماشین که ناشی از خراش گلوله باشد نیز دیده نمی‌شود. (شکل۱ و ۲)



۳- اگر شلیک در داخل اتومبیل انجام شده باشد، باید مقداری از محتویات جمجمه به همراه خون روی قسمت پشتی اتومبیل پاشیده شده باشد به گونه‌ای که ترسیم کننده دایره‌ای باشد که مرکز آن محل خروج گلوله و شعاع‌های آن خطوطی متشکل از خون ومحتویات جمجمه با گردش در جهت حرکت گلوله باشد (شکل۳). در فضای داخل اتومبیل هیچ گونه اثری از پاشیده شدن خون به این شکل روی صندلی و فضای داخلی اتومبیل دیده نمی‌شود.
از مجموع مطالب فوق می‌توان به این نتیجه رسید که شلیک در داخل اتومبیل انجام نشده است زیرا نه تنها گلوله پس از خروج از جمجمه قربانی در فضای نشان داده شده در شکل ۲ ننشسته است، بلکه خون و محتویات جمجمه نیز همراه با گلوله خارج شده در فضای پشت سر مقتول به نحوی که در شکل ۳ توصیف شده است، پاشیده نشده است.
بنابراین بر اساس اصول تحقیقات جنائی و پلیس علمی، شلیک گلوله در خارج از اتومبیل انجام شده است. مهم‌ترین نتیجه منطقی اثبات علمی این موضوع، منتفی شدن فرضیه خودکشی مقتول است زیرا بدیهی است که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های خودکشی از نظر ضوابط پلیس علمی،‌‌ رها شدن جسد در صحنه و محل شلیک گلوله منجر به قتل است. در این پرونده محل شلیک خارج از محل کشف جسد بوده و بدیهی است که بعد از شلیک گلوله، جسد بی‌جان نمی‌توانسته خود را به داخل اتومبیل منتقل نماید. بنابراین:
مقتول توسط شخصی دیگر در خارج از اتومبیل مورد اصابت قرار گرفته و سپس جسد توسط قاتل به داخل اتومبیل انتقال داده شده است
۴- با منتفی شدن فرضیه خودکشی، برای حل معمای این قتل بر طبق ضوابط تحقیقات جنائی باید به سه سوال اصلی پاسخ داد: اول انگیزه قتل، دوم مظنون یا مظنونین احتمالی و سوم سازماندهی قتل (مراحل انجام شده برای ارتکاب قتل).
۵- انگیزه قتل در رابطه با این پرونده نمی‌تواند سرقت باشد زیرا به جز تلفن همراه مقتول، هیچ شیء دیگری از متوفی به سرقت نرفته است. وقوع قتل به دلیل اختلافات مالی نیز از دیگر انگیزه‌های شایع قتل در ایران می‌باشد که با توجه به عدم وجود سوابق اختلافات مالی در رابطه با مقتول، این انگیزه نیز تضعیف شده و قابل اعتنا نیست. اختلافات خانوادگی یا دعاوی ناموسی نیز می‌تواند انگیزه‌ای برای قتل باشد چراکه با توجه به وضع خانوداگی و سوابق اخلاقی مقتول که به حسن معاشرت با سایرین مشهور بوده است، چینین انگیزه‌ای نیز نمی‌تواند مورد توجه قرار گیرد.
مهم‌ترین فرضیه در رابطه با انگیزه این قتل می‌تواند اختلافات عقیدتی و دینی قاتل و مقتول باشد. بدین نحو که اعتقاد مقتول به دیانت بهائی و فعالیت‌های اجتماعی قابل توجه وی باعث اتخاذ تصمیم حذف فیزیکی وی شده است. این فرضیه با توجه به گزارشاتی که از فعالیت‌های عام المنفعه و اجتماعی مقتول وجود دارد تقویت می‌شود زیرا ظاهراً این فعالیت‌ها به مذاق مقامات امنیتی و مذهبی بندرعباس و در راس آن‌ها امام جمعه شهر خوش نمی‌آمده و ایشان به کرّات از فعالیت‌های اجتماعی «فرقه بهائیت» علناً ابراز نگرانی نموده‌اند.
۶- معمولاً مهم‌ترین شیوه کشف جرم قتل و شناسایی قاتل در ایران، توجه به انگیزه‌های احتمالی قتل و شناسایی کسانی است که دارای چنین انگیزه‌هایی برای ارتکاب این جرائم بوده‌اند. اداره آگاهی و بازپرس پرونده باید در نخستین اقدام، از اعضای دفتر امام جمعه بندرعباس در رابطه با ادعای تهدید مقتول توسط آن‌ها تحقیق به عمل آورند. مهم‌ترین اقدام جهت یافتن سرنخ‌هایی برای تهدیدکنندگان احتمالی، درخواست فهرست کامل مکالمات مقتول در هفته‌های منتهی به قتل است. با یک بررسی دقیق و البته ساده این فهرست می‌توان شماره تلفن‌های مربوط به مراجع امنیتی یا دفتر امام جمعه یا منتسبین به آن را در این فهرست جستجو نمود. چنانچه شماره‌های تلفن این افراد در فهرست تماس گیرندگان با مقتول وجود داشته باشد، صحّت ادعای خانواده مقتول در رابطه با تهدید وی از طرف دفتر امام جمعه و مراجع امنیتی اثبات می‌شود. زیرا مقتول ارتباط کاری یا اداری با این مراجع نداشته است. در صورت عدم وجود شماره‌های مربوط به این افراد و مراجع، شماره‌های نا‌شناسی که برای خانواده و دوستان نزدیک مقتول قابل شناسایی نیست باید مورد پیگیری قرار گیرد. شیوه معمول در این زمینه این است که نام و نام خانوادگی دارندگان تمامی خطوط تلفن موجود در لیست تماس‌های مقتول، در یک جلسه با حضور مامورین، به خانواده یا دوستان مقتول نشان داده می‌شود و از ایشان خواسته می‌شود که هر کدام از افرادی را که نمی‌شناسند یا سوابقی از اختلافات وی با مقتول دارند را در این فهرست شناسایی نمایند.
در گام بعدی فرد یا افرادی که خطوط تلفن مذکور به نام آن‌ها ثبت شده است باید احضار و بازجویی شوند تا معلوم گردد که دقیقاً چه فرد یا افرادی از این خطوط با مقتول تماس می‌گرفته‌اند. افراد شناسایی شده باید به عنوان مظنونین ارتکاب قتل مطابق قانون آئین دادرسی کیفری ایران بازداشت و با قرار قانونی بازداشت موقت برای تحقیقات فنی در اختیار اداره آگاهی قرار گیرند. این اولین گام عملی و رایج در ایران در رابطه با شناسایی مظنونین احتمالی در چنین قتل‌هایی است.
۷- مفقود شدن تلفن همراه مقتول مهم‌ترین دلیل برای طرح این فرضیه است که طراحان و مجریان قتل قبل از حادثه با مقتول در ارتباط بوده‌اند و در واقع قتل با برنامه ریزی قبلی سازماندهی شده است. قاتل یا همکاران وی، قبل از وقوع قتل با مقتول تماس داشته‌اند و وی را به محل وقوع جنایت یا محلی که مورد نظرشان بوده است، کشانده‌اند. مفقود شدن تلفن همراه مقتول نشان دهنده این واقعیت است که سازماندهندگان قتل، مایل نبوده‌اند آخرین تماس‌های مقتول و احتمالاً برخی از شماره‌های تلفن موجود در حافظه تماس‌های گوشی به دست خانواده مقتول بیافتد.
۸-مفقود شدن تلفن همراه در کنار اثبات وقوع قتل خارج از محل کشف جسد این فرضیه را تقویت می‌نماید که سازماندهندگان جنایت تلفن همراه مقتول را از وی گرفته و سپس وی را بدون تلفن همراه به قتله‌گاه برده‌اند. عدم ردیابی تلفن همراه مقتول توسط بازپرس پرونده نیز نشان از نگرانی از فاش شدن این واقعیت دارد که محل واقعی وقوع قتل به غیر از محل کشف جسد بوده است. در واقع مخابرات می‌تواند محل انجام هر یک از مکالمات انجام شده توسط مقتول در ساعات پایانی حیاتش را براحتی بر اساس دکل مخابراتی استفاده شده اعلام نماید و فاش شدن این اطلاعات ظاهراً سرنخ‌هایی را در اختیار خانواده مقتول قرار می‌دهد که طراحان قتل مایل به فاش شدن آن نیستند. همین موضوع نشان دهنده برنامه ریزی دقیق برای اجرای این جنایت و همچنین تسلط کامل طراحان قتل به مراحل تحقیقات جنائی در ایران است.
۹-مفقود شدن کاگر جوان افغانی به عنوان آخرین کسی که مقتول را ملاقات نموده می‌تواند باعث طرح این فرضیه شود که این کارگر اطلاعاتی را داشته که در یک بازجویی یا مصاحبه فنی می‌توانسته سرنخ‌هایی را در اختیار قرار دهد و به همین دلیل سازماندهندگان قتل، این جوان افغانی را نیز به نحوی از انحاء خاموش کرده‌اند. این موضوع نشان از تعدد طراحان و مجریان قتل دارد زیرا نشان می‌دهد سازماندهندگان قتل پیگیر پاک کردن تمام سرنخ‌ها پس از ارتکاب جنایت هم هستند و توانایی انجام این کار را نیز دارند.
نوع اسلحه به کار رفته برای ارتکاب جنایت و همچنین وقوع قتل صرفاً با شلیک یک گلوله به مغز مقتول دو نکته را اثبات می‌نماید:
۱۱- مقتول در اختیار قاتل بوده است و مقاومتی در برابر قتل صورت نداده است زیرا در صورت مقاومت قاتل مجبور به شلیک بیش از یک گلوله می‌شد تا مقاومت مقتول را در هم بشکند. این موضوع با توجه به گزارش پزشکی قانونی در رابطه با عدم وجود هرگونه آثار ضرب و جرح در بدن مقتول به روشنی اثبات می‌شود که مقتول در برابر قاتل مقاومتی نشان نداده است.
۱۲- قاتل شخصی حرفه‌ای بوده است. هم در استفاده از این نوع سلاح و هم در ارتکاب قتل. شلیک دقیق به نقطه‌ای خاص از مغز که تنها با یک گلوله منجر به مرگ شود نشان دهنده تسلط قاتل بر اعصاب خود و مهارت وی در استفاده از سلاح دارد. همچنین شلیک از فاصله نزدیک به این نقطه از سر نشان دهنده آشنائی کامل قاتل با شیوه‌های قتل حرفه‌ای با استفاده از این سلاح است.
قاتل کاملاً به اصول قتل حرفه‌ای و شبیه سازی آن با خودکشی آگاه بوده و بر همین اساس گلوله را از سمت راست سر شلیک کرده تا وانمود کند که مقتول که راست دست بوده خودش به سرش شلیک نموده است. مع الوصف چون در اختیار گرفتن مقتول در محیط داخل اتومبیل برایش امکان پذیر نبوده است، مجبور شده قتل را در مکان دیگری انجام دهد و سپس جسد را در اتومبیل بیاورد و همین موضوع نقطه ضعف کار وی از نظر حرفه‌ای بوده است که البته برای گریز از آن چاره‌ای هم نداشته است. ظاهراً قاتل مطمئن بوده است که مراجعی که دارای اطلاعات علمی برای بررسی کار‌شناسی صحنه قتل هستند از دانش خود برای تحلیل این موضوع استفاده نخواهند کرد لذا نگران اجرای قتل در محلی غیر از محل کشف جسد نبوده است. به عبارت دیگر ظاهراً قاتل احتمال نمی‌داده که داده‌های مربوط به نحوه پاشیده شدن خون و اثرات شلیک در داخل اتومبیل مورد بررسی کار‌شناسانه قرار گیرد و به همین دلیل به شلیک از سمت راست سر اکتفا کرده است تا خانواده مقتول در نگاه اول نتوانند خودکشی نبودن قتل را ثابت نمایند. با این حال هر قتلی در لحظه وقوع دارای شرایط خاصی است که طراحان و مجریان، هرچند هم حرفه‌ای، نمی‌توانند این شرایط را پیش بینی و کنترل نمایند و همین موضوع مدخل ورود کارآگاهان و کار‌شناسان پلیس علمی به قتل‌های پیچیده و حرفه‌ای است.
بنابر آنچه گذشت خلاصه تحلیل جنائی این پرونده تا به امروز بر اساس ضوابط تحقیقات جنائی و پلیس علمی به قرار زیر است:
مرگ در اثر خودکشی اتفاق نیفتاده است.
قتل توسط مجموعه ای از افراد طراحی و اجرا شده است و نه یک فرد.
قتل توسط مجموعه ای حرفه ای و آشنا به اصول امنیتی، طراحی و اجرا شده است.
مقتول در زمان وقوع قتل مقاومتی در برابر ضارب نشان نداده است.
قاتل فردی حرفه ای و دارای مهارت کامل در استفاده از کلت کمری بوده است.
حال با توجه به این اطلاعات باید دید که مقامات قضائی بندرعباس می توانند و اصلاً مایل هستند که با حفظ استقلال خود برای پیگیری قتل یک شهروند ایرانی با استفاده اختیارات قانونی خود اقدام نمایند یا مایلند چشم خود را بر این واقعیات ملموس و محرز علمی و منطقی ببندند؟
دکتر آریا حق گو- حقوقدان و وکیل دعاوی مقیم واشنگتن

یک متهم به قتل در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد







 سپیده دم روز جاری یک متهم به قتل در زندان مرکزی زاهدان از طریق چوبه دار اعدام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این متهم که حاج رشید ریگی نام داشت حدود ۱۱ سال پیش بازداشت و از سوی دادگه به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود.
حکم اعدام وی سحرگاه روز جاری در محوطه زندان مرکزی زاهدان با حضور مسئولین قضایی از طریق چوبه دار به اجرا در آمد.

ممانعت از حضور شهروندان در مراسم یادبود فروهر‌ها







مامورین امنیتی از شرکت شهروندان در مراسم یادبود پانزدهمین سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر در منزل شخصی ایشان ممانعت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مراسم یادبود پروانه و داریوش فروهر که قرار بود صبح روز جمعه یکم آذر ماه در منزل ایشان برگزار شود.
یکی از کسانی که قصد شرکت در این مراسم را داشت به گزارشگر هرانا گفت: "مامورین ابتدا به داخل منزل فروهر‌ها رفته و سپس سر کوچه جمع شدند و اجازه ندادند کسی به سمت منزل فروهر‌ها حرکت کند. مامورین امنیتی به جمعیت حاضر در محل که بالغ بر ۱۰۰ نفر می‌شدند ابتدا اعلام کرد که فقط اعضای فامیل و بستگان فروهر‌ها می‌توانند وارد شوند اما حدود ساعت ۳ و بیست دقیقه ماموران نیروی انتظامی و لباس شخصی به محل آمدند و سعی کردند مردم تجمع کننده را متفرق کنند. مردم تا ساعت ۴ و نیم در مقابل نیروی انتظامی مقاومت کرده و سپس با خواندن سرود‌ای ایران اقدام به ترک محل نمودند."
وی هم‌چنین بیان داشت: "افراد سر‌شناسی همچون دکتر محمد ملکی، بسته نگار، شریعتی‌ها، فیروزه صابر و خیلی‌های دیگر در بین جمعیت حضور داشتند."
قرار بود طبق فراخوانی که خانواده فروهر اعلام کرده بود طی روز جاری از ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۵ مراسمی در منزل ایشان برگزار شود.