۱۳۹۲ اسفند ۱۷, شنبه

ممانعت از اعزام اورژانسی یکی از دراویش به مراکز درمانی





حمیدرضا مرادی که بدلیل مشکلات عروقی باید بصورت اورژانسی به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل می‌شد، با دخالت یکی از مسئولان زندان از اعزام بازماند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حمیدرضا مرادی از دراویش گنابادی زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین که در اعتصاب غذا بسر می‌برد بدلیل مشکلات عروقی به بهداری زندان اوین منتقل شد و پزشکان نظر دادند که وی باید به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل شود.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «یکی از مسئولین قضایی زندان اوین بدلیل اعتصاب ۶ تن از دراویش زندانی در بند ۳۵۰ از اعزام وی جلوگیری کرد.»
لازم به یادآوریست مجموعا ۱۰ تن از دراویش در زندان اوین، رجایی شهر کرج، عادل آباد شیراز و زندان مرکزی بندرعباس در اعتراض به عدم توجه به مسائل پزشکی و انتقال دو تن از ایشان به زندان رجایی شهر کرج دست به اعتصاب غذا زده‌اند.
گفتنی است، ۲۰۰ تن از دراویش گنابادی خارج از زندان از اعتصاب ایشان حمایت کرده و دست به اعتصاب غذا زده‌اند و همچنین روز شنبه ۱۷ اسفند ماه قرار است خانواده دراویش زندانی در مقابل دادستانی تهران تجمع خواهند کرد.
غلامرضا خسروی سوادجانی و بهنام ابراهیم‌زاده دو تن از زندانیان سیاسی زندان اوین هستند که از اعتصاب دراویش حمایت کرده و دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

احضار مهدیه فراهانی به دادسرای اوین





مهدیه فراهانی یکی از فعالان حقوق زنان به دادسرای مقدسی  مستقر در زندان اوین احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مهدیه فراهانی از فعالان حقوق زنان طی احضاریه‌ای که تصویر آن در زیر می‌آید به شعبه دوم دادسرای موسوم به “شهید مقدس” (اوین) احضار شد.
وی پیش‌تر دوبار احضار و و در خصوص اتهامات تبلیغ علیه نظام، عضویت در گروه‌هی اپوزسیون و فمنیستی دادگاهی شده بود.
طی احضاریه‌ای که روز پنج‌شنبه بدست مهدیه فراهانی رسیده است نوشته شده: “مقرر است شما به عنوان متهم به اتهامی که سابقا کیفرخواست صادر شده و از دادگاه عودت گردیده است همچنین به اتهام جدید مشابه آن جهت اخذ توضیح در این شعبه حاضر شوید.”
در بهمن ماه سال ۹۱ مهدیه فراهانی برای اولین بار به دادسرای شهید مقدس اوین احضار شد و ماموران با حضور در منزل وی و تفتیش وسایلش احضاریه‌ای کتبی به فراهانی تحویل دادند و مقداری از وسایل شخصی وی و خانواده‌اش را ضبط کرده و به همراه خود بردند. مهدیه فراهانی بعد از این احضاریه کتبی با حضور در دادسرا مورد بازجویی و بعضا تهدید ماموران قرار گرفت.
این فعال حوزه زنان بعد از اینکه در کنکور کار‌شناسی ارشد پذیرفته شد در تاریخ ۱۴ شهریور ماه طی تماس تلفنی به سازمان سنجش جهت گزینش در دانشگاه احضار شد که پس از حضور در این سازمان توسط بازجوهای قبلی بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت.
مهدیه فراهانی در ۱۷مهرماه سال جاری براساس احضاریه قبلی و با شکایت وزارت اطلاعات به دادسرای شهید مقدس اوین رفت و تفهیم اتهام شد.
1798879_490114237761405_1008580797_n

بهنام ابراهیم‌زاده در حمایت از دراویش اعتصاب غذا کرد





بهنام ابراهیم‌زاده زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین در حمایت از دراویش زندانی دست به اعتصاب غذا زد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهنام (اسعد) ابراهیم‌زاده فعال کارگری در حمایت از دراویش اعتصابی و عدم رسیدگی پزشکی و ادامه اذیت و آزار زندانیان توسط مسولان قضایی زندان دست به اعتصاب غذا زد.
بهنام ابراهیم‌زاده در تاریخ ۲۲ خرداد ۸۹ توسط ماموران امنیتی دستگیر شد و در دادگاه انقلاب ابتدا به ۲۰ سال زندان محکوم و حکم وی در دادگاه تجدید نظر به ۵ سال حبس تعزیری تقلیل یافت.
۱۰ تن از دراویش زندانی در زندان‌های اوین، رجایی شهر، زندان نظام شیراز و زندان مرکزی بندرعباس دست به اعتصاب غذا زدند

بازداشت هشت تن از نوکیشان مسیحی در شوش





یکی از خادمین جمعیت موسوم به  ”کلیسای ایران” به همراه ۷ نفر از مسیحیان فارسی زبان  در کنار یک رودخانه نزدیک شهر شوش بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بعد از ظهر چهارشنبه ساعت ۱۴:۳۰ به وقت محلی هشت تن از نوکیشان مسیحی و از اعضای “کلیسای ایران” که برای پیک نیک به کنار رودخانه‌ای در نزدیکی شهر شوش رفته بودند توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به ستاد خبری وزارت اطلاعات در شهر شوش منتقل شدند.
این ۸ نفر امین خاکی (از خادمین کلیسای ایران)، حسین بارون‌زاده (دانیل)، رحمان بهمنی (ضیاء)، حسین اعتمادی فر (یوناتان)، محمد بهرامی، سلیمه رحیمی (مرتا)، فاطمه باقری و امینه معلا نام داشتند.
این افراد تا ساعت ۲۱:۰۰ شب با چشم بند مورد بازجویی قرار می‌گیرند و در ‌‌‌نهایت با اخذ تعهد که از شهر خارج نشوند ۵ تن از ایشان به نام‌های حسین اعتمادی فر، محمد بهرامی، سلیمه رحیمی، فاطمه باقری و امینه معلا آزاد می‌شوند.
در ‌‌نهایت برای امین خاکی، حسین بارون‌زاده، رحمان بهمنی حکم بازداشت صادر شده و همچنان در بازداشت بسر می‌برند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «ساعت دو و نیم سه ماشین سواری و یک مینی بوس به کنار رودخانه آمد و این ۸ نفر را که در پیک نیک بسر می‌بردند بعضا با ضرب و شتم بازداشت کردند. اول حکم بازداشت نشان ندادند و وقتی یک از مسیحیان اعتراض کرد حکمی به ایشان نشان دادند که در آن فقط اسامی امین خاکی و حسین بارون‌زاده نوشته شده بود و علت بازداشت را هم در حکم ترویج مسیحیت ذکر کرده بودند.»
وی در ادامه گفت: «مسئولین تمام مدارک شناسایی، تلفن‌های همراه و ماشینهای این ۸ نفر را ضبط کرده‌اند و هنوز تحویل نداده‌اند. هم‌چنین به محمد بهرامی دستور دادند که خود را به ستاد خبری شهر اهواز معرفی کند.»
وی در پایان گفت: «خانواده‌های امین خاکی، حسین بارون‌زاده و رحمان بهمنی که برای پیگیری وضعیت ایشان به ستاد خبری مراجعه کرده‌اند مورد تهدید قرار گرفتند که دیگر مراجعه نکنید تا خودمان خبرتان کنیم و از سرنوشت این سه تن هیچ اطلاعی در دست نیست.»

سعید رضوی فقیه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد





سعید رضوی فقیه عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید رضوی فقیه عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت روز چهارشنبه توسط دادستان دادگاههای عمومی و انقلاب همدان به دلیل سخنرانی در جمع اصلاح طلبان همدان صادر شده بود و وی روز پنج شنبه در راستای اجرای حکم محکومیت سابق خود بازداشت شد.
این فعال سیاسی طی روز پنج‌شنبه ۱۵ اسفند ماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
نامبرده پیش‌تر از سوی دادسرای شهید مقدس به اتهام ارتکاب جرائم امنیتی تحت تعقیب قضایی قرار گرفته بود و نهایتا پس از ارجاع پرونده به دادگاه انقلاب اسلامی تهران نامبرده پس از محاکمه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود، که حکم صادره نیز در دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید و قطعی گردیده است.

غلامرضا خسروی دست به اعتصاب غذا زد





غلامرضا خسروی زندانی سیاسی محکوم به اعدام بند ۳۵۰ زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، غلامرضا خسروی سوادجانی زندای سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و درمانی زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار و نیز در اعتراض به توهین و اهانتهای مکرر در حق آنان و تبعید زندانیان سیاسی و عقیدتی دست به اعتصاب غذا زد.
گفتنی است، در آذر ماه سال جاری در خواست اعاده دادرسی غلامرضا خسروی سوادجانی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام از سوی شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور مردود اعلام شد و وی هم اکنون در آستانه مجازات اعدام قرار دارد.
غلامرضا خسروی سوادجانی که پیش‌تر در سال ۶۰ و در سن ۱۶ سالگی بازداشت و در سال ۶۵ پس از اتمام محکومیتش آزاد شده است به دلیل کمک مالی به یک شبکه ماهواره‌ای متعلق به یک گروه سیاسی و با شکایت وزارت اطلاعات مجددا در ۵ اسفند ماه سال ۸۶ بازداشت شده است؛ نامبرده پس از طی مراحل بازجویی در شرایط سخت بازداشتگاه‌های مختلف تا کنون بیش از ۴۰ ماه تحمل حبس انفرادی نموده است.

سعید رضوی فقیه دستگیر شد





سعید رضوی فقیه عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در هشتگرد دستگیر شده است.
به گزارش خبرگزاری ایرنا ،حکم دستگیری سعید رضوی فقیه عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت روز چهارشنبه توسط دادستان دادگاههای عمومی و انقلاب همدان به دلیل سخنرانی در جمع اصلاح طلبان همدان صادر شده بود.
دلیل بازداشت این فعال سیاسی ˈسخنان ساختار شکنانهˈ در این جلسه اعلام شده بود.
روز سه شنبه گذشته گروهی در همدان با اجتماع در میدان امامزاده عبدالله ضمن محکوم کردن سخنان رضوی فقیه خواستار برخورد قضایی با وی شدند.
همچنین نوری همدانی از مراجع تقلید روز دوشنبه در دیدار با روحانیون و طلاب همدانی مقیم قم ضمن انتقاد از سخنرانی سعید رضوی فقیه خواستار برخورد مسوولان با او شد.
طلاب حوزه علمیه شهرستان تویسرکان نیز در واکنش به این سخنرانی روز سه شنبه گذشته با تجمع اعتراض آمیز خواستار برخورد با مسببان برگزاری این نشست شدند.
پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد: سعید رضوی فقیه روز پنج شنبه در راستای اجرای حکم محکومیت سابق خود بازداشت شد.نامبرده پیشتر از سوی دادسرای شهید مقدس به اتهام ارتکاب جرائم امنیتی تحت تعقیب قضایی قرار گرفته بود و نهایتا پس از ارجاع پرونده به دادگاه انقلاب اسلامی تهران نامبرده پس از محاکمه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود، که حکم صادره نیز در دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید و قطعی گردیده است.
این گزارش حاکسیت نامبرده جهت اجرای حکم محکومیت یاد شده بامداد روز جاری دستگیر و جهت اجرای حکم به زندان معرفی شد. همچنین با توجه به ارتکاب جرایم جدید از سوی نامبرده در شهرستان همدان دادستان آن شهرستان با اعطای نیابت قضایی به دادستانی تهران خواستار انجام تحقیقات از وی گردیده است.

ابهام در مرگ یک زندانی بلوچ در زندان ارومیه





علی نارویی زندانی سیاسی جوان در زندان ارومیه در گذشت و اظهارات متناقض خانواده وی و مسئولین در خصوص فوت وی، مرگ این زندانی را در حاله ای از ابهام قرار داده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علی نارویی زندانی سیاسی بلوچ که در زندان مرکزی ارومیه دوران محکومیت ۱۸ ساله خود را سپری می‌کرد در تاریخ یک اسفند ماه فوت نمود.
مسئولین زندان و قضایی در اظهاراتی مرگ وی را ناشی از بیماری وی دانسته اند اما خانواده وی می گویند آثار کبودی در جسد وی مشاهده کرده اند.
صدیق نارویی برادر این زندانی سیاسی به گزارشگر هرانا گفت: «علی نارویی در برج ۲ سال ۱۳۶۸ بدنیا آمده بود و سال ۱۳۸۴ بخاطر اینکه سال قبلش یک بار به ملاقات من در پاکستان آمده بود بازداشت شد.»
وی در ادامه گفت: «علی نارویی در زیر شکنجه‌های وزارت اطلاعات دچار شکستگی فک وبینی می‌شود و چندین بار پدرم به مسئولین دادگاه و اطلاعات مراجعه می‌کند و تقاضا می‌کند که اجازه دهند با هزینه شخصی وی را درمان کنیم که چنین اجازه‌ای صادر نشد. تنها جرمش رابطه خانوادگی با من بوده است.»
این منبع در ادامه بیان داشت: «برادرم در دادگاه وکیل نداشت و ما هم از لحاظ مالی نمی‌توانستیم وکیل بگیریم.»
وی همچنین گفت: «بر روی جسد برادرم آثار کبودی و شکنجه دیده می‌شد. چند روز قبل از این اتفاق (مرگ علی نارویی) خانواده‌مان به ملاقاتش رفتند، ولی ملاقات حضوری ندادند.»
صدیق نارویی در پاسخ این سئوال که آیا ممکن است که بدلیل بیماری فوت کرده باشند گفت: «بیماری برادرم آنقدر شدید نبود که بخاطر آن فوت کند.»
گفتنی است، دادستان زاهدان طی روزهای گذشته در یک کانال تلویزیونی دولتی و محلی ادعا کرد که مرگ علی نارویی در زندان ارومیه طبیعی بوده است.
علی نارویی سال ۱۳۸۴ در روستای سبزپوشان بخش نصرت آباد در سن ۱۶ سالگی بازداشت و مدت ۸ ماه را در وزارت اطلاعات زاهدان در بازداشت سپری کرد و در ‌‌‌‌نهایت به ۱۸ سال حبس تعزیری در تبعید زندان مرکزی تبریز محکوم گردید، وی در جریان اعتراضات زندانیان سیاسی و عقیدتی زاهدان به زندان ارومیه تبعید شده بود.

جلوگیری از آزادی یکی از زندانیان بند ۳۵۰





مسئولین از آزادی عباس بیگدلی با وجودی که محکومیت ۳ ماهه خود را پشت سر گذاشته بدلایل نامعلومی ممانعت کرده‌اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عباس بیگدلی در تاریخ ۹ تیرماه سال ۱۳۸۸ از سوی ماموران اطلاعات سپاه پاسداران و به هنگام شرکت در تظاهرات اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد.
وی مدت ۵ ماه را در بندهای ۲-الف سپاه و ۲۴۰ زندان اوین در بازداشت موقت بسر برده بود و سپس به قید وثیقه بصورت موقت از زندان آزاد شد.
پس از گذشت بیش از چهار سال هفته گذشته وی از سوی شعبه اجرای احکام دادسرای شهید مقدس زندان اوین احضار و پس از ابلاغ حکم یک سال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظام که به صورت غیابی برای وی صادر شده بود به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
پس از اعتراض نامبرده به حکم صادره صبح دوشنبه پرونده وی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب مورد بازبینی قرار گرفت و در ‌‌‌‌نهایت حکم صادره به ۹۱ روز حبس تعزیری کاهش یافت و با توجه به مدت بازداشت پیشین، قاضی دستور آزادی وی را صادر نمود.
اکنون و پس از سه روز بنا به دلایل نامعلومی از آزادی وی از سوی مسوولان زندان جلوگیری به عمل آمده است.

محکومیت نه معلم و فعال کارگری به ۷۴ ماه حبس در دادگاه تجدید نظر





نه نفر از فعالان کارگری و معلمین اصفهان که پیشتر در داگاه تجدید نظر هرکدام به دو سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده بودند، در دادگاه تجدید نظر با تخفیف مجازات در مجموع به ۷۴ ماه حبس تعزیری محکوم شده‌اند.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، پنج نفر از متهمین به نام‌های علیرضا رضایی، علی هاشمی‌پور، حیدرعلی رضایی، ابراهیم نوری و غلامرضا رحمانی در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۲ مورد بازداشت نیروهای امنیتی قرار گرفته و جهت اجرای حکم به زندان مرکزی شهرستان لنجان منتقل شدند.
بر اساس حکم صادره از سوی دادگاه، آقایان علی هاشمی‌پور و حیدرعلی رضایی به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت به تحمل ۱۲ ماه حبس تعزیری، آقایان علی رضا رضایی، ابراهیم نوری و غلامرضا رحمانی با همین اتهام به تحمل ۱۰ ماه حبس و آقایان یوسف مهرپویا، حسین سرشومی، علیرضا ریاحی و مجتبی شریفی نیز به تحمل ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شده‌اند.
در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ پس از روز کارگر نیروهای امنیتی اصفهان اقدام به بازداشت ۱۳ معلم و فعال کارگری کرده و پس از انتقال آن‌ها به بند الف – طای زندان مرکزی اصفهان تحت فشارهای شدید بازجویی اقدام به اعتراف گیری از آنان به اتهام ارتباط با احزاب و سازمان‌های خارج از کشور کرد. متهمین این پرونده بین ۲۳ تا ۵۰ روز در سلول انفرادی نگاه داشته شده و سر انجام پس از مدتی به قید وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.

سمکو خلقتی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد





سمکو خلقتی زندانی سیاسی کرد زندان رجایی شهر به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سمکو خلقتی زندانی سیاسی کرد اهل مهاباد که در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بسر می‌برد روز گذشته سه‌شنبه ۱۳ اسفند ماه به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
این زندانی سیاسی که سال ۱۳۸۸ در اراک بازداشت گردیده پس از مدتی به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و در آنجا تحت فشار برای انجام مصاحبه تلویزیونی قرار گرفته بود.
وی به اتهام همکاری با حزب دمکرات کردستان به ۱۵ سال زندان محکوم شده است.

ممانعت از درمان دوتن از زندانیان اهل‌سنت اوین

باوجود  وضعیت نامساعد جسمی شهرام احمدی و آرش شریفی، این دو زندانی عقیدتی کماکان از اقدامات درمانی محروم هستند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شهرام احمدی زندانی اهل‌سنت بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش‌تر کلیه چپ خود را از دست داده بود، بخاطر عفونت کلیه دیگرش با درد شدید و خونریزی روبرو است.
پزشک زندان چندین بار شهرام احمدی را معاینه کرده و برایش آزمایش و درمان در مراکز درمانی خارج از زندان را تجویز نموده، با این وجود تا کنون از درمان مناسب و اعزام به بیمارستان محروم بوده است.
آرش شریفی دیگر زندانی اهل‌سنت بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش‌تر نیز گزارشی از وضعیت بینایی وی در این خبرگزاری منتشر شده بود از شرایط نگران کننده‌ای برخوردار است.
آرش شریفی از ناحیه هردو چشم دچار قوز قرنیه شده و پزشکان اعلام کرده‌اند وی چشم چپ خود را تقریبا از دست داده است و چشم راست وی هم در وضعیت نا مناسبی قرار دارد.
باوجودی که پزشکان برای آرش شریفی تجویز کرده‌اند که هردوچشمش نیاز به جراحی در مراکز درمانی خارج از زندان دارد، ولی تا کنون از درمان مناسب محروم بوده است.
10001359_1449902375243567_174868203_n

روزنامه بهار به شش ماه توقیف محکوم شد





مدیر مسئول روزنامه توقیف شده بهار از محکومیت این روزنامه به شش ماه توقیف توسط شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران خبر داد و گفت: حکم دادگاه امروز (سه شنبه) ۱۳ اسفند ماه جاری ابلاغ شد.
سعید پورعزیزی عصر سه شنبه در گفت‌و‌گو با ایرنا افزود: دادگاه من را به ۹۱ روز حبس تعزیزی نیز محکوم کرده که به مدت دو سال تعلیق شده است.
مدیر مسئول روزنامه توقیف شده بهار گفت: ضمن احترام به رای شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، به حکم دادگاه برای رسیدگی در مرجع تجدید نظر اعتراض خواهم کرد.
روزنامه بهار اول آبان ماه سال جاری مقاله‌ای را با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی و یا الگوی ایمانی؟» منتشر کرد و سپس به دلیل برخی مطالب آن مقاله، مسوولان این روزنامه با انتشار نامه‌ای در تاریخ چهارم آبان ماه از توقف خودخواسته انتشار «بهار» خبر دادند.
اما این پایان کار نبود و ششم آبان ماه نیز با حکم هیأت نظارت بر مطبوعات روزنامه بهار توقیف و پرونده آن به قوه قضاییه ارسال شد.
شعبه چهارم دادسرای فرهنگ و رسانه، مدیر مسوول روزنامه بهار را احضار و برای وی قرار وثیقه صادر کرد که به علت فراهم نبودن وثیقه و پایان وقت اداری، سعید پورعزیزی در بازداشتگاه دادسرای اوین زندانی و در ‌‌نهایت شامگاه سیزدهم آبان ماه با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
دادگاه رسیدگی به اتهامات مدیر مسئول روزنامه بهار ۱۵ دی ماه امسال به اتهام اشاعه فحشا و منکرات و انتشار تصاویر خلاف عفت عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، نشر مطالب خلاف موازین اسلامی، ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، اهانت به دین اسلام و مقدسات آن، پخش شایعات و مطالب خلاف واقع و انتشار مطالب علیه اصول قانون اساسی در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیر خراسانی و با حضور اعضای هیات منصفه مطبوعات برگزار شد.

صدور حکم قصاص برای قاتل غرق‌بان «تنگه‌راز»





فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان شمالی گفت: حکم قصاص متهم به قتل غرق‌بان خراسان‌شمالی از سوی مراجع قضایی اعلام شد.
به گزارش ایسنا ،سرهنگ ولی‌نقویان در این باره افزود: متهم به قتل این غرق‌بان به حکم اعدام محکوم شد.
وی با اشاره به اینکه این غرق‌بان بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید ادامه داد: ‌ متهم دوم این درگیری که در دادن چاقو به متهم ردیف اول دست داشت به ۱۵سال حبس محکوم شد.
نقویان گفت: ارغوان در منطقه تنگه‌راز (غرق) در حال گشت‌زنی بود که طی درگیری با این افراد بومی بر سر مراتع کشته شد.
وی تصریح‌کرد: این اداره کل در حال پیگیری از طریق بند ۱۲ برای معرفی این شخص به عنوان شهید است.
به گفته فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان‌شمالی، این غرق‌بان ۲۴ ساله در ۲۸ دی‌ماه سال گذشته کشته شد.

سه ماه حقوق ۹۵ کارگر «سدید ریخته‌گر» پرداخت نشده است





رئیس نهاد کارگری کارخانه «سدید ریخته‌گر» در شهرستان اسلامشهر از تعویق ۳ ماه حقوق و بیمه ۹۵ نفر از کارگران این کارخانه خبر داد.
«رضا علیپور» در این باره به ایلنا گفت: کارخانه سدید ریخته‌گر که یکی از شرکتهای معتبر در تولید قطعات سنگین فلزی در داخل و خارج از کشور است به دلیل کمبود نقدینگی، توان پرداخت به موقع حقوق کارگران و سایر هزینه‌های جانبی کارخانه را ندارد.
او با بیان اینکه معوقات حقوقی کارگران مربوط به آذر، دی و بهمن ماه سال جاری است افزود: علاوه بر ۳ ماه حقوق، بخش قابل توجهی از حق بیمه کارگران نیز به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نشده بطوری که این کارگاه حدود یک میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است.
به گفته رئیس شورای اسلامی کار سدید ریخته‌گر معوقات حقوقی کارگران بیشتر از سه ماه بود که کارفرما صبح امروز حقوق آبان ماه کارگران را به همراه یک میلیون تومان مساعده بابت حقوق سه ماه معوقات حقوقی به حساب همه کارگران واریز کرده است.
او در ادامه در خصوص سایر مشکلات کارگران سدید ریخته گر گفت: بخش دیگری از مشکلات کارگران مربوط به کسر مبالغی به عنوان سهم کارگر در پرداخت بیمه تکمیلی و تعاونی مصرف کارگری است. با وجود آنکه کارگران هر ماهه مبلغی را پرداخت می‌کنند اما به دلیل آنکه این مبالغ کسر شده از سوی کارخانه به حساب بیمه تکمیلی و تعاونی مصرف واریز نمی‌‌شود، کارگران نمی‌توانند از خدمات بیمه تکمیلی و تعاونی مصرف بهره‌مند شوند.
به گفته این کارگر، اگر مسئولان دولتی همچون گذشته برنامه‌ای جدی برای رفع مشکلات صنعت ریخته‌گری و قطعه سازی نداشته باشند این صنعت در خطر نابودی قرار خواهد گرفت و در این میان بیشترین ضرر و زیان را کارگران متحمل خواهند شد.

تاخیر در پرداخت حقوق ۵۰ کارگر پیمانی شهرداری طبس





حدود ۵۰ نفر از کارگران پیمانی شهرداری طبس دو ماه حقوق دریافت نکرده‌اند.
نماینده کارگران که نخواست نامش فاش شود در این باره به ایلنا گفت: حدود ۵۰ نفر از کارگران شهرداری طبس که زیر نظر شرکت پیمانکاری «درخشان کویر یزد» فعالیت دارند حقوق ماه‌های دی و بهمن را دریافت نکرده‌اند.
او سوابق کاری این کارگران را بین ۱۰ تا ۱۵ سال ذکر کرد و درباره نوع کار این کارگران شهرداری توضیح داد که از مجموع ۵۰ کارگر این شرکت پیمانکاری، ۱۰ نفر راننده و مابقی کارگران فضای سبز هستند.
این کارگر افزود: کارگران این شرکت علاوه بر آنکه دو ماه حقوق طلب دارند، از نداشتن امنیت شغلی به دلیل نوع قرارداد کاری و همچنین دستمزد ناکافی ابراز نارضایتی می‌کنند.
به گفته این کارگر، کارگرانی که توسط شرکت‌های واسطه نیروی انسانی از جمله شرکت پیمانکاری درخشان کویر یزد در شهرداری طبس مشغول به کارند ثبات شغلی ندارند و هر لحظه امکان بیکاری آنان وجود دارد.
نماینده کارگران پیمانی شهرداری طبس با انتقاد از پرداخت بخشی از حقوقشان به پیمانکاران، گفت: حقوق ما پس از کسر سهم واسطه کارگران و شهرداری (پیمانکار)، کفاف زندگی یک خانواده را نمی‌دهد و در این بین شرکت واسطه‌ای که هیچ نقشی در خدمات شهری ندارد با بهره‌گیری از کار ما به سودهای کلانی دست پیدا می‌کند.
نماینده کارگران تاکید کرد: ما خواستار حذف پیمانکار و انعقاد قرارداد مستقیم با شهرداری طبس هستیم.
این کارگر همچنین درباره مشکلات بیمه‌ای کارگران توضیح داد که به قصد پرداخت سهم بیمه کمتر در مشاغل سخت و زیان‌آور، کارفرما عناوین شغلی غیر واقعی در لیست بیمه این کارگران ثبت می‌کند و به این ترتیب کارگران در هنگام بازنشستگی نمی‌توانند از مزایای در نظر گرفته شده برای کارگران مشاغل سخت بهره‌مند شوند.
استعلام شهرداری از اداره کار طبس
در این رابطه «مهدی یوسف‌زاده» پیمانکار شرکت درخشان کویر یزد ادعای معوقات حقوقی کارگران را نه تایید ونه رد کرد و به ایلنا گفت که موارد مورد ادعای کارگران را از طریق مسئول حقوقی شهرداری طبس پی گیری کند.
«امیر سهرابی» مسئول حقوقی شهرداری طبس درباره اعتراض کارگران به تاخیر در پرداخت دو ماه حقوق، تعویق یک ماهه در پرداخت حقوق کارگران را تایید کرد و وعده داد حقوق معوقه کارگران تا پایان اسفند ماه پرداخت شود.
این مقام مسئول در شهرداری طبس همچنین وعده داد که لباس و کفش کار نیز تا پایان ماه جاری به همه کارگران واگذار می‌شود.
مسئول حقوقی شهرداری طبس در ادامه پیرامون مشکلات بیمه‌ای کارگران گفت که چون شهرداری بلحاظ حقوقی توان رسیدگی به این مسائل تخصصی را ندارد، مشکلات بیمه‌ای کارگران را از طریق اداره کار طبس پی‌گیری کرده‌ایم و منتظر پاسخ بازرس اداره کار هستیم.

۴۲ متر ارتفاع غیرمجاز در حریم آرامگاه نادرشاه





مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی اظهار کرد: ارتفاع هتل در حال ساخت در حریم آرامگاه نادرشاه در مشهد به ۵۰ متر رسیده است. در حالی که باید براساس مقررات، ارتفاع این هتل ۵ / ۷ باشد.
به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بیش از سه‌ماه از انتشار خبرهایی درباره‌ی ساخت هتل در حریم درجه‌ی یک آرامگاه نادرشاه (باغ نادری) در مشهد می‌گذارد. در ابتدا اعلام شد که سرمایه گذار این پروژه، مجوز ساخت هتل تا ۲۴ متر ارتفاع را دارد. از آن زمان تا کنون برخی مسوولان میراث فرهنگی خراسان رضوی اظهار نظرهایی در این‌باره کرده و خواسته‌اند تا نسبت به حل مشکل مخدوش شدن حریم منظری آرامگاه باغ نادری اقدام شود. در حالی که هنوز این اتفاق نیفتاده، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی از افزایش ارتفاع این هتل تا ۵۰ متر خبر داد!
رجبعلی لباف خانیکی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به بازدید مسعود سلطانی‌فر – رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری – از باغ نادری هنگام سفر به این استان، اظهار کرد: او فقط از آرامگاه نادرشاه دیدن کرد و من موفق شدم، موضوع ساخت هتل در حریم آرامگاه را به او اعلام کنم. سلطانی‌فر به قوانین پایبند است و به‌نظر می‌رسد باید منتظر بمانیم تا قوانین و مقررات، تکلیف وضعیت این هتل را روشن کنند.
او درباره‌ی اقدامات اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی‌ از زمان آغاز ساخت این هتل در حریم آرامگاه نادرشاه تا کنون، توضیح داد: در گذشته، اقداماتی انجام داده و موضوع را به استانداری و مسوولان ذی‌ربط گوشزد کرده‌ایم. اکنون نیز پرونده‌ای را آماده کرده‌ایم و منتظر گرفتن دستورات لازم برای ادامه‌ی کار هستیم.
وی با تأکید بر این‌که اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی نمی‌تواند حکم توقف ساخت این هتل را بدهد، گفت: ظاهرا کارفرما براساس موازین حقوقی، کارهای خود را انجام می‌دهد. در ظاهر هیچ خلاف قانونی انجام نمی‌شود، اما تخلفات صورت‌گرفته در راستای چگونگی دادن مجوز به کارفرماست که ما روی آن بحث داریم.
این باستان‌شناس افزود: براساس مقررات میراث فرهنگی ارتفاع مجاز ۵ / ۷ متر است، در حالی که اکنون ارتفاع این هتل به ۵۰ متر رسیده است.

رنج‌نامه شهرام احمدی از زندان اوین





شهرام احمدی زندانی اهل‌سنت بند ۳۵۰ اوین که به اعدام محکوم شده و در ۷ دی ماه ۱۳۹۱ برادرش بهرام احمدی در زندان قزل‌حصار کرج اعدام شده، طی نامه‌ای می‌نویسد: «ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﻭ ﻣﺠﺎﻣﻊ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﮔﺎﻩ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﮐﻨﻨﺪ اینجانب اتهام واهی اقدام مسلحانه را رد ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎﻧﺐ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﺣﻖ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻇﻠﻢ ﻭﺗﺒﻌﯿﺾ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻏﺮﺑﯽ ﻭ ﺳﯿﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.»
متن کامل نامه را در زیر می‌خوانید:
ﻣﻦ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻣﻬﺮ۱۳۶۶ﺍﻫﻞ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۶ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ۱۳۸۸ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻓﻌﺎﻝ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﻡ.
۳۳ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺑﺴﺮ ﺑﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۴۳ ﻣﺎﻩ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪﻡ.
ﻣﻦ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ (ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﺬﻫﺒﯽ) ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ، ﺩﺭ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺗﺤﺼﯿﻼﺗﻢ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﻮﺀ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ.
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۷ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﺧﻮﻧﺪﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺕ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﮐﺮﺩ؛ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﻗﻠﯿﺖ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺳﺘﻢ ﺭﮊﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ.
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺕ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺑﺎ ﺷﻌﺎﺭ ﺗﻮخالی ﻭﺣﺪﺕ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺕ ﻣﺎ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ.
ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۶ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ۸۸ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺪﻑ ﻫﺠﻮﻡ ﻣﺴﻠﺤﺎﻧﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﭙﺎﻩ ﻭ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺮﺍﺭﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ ﻭ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪﻡ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﯿﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﻣﺎﻏﻢ ﻭ ﺳﺮﻡ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺍﻻﻥ ﻫﻢ ﺟﺎﯼ ﺑﺨﯿﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﻡ ﻫﺴﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﻣﺎﻏﻢ ﺭﺍ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﻮﺵ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺍﺭﻡ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻬﻮﺵ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﺎﺯﺟﻮﻫﺎﯼ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﺎﺕ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﻀﺎ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺫﯾﺖ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﺑﻪ سپاه ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﭙﺎﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﯿﻢ.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ. ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺟﻮﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺑﺪﻥ ﻣﻦ ﺩﭼﺎﺭ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻣﺸﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻤﻢ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻥ ﺯﺧﻤﻢ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﺷﺪﯾﺪ ﺁﻥ ﺷﺪ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﺳﻤﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺮﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺑﻌﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ. ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﻋﻔﻮﻧﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺩﺍﺭﻭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺗﺎ ۲۰ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ.
۶ ﺑﺎﺯﺟﻮﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘند. ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﻣﺮﺍ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﻮﮐﺮﻫﺎﯼ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﺷﺒﻬﺎ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﻣﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۶ ﻣﺎﻩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﺎﺯﺟﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ. ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﺵ ﮐﺮﺩﻩ، ﺳﭙﺎﻩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ. ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﺮ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ.
ﭼﺮﺍﻍ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﺍ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﮕﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺩﺭ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻫﻮﺍﯼ ﮔﺮﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﭽﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﮔﺮﻣﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ. ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺁﺏ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﻢ.
ﺍﺗﺎﻗﻤﺎﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺍﺗﺎﻕ ۱ ﻣﺘﺮ ﺩﺭ ۲ ﻣﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻦ ﻭ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺼﺐ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱۰ ﻣﺎﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﺑﻪ ﻣﺎ ﭘﺘﻮﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۴ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱۰ ﻣﺎﻩ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺯﯾﺮ ۱۸ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ. ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﺎﺕ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱۲ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺑﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ ۴ ﻣﺎﻩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺗﻠﻔﻦ ﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻣﻦ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﻭ ﻣﺸﺖ ﻭ ﺳﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﮐﺘﮏ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺗﻠﻔﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ؟ ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﮐﺮﺩﻡ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻝ ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﺎﺯ ﻓﻠﻔﻞ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺣﺪ ﺑﯿﻬﻮﺷﯽ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻢ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﻮﺵ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﻬﻢ ﺳﺮﻡ ﻭﺻﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ۵ ﻣﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﻪ ﻫﻮﺍﺧﻮﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻧﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﻭ ﻧﻪ ﻣﻼﻗﺎﺗﯽ. ﺑﺎ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻃﯽ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺁﺧﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺪﻫﯿﻢ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﻋﻼﻑ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪﻡ.
ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۶ ماه ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﺎﺯﺟﻮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺖ.
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺫﯾﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻏﺬﺍ ﻭ ﻫﻮﺍﺧﻮﺭﯼ ﻣﺎﻥ ﺍﺻﻼ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﻮﺩ. ﺁﺏ ﺁﺷﺎﻣﯿﺪﻧﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺁﺏ ﭼﺎﻩ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﻨﮓ ﮐﻠﯿﻪ ﻣﻦ ﺷﺪ.
ﺍﻻﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺴﺘﻢ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۳۳ ﻣﺎﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯼ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﯾﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺪﯾﺪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﯽ ﯾﺎ ﺗﻔﻬﯿﻢ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ.
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﺎﻏﺬ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﺛﺮ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۳۳ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﺑﻨﺪ ۲۰۹ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﻃﯽ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺳﺎﻋﺖ ۱۱ ﻇﻬﺮ ﺗﺎ ۱۲ ﺷﺐ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻮﺩﯾﻢ. ﻧﻪ ﻧﻬﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﻢ.
ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ۱۲ ﺷﺐ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ۳۵۰ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ۷ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺨﻮﻑ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﺁﻣﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻟﺨﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﻭ ﭘﺎﺷﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺳﺎﯾﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ۴ ﺳﺎﻟﻦ ۱۰ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۲ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﯿﭻ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺎ ۶۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺗﺎ ۲۰ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۱۱ \۷ \۹۱ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺷﻌﺒﻪ ۲۸ ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻘﯿﺴﻪ ﺑﺮﺩﻧﺪ. ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻭﮐﯿﻞ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻭﮐﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﺎ ﻭﮐﺎﻟﺘﻢ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﺪ.
ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺷﺪﯾﻢ؛ ﻗﺎﺿﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﻭﮐﯿﻠﻢ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﺭﺍ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺳﻠﺐ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﻮﮐﻞ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﮐﺎﺭﺩ ﻣﯿﻮﻩ ﺧﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ.
ﻗﺎﺿﯽ ﮔﻔﺖ: ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺷﯿﺪ ﺑﺮﻭﯾﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻌﺪﺍ ﻻﯾﺤﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺑﻪ ﻭﮐﯿﻠﻢ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﻓﻘﻂ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۲۳ﻣﻬﺮ ۹۱ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻗﺰﻝ ﺣﺼﺎﺭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭﺗﺎ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۷ ﺩﯼ ۹۱ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯼ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﯾﺎ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۷ﺩﯼ ۹۱ ﺍﻋﺪﺍﻣﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۲ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ۹۲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۴ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺮﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻭﮐﯿﻠﻢ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻭﮐﯿﻠﻢ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺣﮑﻢ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﺭﺍ ﺭﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻻﯾﺤﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺩﺍﺩ.
ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻔﺘﯿﻢ. ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۱۲ﺗﯿﺮ ۹۲ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۶ ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺗﻢ ﺁﻣﺪ، ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ، ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ۶ ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺶ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩﯾﻢ.
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﮐﺮﺝ ﺑﻪ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺗﺮﯾﻠﯽ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﻐﺰﯼ ﺷﺪﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﯿﺰ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻧﺪ. بعد ازاین جریان درتاریخ۱۷/ ۷/ ۹۲من را به سلول انفرادی ۲۴۰ انتقال دادند.
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﮐﻪ ۷ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻡ. ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﻐﺰﯼ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﭼﺸﻢ ﭼﭙﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﭼﭗ ﺑﺪﻧﺶ ﻧﯿﺰ ﻓﻠﺞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻧﯿﺰ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﻦ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻃﯽ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﻘﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ (ﺳﻨﻨﺪﺝ) ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﺸﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ اوین ﺗﺤﺖ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﻟﺬﺍ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﻭ ﻣﺠﺎﻣﻊ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﮔﺎﻩ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﮐﻨﻨﺪ اینجانب اتهام واهی اقدام مسلحانه را رد ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎﻧﺐ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﺣﻖ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻇﻠﻢ ﻭﺗﺒﻌﯿﺾ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻏﺮﺑﯽ ﻭ ﺳﯿﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ.
ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ ۱۶/ ۱۲/ ۹۲