۱۳۹۲ دی ۹, دوشنبه

دیدار معاون دادستان تهران با زندان اهل سنت در ۵۷مین روز اعتصاب









«تورگ» معاون سیاسی دادستان تهران و رئیس دادسرای اوین با زندانیان اعتصابی زندان قزل‌حصار دیدار کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، معاون سیاسى دادستان تهران و رئیس دادسراى مقدس اوین به نام تورگ طی روزجاری براى اولین بار در طول این ۵۷ روز اعتصاب غذاى زندانیان اهل سنت به دیدار آن‌ها رفته و عملا به مذاکره با آن‌ها پرداخت.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «آقاى تورگ به زندانیان اهل سنت گفته بود که اعتصاب غذاى خود را بشکنند و من خودم شخصا پیگیر پرونده شما خواهم بود ولى زندانیان اهل سنت در جواب این درخواست گفته بودند که چه تضمینى وجود دارد که بعد از فک اعتصاب ما را اعدام نکنید؟ که آقاى تورگ اینجا هیچ جوابى به آن‌ها نداده بود. زندانیان اهل سنت به معاون سیاسى دادستان تهران رئیس دادسراى شهید مقدس اوین گفته بودند ابتدا ما را به رجایى شهر برگردانید و دادگاه علنى براى ما برگذار کنید تا ما هم به اعتصاب خود پایان دهیم. ولى تورگ با این درخواست مخالفت کرده بود. زندانیان یک پیشنهاد دیگر داده بودند و آن اینکه در حضور خانواده هاى ما قول بدهید که در یک دادگاه عادلانه و علنى ما را محاکمه مجدد مکنید تا ما هم اعتصاب غذاى خودمان را پایان دهیم که این بار هم از طرف آقاى تورگ با این پیشنهاد هم مخالفت شده بود. زندانیان عقیدتى اهل سنت که به اتهامهاى مبهمى در حبس هستند و براى آن‌ها احکام اعدام صادر شده است به تورگ معاون سیاسى دادستان تهران گفته بودند که ما دو بار با وعده هاى شما اعتصاب غذاى خودمان را شکستیم ولى وضعیتمان هیچ بهبودى پیدا نکرد و ما اکنون براى اجراى حکم لحظه شمارى می‌کنیم و دیگر گول وعده و وعیدهاى شما را نمی‌خوریم.»
گفتنى است بر اثر اعتصاب غذاى طولانى وضعیت جسمى حامد احمدى و جمشید دهقانى از در مرحله خطرناکی قرار دارد و نیازمند مراقبتهاى فورى پزشکى هستند ولى مسؤلان زندان و نهادهای امنیتى که مسؤل پرونده آن‌ها هستند به سلامت آن‌ها توجه و رسیدگى نمی‌کنند.
حامد احمدى و جمشید دهقانى و جهانگیر دهقانى و کمال ملایى از ۵۷ روز قبل دست به اعتصاب غذا زده‌اند.
طبق گفته وکلاى دو تن از زندانیان اهل سنت به نامهاى سید هادى حسینى و صدیق محمدى حکم اعدام آن‌ها توسط دیوان عالى کشور نقض خورده است و پرونده آن‌ها به سنندج باز گردانده شده است.
این دو زندانى به مدت ۵۵ روز همراه با زندانیان دیگر در اعتصاب بودند که با نقض خوردن حکمشان اعتصاب خود را شکستند.

نقض حکم اعدام دو تن از زندانیان اهل سنت قزل‌حصار








حکم اعدام سیدهادی حسینی و صدیق محمدی بدلیل اختلالات روانی نقض و این دوتن به اعتصاب غذای خود پایان دادند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز ۷ دی ماه سیدهادی حسینی و صدیق محمدی از طریق وکلای خود باخبر شدند که حکم اعدامشان از سوی دیوان عالی کشور نقض خورده و پرونده ایشان مجددا باید در دادگاه انقلاب سنندج مورد بررسی قرار گیرد.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «خانم فاطمه مرشد وکیل سیدهادی حسینی به خانواده این زندانی اهل سنت اعلام کرده است که به علت مشکلات روانی و اختلالات جدی روانی موکلش حکم اعدام ایشان نقض خورده و مجددا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.»
وی همچنین گفت: «آقاى حمید ساعدى موچش وکیل صدیق محمدى هم به خانواده آقاى محمدى اعلام کرده است که حکم موکلش به علت اختلالات روانى لغو شده است. سید هادى حسینى و صدیق محمدى روزانه ۲۱ قرص اعصاب و روان مصرف می‌کنند و رفتارشان کاملا غیر عادى شده است سید هادى حسینى از بیمارستان فارابى کرمانشاه کارت قرمز گرفته بود وى در زندانهاى سنندج و اوین و رجایى شهر بدون محاکمه بازداشت بود و اکنون یک سال کامل است که در زندان قزلحصار منتظر اجراى حکم اعدام خویش است.»

ایجاد تشنج در بند ۳۵۰ و انتقال سه زندانی به انفرادی









 صبح امروز (۹دی) در پی اعلام چند تن از عوامل محبوس وزارت اطلاعات در ۳۵۰ زندان اوین مبنی بر برپایی راهپیمایی ۹دی بر علیه زندانیان سیاسی عقیدتی و حضور نیروهای وزارت اطلاعات در جلوی درب ورودی بند ۳۵۰ فضای این بند متشنج شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از آن یکی از زندانیان امنیتی با تطمیع وزارت اطلاعات اقدام به سر دادن شعارهایی بر علیه زندانیان سیاسی – عقیدتی کرده و موجب ناراحتی و برخورد آنان شد که در این بین طی اقدامی عجیب و ناعادلانه از سوی مسولین زندان ، سه زندانی به نامهای عماد بهاور، حسن اسدی زیدآبادی و بهزاد عرب گل به سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شدند.
قابل ذکر است از سال گذشته عباسی نماینده وزارت اطلاعات با حضور در بند ۳۵۰ زندان اوین اقدام به ایجاد تنش و درگیری مینماید که بنا به اطلاعات به دست آمده ، اتفاقات صورت گرفته و تحریک زندانیان سیاسی عقیدتی در روز جاری با هماهنگی وی صورت گرفته است.

بلاتکلیفی منوچهر خلوصی زندانی بهایی در مشهد









با گذشت یک ماه از بازداشت یک شهروند بهایی به نام “منوچهر خلوصی” توسط اداره اطلاعات مشهد هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پیگیری خانواده نامبرده نیز طی یک ماه گذشته ثمری نداشته است.
تارنمای دادسرای انقلاب اتهام وی را “تبلیغ علیه نظام” عنوان کرده است ولی مسئولین پرونده تاکنون در مورد اتهام فرد بازداشت شده، پاسخ روشنی به خانواده وی نداده اند.
هم‌چنین بازپرس پرونده قرار دو ماه بازداشت موقت را برای منوچهر خلوصی تعیین کرده که خانواده این زندانی عقیدتی از مسئول پرونده خواسته اند که در صورت اتمام بازپرسی، نامبرده را به قید وثیقه آزاد کنند که به این درخواست نیز تاکنون توجهی نشده است.
یاداوری می شود که ماموران وزارت اطلاعات در مشهد در صبح روز جمعه ۸ آذر ماه ۹۲ با نشان دادن برگه ای به امضای بازپرس منصوری از طرف شعبه ۹۰۵ دادسرای انقلاب مشهد به تاریخ ۳ آذر ماه ۱۳۹۲، منوچهر خلوصی را در منزل مسکونی جلب نموده که از آن تاریخ تاکنون دربازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد بازداشت می باشد.

لغو اعزام سعید متین پور به بیمارستان









 روز گذشته به هنگام اعزام سعید متین پور به مرکز درمانی خارج از زندان اوین در پی اعتراض وی به اجباری بودن پوشیدن لباس زندان و استفاده از از دستبند اعزام وی از سوی مسئولان زندان لغوشد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اجباری بودن پوشش ویژه زندان و استفاده از دستبند و پابند برای برخی از زندانیان سیاسی و عقیدتی موردی بوده است که در گذشته نیز موجب  اعتراض زندانیان را فراهم آورده بود که متعاقب آن نیز مسئولان زندان زندانیان را از رسیدگی پزشکی محروم کردند.
سعید متین پور فعال مدنی اهل زنجان که از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام ارتباط با بیگانگان و جاسوسی و تبلیغ علیه نظام به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده است از تاریخ ۲۰ تیرماه  سال ۱۳۸۸ تاکنون بدون امکان استفاده از مرخصی در زندان به سر می برد.
سعید متین پور طی این سالها از بیماریهای گوناگونی از جمله انحناء در محور ستون فقرات، دیسک کمر،  نارسایی قلبی، مشکل دستگاه گوارشی، سینوزیت و پوسیدگی دندانها رنج می برد.
روز گذشته برای نخستین بار طی سالهای اخیر نسبت به اعزام وی به مراکز درمانی اقدام شد که به دلیل اعتراض وی به پوشش ویژه ی زندانیان و الزام به زدن دستبند این اعزام از سوی مسئولان زندان لغو شد.

بی‌خبری از وضعیت هاشم شعبانی و هادی راشدی









از تاریخ ۱۶ آذر ماه هیچ اطلاعی از هاشم شعبانی و هادی راشدی دو زندانی محکوم به اعدام در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از روز شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۲، هاشم شعبانی‌نژاد وهادی راشدی دو فعال فرهنگی شهررامشیر که احکام اعدام آن‌ها توسط شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور تایید شده بود، توسط اداره اطلاعات اهواز به مکانی نامعلوم انتقال داده شده‌اند.
از روز انتقال این فعالان فرهنگی تاکنون هیچ خبری به وکیل مدافع آن‌ها و خانواده‌هایشان داده نشده است.
یکی از وکلای مدافع این پرونده گفته است: «چند روز پیش به زندان کارون مراجعه کرده‌ام و از مدیر زندان در مورد سرنوشت موکلم و شایعاتی مبنی بر اجرای حکم اعدام پرسیدم، اما مدیر زندان این شایعات را تکذیب کردند.»
این وکیل مدافع افزود که رئیس زندان کارون به وی گفته است، فعلا در خصوص اجرای حکم اقدامی صورت نگرفته است.
این وکیل مدافع همچنین گفت: «از کانالهای قانونی که در حوزه قوه قضائیه هست هم بنده به عنوان وکیل و هم خانوده‌ها تلاش می‌کنیم، در ضمن این دو نفر تقاضای اعاده دادرسی کردند و در حال رسیدگی است، عملا ازاین تقاضا چه مثبت ویا منفی نتیجه‌ای دریافت نکردیم و چیزی در این خصوص به ما ابلاغ نشده است.»
وکیل مدافع این فعالان فرهنگی عرب می‌گوید: «شایعات زیاد است و حتی بعضی از این شایعات در مورد اینکه عفو شامل سه نفر دیگر این پرونده شده است اما بنده بعنوان وکیل رسماً نمی‌توانم این‌ها را تایید بکنم یا نفی بکنم چون در حوزه مسائل اجرایی عملاً ما دسترسی زیادی به این اطلاعات نداریم؛ قوه قضائیه و مراجع قضایی موظف ومکلف‌اند ما را مطلع سازند اما درعمل ما خبرخاصی دریافت نکرده‌ایم. درباره عفو سه محکوم دیگر به صورت رسمی چیزی به ما ابلاغ نشده که عفو آن‌ها مورد پذیرش واقع شده یا اینکه رد شده، تکلیفی هم از نظر قانون وجود نداره که قوه قضائیه ما را در جریان این موضوع بگذارد اما تا آنجایی که ما اطلاع داریم یکسری تلاشهایی دارد صورت می‌گیرد که به نحوی تخفیف یا عفو شامل حال آن‌ها شود.»
سید جعفر موسوی وکیل مدافع هاشم شعبانی‌نژاد وهادی راشدی در مورد علت انتقال آن‌ها می‌گوید: «معمولاً در پرونده‌های امنیتی ممکن است یک سری ابهاماتی باشد و نیازمند بازجویی است؛ طبق روند معمول ضابطین قضایی با اخذ مجوز از دادستان می‌توانند این زندانیان که محکوم هستند و پرونده‌های دیگری علیه آن‌ها درجریان است، آن‌ها را ببرند و در مراجع خودشان از آن‌ها در خصوص سایر متهمین یا سایر پرونده‌ها بازجویی‌هایی مجدد داشته باشند.»
با توجه به اجرای احکام اعدام مخفیانه چهار فعال دیگر از شهر شادگان در ماه گذشته و روند بی‌اطلاع ماندن وکلا وخانواده‌ها در خصوص اجرای احکام اعدام و سرنوشت محکومان ازسوی مقامات قضائی جمهوری اسلامی، نگرانی ازوضعیت مبهم این دو فعال عرب را بیشتر کرده است.
در این مورد وکیل پرونده می‌گوید «قطعا این نگرانی وجود دارد که احکام صادره به اجرا درآمده‌اند، چرا که پرونده‌ها رفته دیوان و تایید شده و در مرحله اجرا هستند و از نظر قانونی دادستان یا دادیار می‌تواند بر حسب مصوباتی که دارند حکم را اجرا بکنند.»
پیش‌تر وزارت خارجه بریتانیا، پارلمان بریتانیا، وزارت خارجه آلمان، نروژ، وزارت خارجه آمریکا، پارلمان اروپا، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران دکتر احمد شهید و نهادهای حقوق بشری مانند عفوبین الملل و دیدبان حقوق بشر احکام اعدام این افراد را محکوم کرده‌اند.
در مورد انتقال هاشم شعبانی‌نژاد و هادی راشدی، «جین لامبرت»، «ماری هونی بول» و «دکتر چارلز تنوک» اعضای پارلمان اروپا در لندن طی هفته جاری از نماینده عالی اتحادیه اروپا و مسؤل سیاست خارجی اتحادیه اروپا کا‌ترین اشتون درخواست فوری جهت روشن شدن سرنوشت این دو فعال فرهنگی نموده‌اند. در ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۲ نیز عفوبین الملل نسبت به خطر اعدام این دوفعال عرب هشدار داده است.
شایان ذکر است که شایعاتی درباره اعدام هاشم شعبانی‌نژاد وهادی راشدی دوفعال فرهنگی عرب خلفیه، در شبکه‌های اجتماعی نظیر فیسبوک منتشر شده است.

شش زندانی اهل سنت در وضعیت خطرناک / حشمت الله طبرزدی









 حشمت الله طبرزدی روزنامه نگار و دبیر جبهه دمکراتیک ایران و همچنین زندانی سیاسی زندان رجایی شهرکرج که هم اکنون در مرخصی بسر می‌برد در طی نامه‌ای می‌نویسد: «نباید اجازه دهیم مرزهای کاذب ناشی از فرهنگ منحط خودی و غیر خودی که طی سه دههٔ گذشته در این مرز و بوم گسترش یافته، موجب این شود که در برابر چنین مظلومیتی همچنان سکوت کنیم.»
متن کامل این نامه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
هم میهنان عزیز ابتدا به این خبر تاسف انگیز توجه فرمایید:
«خبرگزاری هرانا – شش زندانی اهل سنت محکوم به اعدام در زندان قزل‌حصار در ۵۵مین روز از اعتصاب غذا با مشکلات بینایی و خونریزی کلیه مواجه هستند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد احمدی یکی از شش زندانی اهل سنت که در اعتصاب غذا بسر می‌برد دچارخونریزی کلیه شده و دیگر قادر به ادرار کردن نیست؛ وی در شرایط خطرناکی بسر می‌برد.
از بین رفتن سوی چشم از دیگر مشکلاتی است که چند تن از این زندانیان اعتصاب کننده بدان دچار شده‌اند و مسئولین هیچ‌گونه رسیدگی در این باره صورت نداده‌اند…»
به راستی بر عهدهٔ همهٔ کسانی که حقوق بشر را امری فرا ایدئولوژیک می‌دانند، است که با شنیدن این خبر دست به اقدام جدی برای نجات جان چند انسان مظلوم و زندانی بزنند.
نباید اجازه دهیم مرزهای کاذب ناشی از فرهنگ منحط خودی و غیر خودی که طی سه دههٔ گذشته در این مرز و بوم گسترش یافته، موجب این شود که در برابر چنین مظلومیتی همچنان سکوت کنیم.
خبر رسانی گسترده در مورد وضعیت بحرانی‌ای زندانیان اولین گام در این راستا است.
بر حاکمین فشار بیاوریم تا به خواسته‌های آن‌ها توجه کنند و از نهاد‌های بین المللی مدافع حقوق بشر بخواهیم از آنان پشتیبانی کنند و از وکلا و خانواده‌های آن‌ها درخواست نماییم تا زمینهٔ شکستن اعتصاب غذای آنان را فراهم سازند.
حشمت اله طبرزدی/ ۹/دی ماه/۱۳۹۲ خورشیدی.

هیس! پسرها هم فریاد نمی‌زنند










“هر بار در مهمانی‌ها حضور داشت و با پدرم برنامه سفر می‌ریخت و با لبخندی چندش‌آور می‌گفت ‘دیگه مرد شده و باید با من بیاید شکار’… وقتی مرد خوشحال شدم. هنوز هم نتوانسته‌ام به پدرم بگویم که دوست صمیمی‌اش مرا اذیت کرده است.”
اسماعیل که وارد دهه ۳۰ زندگی خود شده، با اشاره به اینکه حتی یادآوری این خاطره هم برایش آزار دهنده است، می‌گوید: “من هنوز ازدواج نکرده‌ام، به این دلیل که نمی‌خواهم پدر فرزندی باشم که شاید روزی در جایی همان بلایی که سر من آمد، سر او هم بیاید.”
در میان ایرانیان وقتی از آزار و اذیت جنسی کودکان صحبت می‌شود، معمولا نگاه‌ها به سمت کودکان دختر می‌رود و کمتر به پسران توجه می‌شود. برخی از کارشناسان معتقدند این مسئله از فرهنگ ایران نشات گرفته و برخی معتقدند صحبت در مورد آزار جنسی کودکان پسر که در فرهنگ عامه از آن به عنوان “بچه بازی” یاد می‌شود، تابو است.
کتایون خوشابی، فوق تخصص روانپزشکی کودکان در ایران اخیرا با اشاره به اینکه طبق آمار جهانی، قربانیان اکثر سوءاستفاده‌های جنسی دختران هستند، گفته که در ایران به نظر می‌رسد “پسران بیشتر از دختران مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و دلیل آن را می توان قیدها و محدودیت‌ها و مراقبت‌هایی دانست که خانواده‌ها بیشتر برای دختران قائل هستند و پسرها به دلیل آزادی عمل بیشتری که دارند و نظارت کمی که والدین روی رفت وآمد آنها اعمال می کنند بیشتر مورد آزار جنسی افراد غریبه قرار می گیرند.”
سعید که در حال حاضر خارج از ایران زندگی می‌کند، می‌گوید: “پدرم مدیر مدرسه بود، یک معلم عربی در دوران راهنمایی داشتیم که به یکی از بچه‌ها پیشنهاد کرده بود برای اینکه در عربی نمره قبولی بیاورد، می‌تواند با او هم بستر شود، نمی‌دانم این معلم تنها به این دانش آموز پیشنهاد داده بود یا نه، اما وقتی من موضوع را شنیدم، با بقیه همکلاسی‌ها جوی علیه معلم درست کردیم که برای سال بعد معلم نیامد، یعنی گفتند اخراج شد.”
به گفته مددکاران اجتماعی وجود این مسئله در فرهنگ عامه به معنی پذیرش چنین مسئله‌ای در همه سطوح جامعه نیست، اما تابو بودن صحبت کردن در خصوص این موضوع سبب شده این مسئله به شکل یک موضوع زیرپوستی در سطح کشور وجود داشته باشد.
به اعتقاد فعالان حوزه کودک، امنیت جنسی پسر بچه‌ها موضوع کم اهمیت تری از موضوع امنیت جنسی دختران تلقی می شود و والدین به اینکه پسرشان شب را مثلا در خانه دوستی سپری کند کمتر حساسیت نشان می دهند تا اینکه دخترشان بخواهد چنین کاری کند. در سالهای اخیر این نوع نگاه کمی تغییر کرده و حساسیت والدین در مورد امنیت پسران هم افزایش یافته است.
اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده کل پلیس ایران در سال ۹۱ در گفت و گو با روزنامه قانون اعلام کرد که “در ۹۰۰ پرونده ثبت شده از تجاوز در سال ۱۳۹۰ حدود ۴۰ درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و ۶۰ درصد آن مربوط به مردان بوده که بیشتر علیه افراد زیر ۱۵ سال صورت گرفته است.”
رضا در دوران دبستان و راهنمایی از مدرسه تا خانه سوار مینی‌بوس می‌شد، او که در حال حاضر ۳۵ ساله است، می‎گوید: “سوار مینی‌بوس می شدم، احساس می‌کردم، آقایی به شکل عجیبی به من چسبیده، یا در یک لحظه دست مردی را بین پاهایم می‌دیدم، می‌ترسیدم، جرات نمی‌کردم به خانواده چیزی بگویم، از ترس مدتی سوار مینی‌بوس نمی‌شدم و تا خانه پیاده می‌رفتم، هر روز هم پدر و مادرم به شدت مرا دعوا می‌کردند که برای چی اینقدر دیر به خانه می‌رسم، اما می‌ترسیدم که بگویم چه اتفاقی می افتد”.
منصوره مقاره عابد، رئیس انجمن ایرانی مطالعات زنان به تازگی در این مورد گفته است: “به کودکان اجازه داده نمی شود که بتوانند درباره اینکه مورد سوء استفاده قرار گرفته اند صحبت کنند و بزرگسالان نیز نمی توانند از احتمال خطر بروز خشونت جنسی در خانه حرف بزنند و حتی نمی دانند در صورت مشهود شدن اتفاق چگونه باید برخورد کنند.”
همچنین آرش اکمل، متخصص روان شناسی  در آمریکا نوشته که بسیاری از بیماران او در آمریکا ایرانیانی هستند که در دوران کودکی توسط یکی از اعضای خانواده مورد آزار جنسی قرار گرفته اند و امکان صحبت کردن در مورد آن را نداشتند.
به گفته آقای اکمل، بسیاری به دلیل کمبود آموزش و آگاهی فکر می‌کنند اتفاقاتی که برای کودکان در دوران کودکی روی می‌دهد به سرعت فراموش می‌شود درحالیکه این طور نیست.
از سوی دیگر به اعتقاد برخی از مشاوران امور کودک، وقتی دختر بچه‌ای حاضر می‌شود در مورد آزار جنسی صحبت کند، به او به چشم یک قهرمان نگاه می‌شود، اما با توجه به فرهنگ مردسالاری حاکم بر ایران، اگر پسر بچه‌ای در این مورد صحبت کند، نگاه ترحم آمیز همراه با کنایه‌های مختلف را باید تحمل کند و تنها راه برای مقابله با این پدیده آموزش است.
سهیل که دوران کودکی و نوجوانی خود را در اطراف تهران زندگی کرده، می‌گوید: “نزدیک خانه ما کوره پز خانه و شیشه گری بود، آنجا کلی بچه کار می‌کرد، این اتفاق آنجا خیلی متدوال بود، کارگرهای بزرگ‌تر یا سر کارگرها عموما با این بچه‌ها بودند، مامان و بابای من اجازه نمی‌دادند با این بچه‌ها بازی کنم.”
امیر با یادآوری دوران دبیرستانش می‌گوید: “در دبیرستان ما پسرهای بزرگتر و هیکلی عموما پسر بچه‌های کوچکتر و خوش قیافه را اذیت می‌کردند، یا به زور می‌بردند در توالت و مجبورمان می‌کردند کارهایی بکنیم که جرات نمی‌کردیم به مدیر و ناظم بگوییم.”
(در این متن برای حفظ حریم خصوصی مصاحبه شدگان از اسامی مستعار استفاده شده است)
منبع: بی بی سی