۱۳۹۳ فروردین ۱۵, جمعه

کارگران خانوادگی کوره پزخانه‌ها روزی ۱۵ ساعت کار می‌کنند





دبیر انجمن صنفی کارگران کوره پزخانه‌های استان تهران از ۱۵ ساعت کار روزانه‌ی کارگران فصلی کوره پزخانه‌ها به همراه خانواده‌شان خبر داد.
«علی حسینیان» در این باره به ایلنا گفت: کارگرانی که بصورت خانوادگی با عناوین شغلی قالب دار، قالب کش، گل ساز و بار جمع کن که از استان‌های خراسان، کردستان و… به تهران کوچ می‌کنند تا به عنوان کارگر فصلی در کوره پزخانه‌ها مشغول شوند روزانه بیش از ۱۵ ساعت کار می‌کنند.
وی در ادامه با اشاره به کارمزد بودن کارگران فصلی تصریح کرد: کارگران فصلی در ۴ الی ۵ ماهی که در کوره پزخانه‌ها مشغولند مجبورند به این شیوه کار کنند تا مخارج ماه‌های بیکاری شان تامین شود.
این فعال صنفی در پایان افزود: البته کارگران آتش کار که از استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و همدان به تهران کوچ می‌کنند تا به عنوان کارگر دائم در کوره پزخانه‌ها مشغول شوند شرایط کاری بهتری دارند.

اعتصاب غذای فخرالدین فرجی در زندان طبس





فخرالدین فرجی که در حمایت از محمد امین عبدالهی دست به اعتصاب غذا زده بود، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به سلول انفرادی منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمدامین عبدالهی زندانی سیاسی کرد زندان مرکزی طبس در اعتراص به عدم آزادی مشروط، عدم اعطای مرخصی و تداوم حبس در تبعید از تاریخ ۱۱ فروردین ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زد و به سلول انفرادی زندان طبس منتقل شد.
فخرالدین فرجی دیگر زندانی کرد زندان طبس نیز که از روز چهارشنبه ۱۳ فروردین ماه در حمایت از محمدامین عبدالهی دست به اعتصاب غذا زد از سوی مسئولین زندان مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفت و به سلول انفرادی منتقل شد.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «از آنجا که در سلول‌های انفرادی زندان طبس دست بند و پابند کردن زندانی مرسوم است، احتمالا فخرالدین فرجی و محمدامین عبدالهی را در انفرادی دست بند و پابند کرده‌اند.»
گفتنی است، محمدامین عبدالهی نیز همچنان در سلول انفرادی در اعتصاب غذا بسر می‌برد.

بیست و نهمین روز اعتصاب شاهرخ زمانی





شاهرخ زمانی، عضو هیات مدیره کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و هیات بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان امروز ۱۵ فروردین ماه ۱۳۹۳ بیست و نهمین روز اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این فعال کارگری که پیش‌تر در سالن ۱۲ زندان رجایی‌شهر کرج نگهداری میشد از روز ۲۰ اسفند ماه سال گذشته به زندان قزلحصار کرج منتقل شده است.
نقی محمودی فعال حقوق بشر به گزارشگر هرانا گفت: «او که از روز ۱۷ اسفند ماه در همبستگی با دراویش زندانی در اعتصاب غذا به سر می‌برد پس از انتقال به قزلحصار اعتصاب غذایی را که قرار بود ۳ روزه باشد نشکسته و در اعتراض به این تبعید غیرقانونی و با مطالبهٔ بازگشت به زندان رجایی‌شهر کرج اعتصاب خود را ادامه داده است.»
وی در ادامه بیان داشت: «وی در ۲۸ روز گذشته ۱۷ کیلوگرم از وزنش را از دست داده و بار‌ها به دلیل ضعف جسمانی به بهداری منتقل و زیر سرم رفته است. وی تاکنون دست‌کم ۴ نامهٔ اعتراضی به مسولان زندان قزلحصار تحویل داده که به هیچ کدام ترتیب اثر داده نشده است.»
هم‌چنین از صبح امروز ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۳، آرش محمدی فعال دانشجویی چپ محبوس در بند مالی زندان مرکزی تبریز به مدت ۵ روز برای همبستگی با شاهرخ زمانی در اعتصاب غذا خواهد بود.
شایان ذکر است شاهرخ زمانی پس از بازداشت در تبریز در ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۰ به ۱۱ سال زندان محکوم شد.
وی با وثیقهٔ ۲۰۲ میلیون تومانی آزاد و مجددا در دی ماه‌‌‌ همان سال بازداشت و برای اجرای حکم به زندان مرکزی تبریز منتقل شد. وی از آن زمان تاکنون به زندان‌های مختلف ایران تبعید شده است. در اولین مرتبه ماموران وزارت اطلاعات وی را به زندان یزد تبعید کردند، پس از مدتی مسولان استان یزد وی را به تبریز بازگرداندند و پس از گذشت چند ماه وی مجددا به زندان رجایی‌شهر کرج تبعید شد.
در آخرین مرتبه نیز وی به زندان قزلحصار کرج منتقل شده است که حتی یک زندانی سیاسی نیز در آن نگهداری نمی‌شود. این زندان مخصوص نگهداری معتادان و قاچاقچیان مواد مخدر است و به لحاظ وضعیت بهداشت و امکانات در شرایط اسفباری قرار دارد.

امین روغنی از زندان آزاد شد





امین روغنی از فعالین دانشجویی دانشگاه علم و صنعت و عضو مجمع اسلامی دانشگاه سمنان در روز سیزدهم فروردین از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش  سحام٬‌امین روغنی که پس از حوادث انتخابات بحث بر انگیز خرداد ۱۳۸۸ توسط اداره اطلاعات استان سمنان دستگیر و به مدت یک هفته ، روزانه ده ساعت بازجویی مداوم با قید وثیقه برای طی مراحل باز پرسی آزاد شده بود که پس از سر باز زدن وی از همکاری با مأمورین در دانشگاه ، فشار ها از طریق کمیته انضباطی دانشگاه و بازپرس پرونده شدت گرفت.
پس از دو سال بازپرسی های پیاپی و پرونده سازی های مداوم همراه با اعمال دخالت مستقیم مامورین اطلاعات دولت احمدی نژاد، با صدور دو کیفر خواست جداگانه در دادگاه انقلاب و عمومی استان سمنان در دادگاه انقلاب، از اتهام اقدام علیه امنیت ملی تبرئه و به اتهام تبلیغ علیه نظام به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد و همچنین در دادگاه عمومی به اتهام تشویش اذهان عمومی با مصداق تنها بیان یک جمله در مورد اقدامات وزارت اطلاعات در آمفی تئاتر دانشگاه ، به سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شد.
در مراحل بازپرسی حتی دو تن از اساتید دانشگاه وی نیز به دادسرا جهت شهادت علیه وی احضار شدند.قطعی شدن این احکام در زمانی صورت گرفت که وی دو سال انتهایی تحصیل خود را از دانشگاه سمنان به دانشگاه علم و صنعت منتقل شده بود که این انتقال تنها شرط معلق شدن پنج ترم محرومیت از تحصیل وی به او اعلام شده بود.

تهدید خانواده‌های زندانیان اهوازی محکوم به اعدام





خانواده‌های سید خالد موسوی و علی چبیشاط دو زندانی سیاسی اهوازی از شهر شوش پس از مراجعه به نهادهای امنیتی و قضایی در شهر اهواز مورد تهدید قرار گرفته اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۱۰ فروردین ماه خانواده‌های این دو زندانی پس از اینکه دریافتند که فرزندانشان ۲۷ اسفند ماه سال ۹۲ از زندان دزفول به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند، اقدام به مراجعه به نهادهای قضایی کردند.
در این میان دادگاه انقلاب هیچ گونه پاسخی به آن‌ها نداده و هر دو خانواده را سرگردان‌‌ رها کرده است. آنان سپس از دادگاه به ستاد خبری اداره اطلاعات مراجعه کرده‌اند که با پرخاشگری و تهدید به بازداشت مواجه شده‌اند.
شعبه دو دادگاه انقلاب اهواز به ریاست «قاضی سید محمد باقر موسوی» برای علی چبیشاط و سید خالد موسوی احکام اعدام و برای هم پرونده آن‌ها به نام سلمان چایانی، ۲۵ سال حبس صادر کرده بود.

وضعیت وخیم جسمی یعقوب ملکی در زندان اوین





یعقوب ملکی زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین از مشکلات جسمی متعددی نظیر چشم و گوش رنج می‌برد و از درمان مناسب محروم است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یعقوب ملکی شهروند ساکن ارومیه و زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در ۱۴ اردی‌بهشت ۸۹ توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به مدت ۹ ماه درسلول های انفرادی وزارت اطلاعات ارومیه بدون حق استفاده از تلفن و ملاقات با خانواده و زیربازجویی‌های طولانی مدت قرار گرفت.
طبق آخرین گزارشات این زندانی سیاسی از مشکلات گوش و چشم رنج می‌برد و تا کنون از درمان موثر محروم بوده است.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «یعقوب ملکی ۱۴ بار به بیمارستان اعزام شده اما هیچ بار به صورت جدی و موثر درمان نشده است و در حال حاضرناراحتی چشم و گوش ایشان نگران کننده شده و در شرایط وخیم به سر می‌برد.»
یعقوب ملکی توسط شعبه ی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست پیرعباسی به اتهام‌هایی نظیر «طراحی کودتا» و «همکاری با دول متخاصم» به ۱۰ سال حبس محکوم شده است.

بازداشت و انتقال یک فعال فرهنگی عرب به زندان دزفول





 «عمار عبیات »، فعال فرهنگی عرب، درپی اعتراض به تخریب بنای تاریخی «قصر شیخ عبدالحمید» بازداشت و به زندان دزفول منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۷ اسفند ماه عمار عبیات به همراه شماری از فعالان فرهنگی شهر حمیدیه بازداشت و روانه زندان گردیدند.
دستگیری این افراد پس از تجمع مردمی این شهر در اعتراض به تخریب بنای تاریخی «قصر شیخ عبدالحمید» فرزند «شیخ خزعل» صورت گرفت.
در این تجمع مسالمت آمیز جمعا دوتن به‌ نام‌های عمار عبیات فرزند گطان و محمود عبیداوی از اهالی شهر حمیدیه بازداشت شدند.
طبق آخرین اخبار محمود عبیداوی با تودیع وثیقه از زندان آزاد شده، اما عمار عبیات به زندان دزفول منتقل شده است.
روز سه شنبه ۲۷ اسفند ماه نیز در تجمعی مشابه، قاسم سواری یکی از فعالان فرهنگی شهر اهواز دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل گردید و تا کنون خانواده وی از سرنوشت او اطلاعی بدست نیاوردند و هیچ ارگانی مسولیت بازداشت وی را قبول نکرد.




نامه ۸۸ تن از زندانیان اهل‌سنت زندان رجایی شهرکرج





۸۸ تن از زندانیان اهل‌سنت زندان رجایی شهر کرج طی نامه‌ای می‌نویسند: «ﻣﺎ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺮﻡ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺬﻫﺐ ﻭ ﻗﻮﻣﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻧﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ. ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻠﻐﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﻭ ﻇﻠﻤﯽ ﮐﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﻭ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺷﺪﻩ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺯﺩﻩ ﺍﯾﻢ، آﻧﻬﻢ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﯿﺰ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ.»
متن کامل این نامه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ
ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﻭ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﮐﺮﺩ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ
ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻭﯾﺪﯾﻮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻭ ﮐﺮﺍﺕ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧﻬﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﻭ ﯾﺎ ﻃﯿﻒ، ﯾﺎ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺣﻖ ﻣﺴﻠﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ.
ﻣﺎ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺮﻡ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺬﻫﺐ ﻭ ﻗﻮﻣﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻧﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ. ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻠﻐﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﻭ ﻇﻠﻤﯽ ﮐﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﻭ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺷﺪﻩ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺯﺩﻩ ﺍﯾﻢ، آﻧﻬﻢ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﯿﺰ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ.
ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﺭﮊﯾﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﻄﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻧﺎﻋﺪﺍﻟﺘﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻇﻠﻤﻬﺎﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎﯼ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺘﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ آﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺫﻫﺎﻥ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻭﻫﺎﺑﯿﺖ ﻭ ﺳﻠﻔﯿﺖ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺯﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺮﯾﻒ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺭﻧﮓ آﺭﺍﻣﺶ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻇﻠﻢ ﻭ ﻧﺎﻋﺪﺍﻟﺘﯽ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺎﺭﮎ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﮊﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﭽﻪ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻭﻣﻨﺎﻃﻖ ﮐﺮﺩ ﻧﺸﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﻢ این موارد ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
در اینجا ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﻣﺜﺎﻝ می‌اﻭﺭیم. ﺩﺭ ۷ ﺩﯾﻤﺎﻩ ﺳﺎﻝ ۹۱ ﺷﺶ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻭﺍﻫﯽ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ آﻥ ﺷﺶ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ آﻧﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﺯﯾﺮ ۱۸ ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻌﺼﺐ ﮐﻮﺭﮐﻮﺭﺍﻧﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﻭﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻫﯿﭻ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ آﻥ ﺭﺍﻣﺤﮑﻮﻡ ﻧﮑﺮﺩ. ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﮊﯾﻢ آﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺒﺮﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺭﺳﺎﻧﻪ‌ﺍﯾﯽ ﺷﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺑﺠﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ آﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺳﭙﺲ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺑﯽ ﺗﻌﺼﺐ ﻭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﯿﻦ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﭘﺮﺩﻩ ﺗﻌﺼﺐ ﮐﻮﺭﮐﻮﺭﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﻨﺪ.
ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ، ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺮﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﮐﺮﺩﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ آﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺍﯾﻦ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﺎﻭﯾﻨﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﻠﺘﻬﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺩﺭﺻﺪ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺘﺜﻤﺎﺭ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ آﻧﻬﺎ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﻧﯿﺰ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎﯾﯽ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﻣﻠﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﭘﯽ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﻈﻠﻮﻣﯽ ﺩﻓﺎﻉ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺣﻖ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺣﻔﻆ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻠﺘﻬﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻭ ﭼﭙﺎﻭﻝ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻭ ﺑﺸﺮﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺗﺎﺳﯿﺲ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﮔﺮﭼﻪ ﻧﻘﺼﻬﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ، ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻭ ﺩﻓﻊ ﻇﺎﻟﻢ، ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺿﻌﻒ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﯽ ﺷﮏ آﻧﻬﺎ ﺳﺮﺩﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ.
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻨﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺣﮑﺎﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﺧﻮﺩ ﻋﻠﯿﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻦ ﻭﺟﻬﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﻃﻮﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺷﮑﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﻦ ﻭ ﺩﻓﻊ ﻇﻠﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺴﻨﺪﺩ ﻭﺗﺠﺎﻭﺯ ﻭﻇﻠﻢ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻧﻈﺮﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﻖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯾﻢ، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻖ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻭ ﺣﻖ ﻃﻠﺒﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ آﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﻨﺎﻭﯾﻦ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻭﻫﺎﺑﯽ، ﻓﺘﻨﻪ، ﺧﺎﺋﻦ…. ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ آﻧﺎﻥ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﺪ.
ﻗﻮﻩ ﻗﻀﺎﯾﯿﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﺘﻘﻼﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﺱ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺟﺎﻧﺒﺪﺍﺭﺍﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﻬﺎ ﺍﺯ ﺭﺍﺱ ﯾﮏ ﻫﺪﻑ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﯿﻮﻩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﯿﭻ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﻋﻼﻡ ﻧﻈﺮ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺧﻮﺩ ﻣﻬﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻧﻈﺮ آﻧﺎﻥ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ.
ﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻨﯽ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭ ﺣﻖ ﻣﺴﻠﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ آﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﻭ ﺗﻈﻠﻢ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻭ ﻋﻠﻤﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﻠﺘﻤﺎﻥ آﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﮐﻮﺷﺎ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﺸﮑﺮ ﻭ ﺳﭙﺎﺱ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭﺻﺪﺍﯼ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ
۱- وریا قادری فرد
۲-احمد نصیری
۳-کمال ملایی
۴-حامد احمدی
۵-عبدالرحمن سنگانی
۶-محمد غریبی
۷-جمشید دهقانی
۸-پوریا محمدی
۹-فرزاد شانظری
۱۰-محمد یاور رحیمی
۱-۱جهانگیر دهقانی
۱۲-عالم برماشتی
۱۳-بهمن رحیمی
۱۴-ادریس نعمتی
۱۵-برزان نصرالله‌زاده
۱۶-کیوان مومنی فرد
۱۷-تیمور نادری‌زاده
۱۸-فرزاد هنرجو
۱۹-فرشید ناصری
۲۰-شاهو ابراهیمی
۲۱-امید پیوند
۲۲-امجد صالحی
۲۳-عمر قادر عبدالله
۲۴-علی عبدالکریم
۲۵-احمد شریف
۲۶-امید محمودی
۲۷-محمد کیوان کریمی
۲۸-وریا امیری
۲۹-برهان اصغریان
۳۰-حسین امینی
۳۱-اسماعیل اتش مرد
۳۲-قاسم ابسته
۳۳-عبدالسلام اگنش
۳۴-محمد برایی
۳۵-فواد بابایی
۳۶-جبار بید خام
۳۷-محمد امین برقی
۳۸-خسرو بشارت
۳۹-فیروز حمیدی
۴۰-یدا… حبیبی
۴۱-جبار حسنی
۴۲-خالد حاجی‌زاده
۴۳-معاذ حکیمی
۴۴-انور خضری
۴۵-عبدالله خسرو‌زاده
۴۶-رامین زاهدی
۴۷-جمال سلیمانی
۴۸-فرهاد سلیمی
۴۹-عثمان شفیق
۵۰-محمد زمان شه بخش
۵۱-کامران شیخه
۵۲-حسن شویلان
۵۳-محمد یاسر شرفی‌پور
۵۴-کیخسرو شرفی‌پور
۵۵-واحد شرفی‌پور
۵۶-عبدالله شریعتی
۵۷-هژار علیزاده
۵۸-احمد عبداللهی
۵۹-پرویز عثمانی
۶۰-شورش علیمرادی
۶۱-داود عبداللهی
۶۲-کامبیز عباسی
۶۳-جمال قادری
۶۴-رامین کرمی
۶۵-علی کرمی
۶۶-محمد کاظمی
۶۷-ایوب کریمی
۶۸-کامران مام حسینی
۶۹-مهدی محمدی
۷۰-همین محمود تختی
۷۱-حسام محمدی
۷۲-عرفان نادری‌زاده
۷۳-فواد احمد نوری
۷۴-زبیر والی علی
۷۵-کریکار والی علی
۷۶-نژاد عمر کریم
۷۷-وهاب بنایی
۷۸-نجف عبدالرحمن
۷۹-فواد یوسفی
۸۰-سوران علیپور
۸۱-فخرالین عزیزی
۸۲-احمد محمد محمود
۸۳-یوسف مرادی
۸۴-آزاد حسینی
۸۵-هیمن درویش
۸۶-حسین قادری
۸۷-فواد رضا‌زاده
۸۸-حسین علی‌زاده

مادر زانیار مرادی: زانیار و لقمان فرزندان کردستانند





مادرِ زانیار مرادی زندانی محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر کرج طی نامه‌ای می‌نویسد: «من یک مادرم، و هیچ مادری را نمی‌توان از دیدن فرزند دلبندش محروم کرد؛ هرگز به دوری فرزندم عادت نخواهم کرد. پنج سال لحظه‌شماری کرده‌ام تا زانیارم را ببینم. پسرم را آزاد به دنیا آورده‌ام و می‌خواهم آزاد باشد.»
متن کامل این نامه که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در زیر می‌خوانید:
پیام آمینه قادری مادر زانیار مرادی؛
زانیار و لقمان فرزندان کردستانند
سال تازه را به مردم عزیز، تمامی آزادیخواهان، زندانیان سیاسی و خانواده آن‌ها، فعالین حقوق بشر، سازمان‌ها و نهادهای مدافع حقوق بشر و تمامی مبارزین راه آزادی تبریک می‌گویم. لازم است که از تمامی کسانی که در سال گذشته در امر اطلاع‌رسانی و پوشش خبری زندانیان سیاسی و خانواده آن‌ها تلاش کردند، مراتب تشکر و سپاسگزاری خودم و مادران زندانیان سیاسی را اعلام نمایم.
من یک مادرم، و هیچ مادری را نمی‌توان از دیدن فرزند دلبندش محروم کرد؛ هرگز به دوری فرزندم عادت نخواهم کرد. پنج سال لحظه‌شماری کرده‌ام تا زانیارم را ببینم. پسرم را آزاد به دنیا آورده‌ام و می‌خواهم آزاد باشد.
بار‌ها گفته‌ایم که حکم زانیار و لقمان، ناعادلانه بوده و جز یک توطئه ضد بشری نمی‌توان اسم دیگری بر آن نهاد. حکم اعدام فرزندانم تنها بر پایه کینه‌توزی و انتقام‌کشی رژیم اسلامی از خانواده ما بوده و در طول پنج سال گذشته، بار‌ها این را گفته‌ایم که اتهامات زانیار و لقمان هیچ پایه و اساسی نداشته و برای اثبات بی‌گناهی آن‌ها، شاهدان عینی هم شهادت داده‌اند؛ اما هرگز در بررسی پرونده در نظر گرفته نشده است. من و پدر زانیار ثانیه‌شماری می‌کنیم که امام جمعه مریوان، سنت اسلامی را که ادعا می‌کند به جا بیاورد و حقیقت را بگوید. زانیار ما بی‌گناه است و تا جان در بدن داریم از او دفاع می‌کنیم. لقمان همچون فرزند من است و احساس مادرانه‌ام را نمی‌توانم از او دریغ کنم؛ زانیار و لقمان فرزندان کردستانند.
مادران شیرمردان محبوس در زندان‌های رژیم ضد انسانی، از حق مادریشان کوتاه نخواهند آمد. فرزند ما چه بر سر دار رود و چه در کنار ما و در کنار خانواده باشد؛ باز هم آینده را آن‌ها خواهند ساخت؛ آیندهٔ روشنی که لبریز از آزادی و عدالت و انسانیت است.
فرزندان ما کسی را نکشته‌اند و جانی را نخواهند ستاند، تربیت فرزندان ما از خورد و خوراکشان مهم‌تر بوده و بهترین آموزه‌های بشری را که همانا آزادیخواهی و انجام فعالیت‌های صالحانه و خیرخواهانه است، آموخته‌اند.
مادران زندانیان سیاسی در ایران بهتر از هرکسی می‌دانند که فرزندان آن‌ها جرمی را مرتکب نشده‌اند و تنها به دلیل ابراز عقیده و فکرشان، سال‌های طولانی حبس را تحمل می‌کنند. مگر نه اینکه ما فرزندانمان را با خون و دل بزرگ کرده‌ایم! هیچ مادری فرزندش را برای ارتکاب جرم و جنایت بار نمی‌آورد؛ فرزندان ما تنها به جرم آزاداندیشی و آزادیخواهی در زندان‌های رژیم ایران، در زیر شکنجه و در شرایط غیر انسانی هستند.
من مادر زانیار مرادی هستم، فرزند من جانی را نستانده و هرچه زود‌تر باید از زندان آزاد شود. از جامعه جهانی، مردم ایران، تمامی فعالان حقوق بشری، نهاد‌ها و سازمان‌های حقوق بشری درخواست می‌کنم، صدای مادران زندانیان سیاسی باشند و هرچه در توان دارند بگذارند تا فرزندان ما اعدام نشوند.
آمینه قادری
سه‌شنبه ۱۲ فروردین‌ماه ۱٣۹٣ – اول آوریل ۲۰۱۴