۱۳۹۳ فروردین ۲۵, دوشنبه

قدردانی چهار تن از فعالان حقوق بشر زندانی از مولوی عبدالحمید





پس از نزدیک به ۲ ماه از واقعه به گروگان گرفته شدن مرزبانان ایرانی, روز یک شنبه ۱۷ فروردین ماه شاهد اخبار خوشحال کننده ای مبنی بر آزادی و بازگشت مرزبانان به کشور بودیم. اگر چه متاسفانه در این میان گروهبان جمشید دانایی فر جان خود را از دست داد, اما این واقعه در ورای خود درسهای بسیاری به همراه داشت که با توجه به آنها می توان آینده ای روشن متصور بود.
برای نخستین بار طی سالهای اخیر روند آزادی گروگانها به اثبات رساند که می توان برای حل مشکلات پیش رو به جای توسل به ابزارهای نظامی_ امنیتی از روشهای مسالمت آمیزی استفاده نمود که نه تنها دستاوردهای بسیاری با خود به همراه خواهد داشت بلکه با مدیریت آنها می توان به توسعه صلح و ثبات در کشور امیدوار بود. ورود موفقیت آمیز معتمدین محلی, ریش سفیدان و علمای اهل سنت در روند آزادسازی گروگانها, مهر تاییدی بر این مدعاست.
در این میان بهره مندی از جایگاه ویژه ی آقای مولوی عبدالحمید و تلاشهای بی وقفه ایشان در آزادی سربازان غیرقابل انکار است. بدینوسیله ضمن تقدیر از تلاشهای مسوولان ذیربط کشور از نگاه انسانی, رویکرد آگاهانه و بی طرفانه آقای مولوی عبدالحمید در آزادسازی مرزبانان که می تواند به عنوان الگویی در جهت وحدت و نزدیکی هر چه بیشتر هم وطنان شیعه و اهل تسنن در راستای رفع مشکلات منطقه باشد, تشکر و قدردانی می نماییم و امیدواریم مسوولان به پشتوانه این دستاوردها تمامی مساعی خود را در راستای توسعه ی پایدار در استان محروم سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق محروم کشور به کار گیرند.
امضاء
عبدالفتاح سلطانی
محمد صدیق کبودوند
سید محمد سیف زاده
مهدی خدایی

رنج نامه مادر شهرام و بهرام احمدی





بهرام احمدی زندانی اهل‌سنت در تاریخ ۷ دی ماه ۱۳۹۰ در زندان قزل‌حصار به همراه ۵ زندانی اهل‌سنت دیگر اعدام شد. برادر وی شهرام احمدی هم‌اکنون در زندان رجایی شهر بسر می‌برد و پرونده وی برای تعیین تکلیف نهایی به دیوان عالی کشور ارجاع شده است.
مادر شهرام و بهرام احمدی طی نامه‌ای که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته می‌نویسد: «ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﮐﻪ ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ! ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻣﺰﺍﺭ ستارت ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ دیدارﺶ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ. ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻗﺒﺮ ﺑﻬﺮﺍمم ﮐﺠﺎﺳﺖ!»
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻨﻢ. ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﻢ.
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﻓﺮﺍﻕ، ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻭﺍﺭ، ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﺭﻧﺞ ﻭ ﻏﻢ ﺭﺍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﻫﻢ! ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺭﻧﺞ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﺷﺶ ﺳﺎﻟﻪ‌ﺍﻡ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﭘﺴﺮﻡ، ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﺷﮑﻨﺠﻪ، ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﻏﺮﺑﺖ، ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﺩﺭﺑﻪ ﺩﺭﯼ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻠﻮﻝ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻠﻮﻝ. ﺟﺰ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺩﺍﻍ ﺩﯾﺪﻩ، ﮐﺴﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﻢ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﮐﻪ ﺷﺶ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ! ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻣﺰﺍﺭ ستارت ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ دیدارﺶ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ. ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻗﺒﺮ ﺑﻬﺮﺍمم ﮐﺠﺎﺳﺖ!
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻃﺎﻗﺘﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺻﺒﺮ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ!
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۱۳۸۸/۲/۶ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺷﻨﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ۱۰ ﻣﺎﻩ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱۰ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ‌ﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ. ۳۲ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻮﺍﻝ ﮔﺬﺷﺖ. ﺩﺭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﯾﺎﻓﺖ. ۴۳ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۴۸ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻘﯿﺴﻪ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۱۷/۷ / ۱۳۹۲ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﻦ ﺑﺮﺩﻧﺪ. ۴۰ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ، ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ۳۵۰ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۶ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﯾﺎﻓﺖ.
ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺷﺸﻤﯿﻦ ﺑﻬﺎﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺷﺎﯾﺪ ﮔﻔﺘﻦ ۶ ﺳﺎﻝ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ۱۷۲۵ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ۱۰۰۰ ﺭﻭﺯ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻨﺶ ﻫﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ.
من از آن وقتی که آن مامور درسالن ملاقات زندان رجایی شهر خبر اعدام بهرام را به من داد و سکته کردم شهرام را ندیده‌ام چون بر اثر تصادف در راه برگشت از ملاقات و بعد از ترخیص از بیمارستان تهران نصف بدنم فلج شده.
دعا کنید که این آخرین بهار دوری من از شهرام باشد. ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻼﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺗﺎ ﻫﻢ ﭘﺴﺮﻡ ﻭ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﻪ‌ﯼ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽﻫﺎﯼ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺗﺤﻘﻖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺸﺮﻭﻉ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺁﺯﺍﺩ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ ﻧﺠﺎﺕ ﯾﺎﺑﻨﺪ.
ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣمدی
فروردین ۹۳

رد صلاحیت شغلی یک درویش گنابادی ساکن بندرعباس





سید جواد مرتضوی از دراویش ساکن بندرعباس به علت وابستگی به طریقت گنابادی از سوی حراست سازمان کشتیرانی رد صلاحیت شد.
به گزارش مجذوبان نور، این درویش گنابادی که مراحل اولیه عقد قرارداد پیمانکاری برای شرکت پرشیا هرمز وابسته به کشتیرانی را گذرانده بود، پس از مدتی با فشار حراست این سازمان دولتی صلاحیت وی برای عقد قرارداد رد می‌شود.
این درویش گنابادی که خود از نیروهای بازنشسته شرکت پرشیا هرمز بوده است، به مجذوبان نور گفت: «در ابتدا پیشنهاد همکاری مجدد با بنده به علت آشنایی کامل با کار‌ها بسیار مورد استقبال قرار گرفت، اما پس از مدتی به من اعلام شد که بنده از طرف حراست سازمان رد صلاحیت شدم.»
پفتنی است، آقای مرتضوی در ماه‌های پایانی سال گذشته چند بار به صورت تلفنی به اداره اطلاعات احضار شده بود، اما وی به علت عدم وجاهت قانونی از رفتن به اداره اطلاعات امتناع کرد.

احضار سه زندانی اهل‌سنت به دادگاه انقلاب کرج





 انور خضری، کامران شیخه و خسرو بشارت سه زندانی اهل‌سنت رجایی شهر که بیش از ۴ سال بصورت بلاتکلیف در زندان نگهداری می‌شوند در دادگاه انقلاب کرج مورد محاکمه قرار گرفتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روز جاری ۲۴ فروردین ماه سه زندانی اهل‌سنت به نامهای انور خضری، کامران شیخه و خسرو بشارت به شعبه ۹ دادگاه انقلاب کرج احضار شدند.
این ۳ تن به همراه چهار زندانی اهل‌سنت دیگر بنام‌های ماموستا فرهاد سلیمی، سید داود عبداللهی، سیدقاسم ابسته و ایوب کریمی بیش از چهار سال است که بصورت بلاتکلیفی در زندان بسر می‌برند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «انور خضری، کامران شیخه و خسرو بشارت در دادگاه امروز تحت فشار قرار گرفتند تا اتهامات واهی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی و رابطه با گروههای سلفی را بپذیرند. اتهامی که وزارت اطلاعات سعی دارد ایشان را به آن متهم کند و به هیچ وجه صحت ندارد.»
وی در ادامه تصریح کرد که: «این سه زندانی در دادگاه بر بی‌گناهی خود تاکید کردند و جلسه دادگاه به بعد موکول شد.»

احضار و بازداشت محسن قشقایی‌زاده





 محسن قشقایی‌زاده که جهت اجرای حکم به دادسرای مقدس اوین احضار شده بود، بازداشت و روانه زندان اوین شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روز جاری یک‌شنبه ۲۴ فروردین محسن قشقایی‌زاده برای سپری کردن محکومیت ۶ ماهه خود به دادسرای مقدس اوین احضار و روانه زندان اوین شد.
وی که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی یرعباسی به ۲ سال زندان محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه حبس تعزیری و یک سال و نیم حبس تعلیقی محکوم شد.

محسن قشقایی‌زاده ۹ آبان ماه ۱۳۹۱ در سرای اهل قلم به همراه ۷۰ نفر دیگر از جمله مهدی خزعلی بازداشت شد.

پلمب محل کسب یکی از زندانیان بهایی در سمنان









محل کسب (عینک فروشی) افراسیاب سبحانی زندانی بهایی زندان سمنان پلمب شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در پی افزایش روزافزون فشارهای اقتصادی بر شهروندان بهایی سمنان، در تاریخ ۱۹ فروردین ماه محل کسب (عینک فروشی) یکی از زندانیان بهایی به نام افراسیاب سبحانی بدون ارائه دلیل توسط اداره اماکن سمنان تعطیل و پلمب گردید.
قابل ذکر است افراسیاب سبحانی یکی از زندانیان بهایی سمنان است که جهت گذراندن محکومیت یک ساله در زندان بسر می‌برد.
این زندانی بهایی برای تامین معاش خانواده‌اش در دوران زندان، مغازه عینک فروشی خویش را بازنگه داشته که یکی از بهاییان سمنان آن را تاکنون اداره می‌کرده است.

کودک ۱۳ ساله به اتهام قتل روانه زندان شد





یک کودک ۱۳ ساله اهل شهرستان عجب‌شیر در استان آذربایجان شرقی، به اتهام قتل دوستش در هنگام بازی، بازداشت و روانه زندان شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، صابر عباس‌زاده، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجان‌شرقی گفت: «این دو پسر بچه ۱۳ ساله بعد از پایان بازی کودکانه با هم مشاجره لفظی داشته به طوری که یکی از آن دو به آشپزخانه منزل خود رفته و پس از برداشتن چاقو اقدام به مخفی کردن آن در جیب شلوار خود کرده و سپس چاقو را به گلوی پسر بچه هم‌بازی خود فرو می‌کند.»
عباس‌زاده افزود: «ضارب به خاطر ترس از اولیاء به سمت رودخانه می‌دود و چاقو را به رودخانه که آب روان داشته انداخته و از ترس خانواده در کوه می‌ماند که توسط عمویش پیدا و به منزل پدربزرگش برده می‌شود و مضروب هم به بیمارستان آذرشهر منتقل که در بیمارستان فوت می‌کند.»

طلب کارگران کاشی گیلانا از مرز یک سال گذشت





یکی از کارگران کارخانه «کاشی گیلانا» در منجیل از تأخیر در پرداخت بیش از ۱۳ماه دستمزد و حق عیدی ۱۴۸نفر از همکارانش خبر داد و گفت: تولید در این واحد تولیدی از آذر ماه سال ۹۲ متوقف شده است.
این کارگر به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت: کارخانه کاشی گیلانا که در شهر منجیل واقع است سابقه طولانی در تولید کاشی دارد اما از چند سال پیش به دلیل مشکلات مدیریتی این کارخانه برای پرداخت مطالبات کارگران و سایر هزینه‌های تولید با مشکلاتی مواجه است.
وی بابیان اینکه کارخانه گیلانا به دلیل بازار فروش خوبی که برای محصولات خود پیدا کرده است باید از تولید مطلویی برخودار باشد، گفت: از آذر ماه سال ۹۲ که فعالیت تولیدی در کارخانه کاشی گیلانا متوقف شد، کارگران صرفا برای حضور غیاب در محل کار خود حاضر می‌شوند وهیچ فعالیت تولیدی ندارند.
به گفته وی علاوه بر تاخیر ۱۴ ماه‌ای که در پرداخت حقوق کارگران گیلانا ایجاد شده است،، در حال حاضر سازمان تامین اجتماعی بابت بیمه کارگران بیش از یک میلیارد تومان از کارفرما طلبکار است.
این کارگر گیلانا افزود: به همین دلیل به همین دلیل در حال حاضر تمامی ۱۴۸ کارگر کیلانا برای تمدید دفترجه‌های بیمه تامین اجتماعی خود دچار مشکل جدی هستند.
او بابیان اینکه از حدود دو ماه پیش با شکایت کارگران، پرونده کارفرمای کاشی گیلانا در مراجع قضایی در حال رسیدگی است، افزود: در حال حاضر هیچ کس برای پاسخگویی به وضعیت کارگران وجود ندارد.
این کارگر که به نمایندگی از سایر کارگران سخن می‌گفت در خصوص سایر بدهی‌های کارخانه کاشی گیلانا اظهار داشت: این واحد تولید بابت وام‌های بانکی حدود ۱۱ میلیارد تومان بدهکار است.
وی افزود: به غیر از این، کارخانه گیلانا بابت مطالبات معوقه کارگران و سازمان تامین اجتماعی بیش از ۴ میلیارد تومان بدهکار است.
او دربخش پایانی سخنان خود اظهار داشت: کارگران در واکنش به در خصوص پرداخت نشدن معوقات حقوقی شا ن بار‌ها در مقابل نهادهای مختلف دولتی در شهرستان و استان تجمع کرده و مذاکراتی را با برخی مسئولان مطرح کرده‌اند اما وعده‌های مسئولان تا به امروز نتیجه‌ای برای کارگران در بر نداشته است.
توضیحات کارفرما
در همین رابطه «انور قربان‌زاده» مدیر تولید کارخانه کاشی گیلانا ضمن تایید تعویق حقوق کارگران و متوقف شدن فعالیت این کارخانه از آذرماه سال ۹۲، گفت: معوقات حقوقی کارگران ۶ ماه مربوط به سال ۹۲ ومابقی مربوطه به سالهای ۸۹ و ۹۰ است.
او با بیان اینکه کمبود منابع مالی عمده‌ترین مشکل این واحد تولید کاشی است افزود: علاوه بر تاخیر درپرداخت به موقع حقوق کارگران توان مالی کارفرما برای خرید مواد اولیه تولید سلب شده است.
به گفته وی این واحد فقط برای پرداخت سنوات ۷۰ نفراز کارگران بازنشسته خود بیش از ۷۰۰ میلیون تومان بدهی دارد.
این مسئول در کارخانه کاشی گیلانا در پایان سخنان خود تصریح کرد: همه کارگران این کارخانه برای پیگیری مطالبات معوقه خود به اداره تعاون کارورفاه اجتماعی شهرستان رودبار شکایت کرده‌اند.

تخریب آثار تاریخی کرمان به‌دلیل نداشتن حفاظت‌





پس از ریزش بخشی از قلعه تاریخی گلباف کرمان معاون میراث‌فرهنگی این استان، اعتبارات اندک مرمتی و بارندگی‌های اخیر کرمان را مهم‌ترین آسیب و علت از بین رفتن تعداد بسیاری از بناها و آثارتاریخی شهرستان‌های کرمان عنوان کرد.


خبرگزاری میراث‌فرهنگی، تعداد بی‌شماری از بناهای تاریخی شهرستان‌های کرمان به‌دلیل بارندگی‌های اخیر در معرض آسیب قرار گرفته‌اند. این خبر را معاون میراث‌فرهنگی استان کرمان در پاسخ به وضعیت نابسامان قلعه‌ تاریخی گلباف اعلام کرد.
«محسن موحدی‌‌» معاون میراث‌فرهنگی کرمان گفت: بسیاری از آثار تاریخی کرمان که از خشت و گل تشکیل شده در اثر بارندگی‌ها دچار خسارت شد و ساختار بسیاری از بناها و آثار خشت و گلی را با آسیب مواجه کرد.
قلعه گلباف؛ این قلعه تاریخی به‌دلیل نداشتن مرمت و حفاظت‌های لازم در معرض نابودی کامل قرار گرفته است.

پدری دو فرزندش را زنده به گور کرد





 پروانه معصومی: معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان خوزستان خبر داد که “مردی ۳۰ ساله از اهالی شهر خنافره شادگان، دو پسر دوقلوی خود را زنده به گور کرده است.”
به گزارش ایرنا ،روز یک شنبه ۲۴  فروردین ۹۳ از قول سرهنگ رحمان موسوی معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان خوزستان  گزارش داد که “شنبه ۲۳ فروردین در ساعت ۱۴ و ۴۰ دقیقه زنی ۲۰ ساله با پای برهنه به پاسگاه انتظامی شهر خنافره مراجعه کرد و خبراز زنده به گور کردن فرزندانش توسط همسرش داد.”
به گفته معاون اجتماعی نیروی انتظامی خوزستان این زن به ماموران انتظامی گفت که “لحظاتی پیش همسرش دو پسر یک ساله شان را زنده به گور کرده و قصد ارتکاب قتل وی را نیز داشته است.”
سرهنگ رحمان موسوی گفت که ماموران “پس از مراجعه به منزل این فرد مشاهده شد که مرد بر روی گوری که در آن دو فرزند خود را زنده به گور کرده است فرش انداخته و نشسته است.”
خبرگزاری ایرنا از قول معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان خوزستان نوشته است که این مرد متهم به قتل “به سلاح گرم نیز مسلح” و  دلیل”زنده به گور کردن فرزندان خود را اختلاف خانوادگی عنوان کرده است.”
خبرگزاری ایرنا این خبر را با تیتر”مردی در خنافره شادگان دو فرزند خود را زنده به گور کرد”،   در ساعت ۱۱ و ۱۸ دقیقه صبح یک شنبه منتشر کرد اما ساعتی بعد آن را از خروجی عمومی وب سایت خود حذف کرد.
همزمان ایسنای خوزستان از قول معاون اجتماعی نیروی انتظامی خوزستان این خبر را تائید کرده و از قول سرهنگ رحمان موسوی نوشته است که روز شنبه و پس از “مراجعه مادر ۲۰ ساله این دو کودک به مقر انتظامی معلوم شد شوهر ۳۰ ساله اش به نام «ط – ش»  لحظاتی قبل دو فرزند پسر یک ساله شان به نام های سیف و لیث را زنده به گور کرده است.”
به گزارش ایسنای خوزستان، در بازرسی ماموران از خانه محل وقوه این حادثه “اجساد بی جان دو کودک یک ساله در میان گل و لای کف یکی از اتاقها نمایان” و تحویل پزشکی قانونی شده است.
معاون اجتماعی نیروی انتظامی خوزستان همچنین گفت که متهم به قتل “انگیزه قتل فرزندانش را اختلاف خانوادگی با همسرش” بیان داشته و گفته است: “وقتی کف اتاق را برای زنده به گور کردن بچه ها حفر می کردم، هر دو کنارم ایستاده و نظاره گر بودند و من بدون هیچ آسیب دیگری هر دو را زنده به گور کردم.”
سرهنگ رحمان موسوی همچنین گفت که مردم متهم به قتل “قصد کشتن همسرش را نیز داشته و مادر قربانیان زمانی توانست از مهلکه بگریزد که شوهرش مشغول دفن بچه های دوقلویشان بود

بازداشت پیشگیرانه ده‌ها شهروند در خوزستان





 طی هفته گذشته نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت ده‌ها تن از فعالین سیاسی و مدنی اهواز نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی هفته گذشته و بدلیل نزدیک شدن به سالگرد ناآرامی‌های ۲۳ فروردین ماه ۱۳۸۴ ده‌ها تن از شهروندان عرب که سابقه بازداشت به اتهام فعالیتهای سیاسی و فرهنگی را داشتند بازداشت شدند.
کریم دحیمی فعال حقوق بشر به گزارشگر هرانا گفت: «نیروهای امنیتی بدون هیچ حکم یا مجوز قانونی شبانه یا سحرگاه منزل افراد مورد نظر را محاصره و با هجوم به درون خانه و ایجاد رعب و وحشت برای ساکنان آن اقدام به دستگیری فعالان اهوازی می‌نمایند.»
مشخصات برخی از بازداشت شدگان بشرح ذیل می‌باشد:
١- عبدالکریم زرگانی بدلیل فعالیتهای مذهبی از اهالی منطقه زرگان روز چهارشنبه ۲۰ فروردین
٢- جابر صخراوى، روز سه شنبه گذشته ۱۹ فروردین از اهالی کوى علوى شهر اهواز
٣-جاسم زرگانی فرزند عبود متأهل و دارای دو فرزند از اهالی منطقه زرگان روز چهارشنبه ۲۰ فروردین
۴-محمد زرگانی فرزند حمید متأهل و دارای یک فرزند از اهالی منطقه زرگان روز چهارشنبه ۲۰ فروردین
۵- حسین زرگانی فرزند شاکر از اهالی منطقه زرگان، روز چهارشنبه ۲۰ فروردین
۶- عارف صرخى، روز چهارشنبه گذشته ۲۰ فروردین، در ساعت ۵ صبح در کوى ملاشیه
٧-مهدى حلفى در روز سه شنبه گذشته ۱۹ فروردین از اهالی کوى علوى اهواز
٨- علی دبه حویزه فرزند کریم روز پنج شنبه ۲۱ فروردین از اهالی کوی علوی (حی الثورة)
٩- رضا زرگانی فرزند گعید، دانشجوی دانشگاه، از اهالی منطقه زرگان، روز چهارشنبه ۲۰ فروردین

ممنوعیت استفاده از چراگاهها در مناطق مرزی در سلماس





چرای دام‌های دامداران بومی سلماس از اول فروردین‌ماه تا اطلاع ثانوی، به دلیل احتمال حضور نیروهای مسلح مخالف ممنوع اعلام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نیروهای اطلاعات سپاه به ساکنان روستاهای منطقه‌‎ سلماس هشدار داده‌اند که به علت احتمال وجود نیروهای گروه های مسلح مخالف در منطقه، باید از چرای گوسفندان خود در مناطق مرزی خودداری کنند.
ممنوعیت چرای دام‌های ساکنین ناحیهٔ انزل سلماس در حالی است که طبق شرایط آب و هوایی این منطقه، دامداران طی سال‌های گذشته از دهم اسفند ماه از این چراگاه‌ها استفاده نموده‌اند.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: «در نتیجه چنین محدودیت‌هایی در سال‌های اخیر، ساکنین حومه سلماس به شهرهای مجاور از جمله خوی و ارومیه روی آورده‌ و تمامی محصولات کشاورزی و دامداری خود را با قیمت ناچیزی به فروش رسانده‌اند.»

لغو خدمات زندانیان سیاسی زاهدان بخاطر ارسال نامه به کا‌ترین اشتون





 تعدادی از زندانیان سیاسی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان بخاطر نامه خطاب به سازمان ملل و مسئول سیاست خارجیه اتحادیه اروپا از خدمات زندان محروم شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عابد بمپوری، اسحاق کلکلی و تعدادی دیگر از زندانیان هم بند آن‌ها پس از اینکه در اسفند ماه و مصادف با سفر کا‌ترین اشتون به ایران استمداد نامه‌ای برای پیگیری وضعیت خود نوشته بودند توسط رئیس زندان از کلیه خدمات چون مرخصی و تماس تلفنی محروم شدند.
حبیب الله سربازی فعال حقوق بشر به گزارشگر هرانا گفت: «عابد بمپوری و اسحاق کلکلی و تعدادی دیگر از هم بندانشان پیش‌تر نیز نامه‌ای خطاب به‌بان کی مون دبیر کل سازمان ملل نوشته بودند و از آن زمان تحت فشار بوده‌اند و با نوشتن نامه به کا‌ترین اشتون از کلیه خدمات محروم شده‌اند.»
عابد بمپوری و اسحاق کلکلی ۳۰ فروردین ماه ۱۳۸۷ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی دادگستری زاهدان هر کدام به ۲۱ سال حبس محکوم شده‌اند.

سه تن از زندانیان اهل‌سنت رجایی شهر آزاد شدند





 ماموستا محمد برائی با استفاده از آزادی مشروط و حسام محمدی و عبدالله خسروزاده با پایان دوره محکومیت از زندان آزاد شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموستا محمد برائی پس از سپری کردن ۵ سال زندان با استفاده از آزادی مشروط طی روز جاری شنبه ۲۳ فروردین ماه از ۱۰ زندان رجایی شهرکرج آزاد شد.
حسام محمدی و عبدالله خسروزاده دو تن دیگر از زندانیان اهل‌سنت سالن ۱۰ این زندان بودند که با پایان محکومیت ۵ ساله خود از زندان آزاد شدند.
ماموستا محمد برائی از علمای اهل سنت و شهروند ساکن بوکان، در خرداد ۱۳۸۸ به همراه هفت نفر از شاگردانش به دلیل تبلیغ و برگزاری مراسم مذهبی و تشکیل جلسات مذهبی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
نامبرده دو سال از بازداشتش را در سلول‌های انفرادی وزارت اطلاعات شهرستان بوکان، ارومیه و بند‌های امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین تحت بازداشت و بازجویی و فشار قرار داشت و در ‌‌نهایت از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه‌ای به یازده سال زندان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال زندان کاهش یافت.

تعلیق پروانه وکالت شمس‌نژاد و احتمال صدور حکم حبس برای وی





مسعود شمس نژاد وکیل پایه یک دادگستری و استاد سابق دانشگاه پیام نور اورمیه که در سال های گذشته وکالت چندین زندانی سیاسی را بر عهده داشته و از دو ماه پیش پروانه وکالتش به دلیل پیگیری پرونده قتل شیدا حاتمی به حالت تعلیق در آمد از سوی دادگاه انقلاب اورمیه به عضویت در پژاک و تبلیغ علیه نظام متهم شده و احتمال صدور حکم زندان برای وی وجود دارد .
به گزارش فرات نیوز ، مسعود شمس نژاد که از وکلای کُرد اورمیه است و در سال های ٨۵ تا ٩٠ از اساتید دانشگاه پیام نور این شهر بود از سوی دادیاری شعبه ٩ دادگاه انقلاب اورمیه به تبلیغ علیه نظام از طریق ” رسانه های بیگانه کردی ” و” اظهار مطالب غیر واقعی ” و ” عضویت در پژاک ” متهم شده است.
این پرونده جهت صدور حکم به شعبه اول دادگاه انقلاب اورمیه ارسال شده و احتمال صدور حکم سنگین برای وی وجود دارد .
مبنای اتهامات این وکیل صرفا قبول وکالت متهمین پ.ک.ک و پژاک و سایر احزاب مخالف نظام است ولی نزدیکان به وی معتقدند که سرکوب فعالان کُرد و تلاش اداره اطلاعات برای به حاشیه راندن کُردها در اورمیه نیز در طرح این نوع اتهامات دخیل است.
مسعود شمس نژاد که در سابقه کاری خود وکالت پرونده های برخی از زندانیان سیاسی از جمله علی احمد سلیمان ، حبیب افشاری ، حسین خضری و حبیب الله گلپری را دارد به دلیل مواضع حقوقی و دفاع قانونی از موکلانش در چارچوب تعهدات شغلی خود با چنین اتهاماتی روبرو شده است .
وی همچنین وکیل تسخیری عبدالرحمن حاجی احمدی رئیس حزب حیات آزاد کردستان ” پژاک ” است که وزارت اطلاعات بصورت غیابی برای ایشان پرونده تشکیل داده بود .
فشارها بر مسعود شمس نژاد از زمانی آغاز شد که وی در سال ٩٠ در مورد حمله سپاه پاسداران به مواضع پژاک در قندیل اظهار نظر کرد و انعکاس اظهارات وی در رسانه های محلی منجر به رد صلاحیت وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران  شد .
مسعود شمس نژاد همچنین از سهامداران و مسئولان موسسه فرهنگی احمد خانی در اورمیه بود که پارسال به دستور نهادهای امنیتی پلمپ شد.
این وکیل دادگستری در سال ٨٩ نیز به دلیل جمع آوری امضا از عشایر و روحانیون منطقه و به دلیل فراخواندن مردم به تجمع در مقابل دادگستری اورمیه  در مخالفت با موج اعدام ها برای مدتی تحت نظر قرار گرفت .
آخرین مورد از فشارها علیه مسعود شمس نژاد زمانی بود که وی پس از قتل شیدا حاتمی دانشجوی کُرد دانشگاه نازلوی اورمیه پیگیر پرونده وی شد که این اقدام موجب تعلیق پروانه وکالت او از بیش از دو ماه پیش شده است .
مسعود شمس نژاد در اردیبهشت ماه سال ٩٢ بمدت ٣٧ روز با اتهاماتی مشابه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات اورمیه بود.

امیر حکمتی به ده سال زندان محکوم شد





وکیل امیر حکمتی، شهروند ایرانی آمریکایی، صدور حکم ۱۰ سال زندان برای موکلش را تایید کرده است.
محمود علیزاده طباطبایی در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از قطعی شدن این حکم در دادگاه تجدید نظر استان تهران خبر داده است. به گفته آقای علیزاده، امیر حکمتی که در تهران زندانی است، به ‘جاسوسی و همکاری با دولت متخاصم آمریکا’ متهم بوده است.
آقای حکمتی در تابستان سال ۲۰۱۱ میلادی (۱۳۹۰ خورشیدی) زمانی که به گفته خانواده‌اش برای دیدار با مادربزرگ خود به ایران سفر کرده بود، بازداشت و بعد از مدتی به جاسوسی متهم شد.
دادگاه انقلاب او را به اعدام محکوم کرد ولی این حکم بعدا لغو شد و دیوان عالی کشور در ایران رای به محاکمه دوباره او داد.

صدور حکم قصاص چشم برای متهم به اسیدپاشی





وکیل مدافع معصومه عطایی گفت: حکم قصاص چشم برای متهم پرونده معصومه عطایی صادر شده و متهم برای وارد کردن جراحات به بدن موکل نیز به پرداخت دیه محکوم شد.
عبدالصمد خرمشاهی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره پرونده معصومه عطایی یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی اظهار کرد: در دادگاهی که پنجم اسفندماه سال گذشته در شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان برگزار شد، پدر شوهر سابق معصومه و وکیل وی مدعی بودند که موکلم علیرغم ادعای خودش بینایی‌اش را از دست نداده و به مجالس مختلف رفت و آمد می‌کند.
وی ادامه داد: همانند گذشته پدر شوهر معصومه مدعی شد که من قصد ریختن اسید بر روی زمین را داشتم، اما به طور غیرعمد اسید به صورت معصومه ریخته است.
وکیل مدافع این قربانی اسیدپاشی اظهار کرد: به دنبال دفاعیات ما، دادنامه‌ای در دادگاه صادر و بر اساس آن دادنامه وضعیت بینایی معصومه مورد بررسی دقیق قرار گرفت، که از نظر هیات پزشکی حاذق اعلام شد، معصومه بینایی‌اش را به طور کامل از دست داده است همچنین در دادگاه نیز قضات موضوع را بررسی کردند و مشخص شد که ادعای پدر شوهر سابق معصومه و وکیل وی درباره عدم بینایی موکلم صحت ندارد.
خرمشاهی تصریح کرد: بنابراین دادگاه حکم قصاص چشم را صادر کرد و برای جراحات وارد شده به صورت و بدن موکلم نیز بر اساس نظریه کارشناس متهم را به پرداخت دیه محکوم کرد.
وی با بیان این‌که «حکم صادر شده هنوز قطعی نیست» افزود: محکوم‌علیه می‌تواند ظرف مدت ۲۰ روز در رابطه با حکم صادر شده به دیوان عالی کشور اعتراض کند.
به گزارش ایسنا، در شهریور ماه سال ۸۹ پدرشوهر معصومه عطایی به دلیل اینکه وی از شوهرش جدا شده بود اصرار داشت که معصومه به زندگی برگردد، اما معصومه درخواست پدرشوهرش را قبول نکرد و به همین دلیل بر روی صورتش اسید پاشید.

تعویق چهار ماهه حقوق کارگران رسمی فرش پارس قزوین





یکی از کارگران کارخانه «فرش پارس» در شهرستان البرز قزوین از تعویق ۴ ماهه حقوق و بیمه ۸۰ نفر از کارگران رسمی این کارخانه تولید فرش ماشینی خبر داد.
او که نخواست داشت نامش فاش شود به ایلنا گفت:حدود ۱۷ سال پیش کارخانه فرش ماشینی پارس به بخش خصوصی واگذار شد و از آن زمان به بعد تاخیر در پرداخت حقوق کارگران آغاز شد.
او تعداد کارگران این کارخانه را ۲۸۰ نفر ذکر کرد و گفت: ۲۰۰ کارگر قراردادی این کارخانه در دریافت حقوق ماهانه خود در موعد مقرر مشکل چندانی ندارند اما ۸۰ کارگر رسمی کارخانه هر حقوق معوقه خود را با چهار ماه چهار تاخیر دریافت می‌کنند.
به گفته وی، علاوه بر تعویق ۴ ماه حقوق که مربوط به ماهای آذر،دی،بهمن و اسفند سال گذشته است دو ماه از حق بیمه کارگران نیز هنوز پرداخت نشده است و به همین دلیل دفترچه های درمانی کارگران برای تمدید دچار اشکال است.
او گفت: تاخیر در پرداخت حق بیمه کارگران مشکلاتی را برای کارگران مشمول قانون بازنشستگی زود هنگام بوجود آورده است بطوری که اخیرا ۲۰ نفر از کارگرانی که دنبال استفاده از این شرایط قانونی بودند به مشکل برخورد کردند.

اخراج درویشان گنابادی از سازمان‌های دولتی ادامه دارد





 یکی از درویشان گنابادی ساکن دامغان از کارمندان سازمان کمیته امداد امام خمینی به علت وابستگی به طریقت گنابادی اخراج شد.
به گزارش مجذوبان نور،علی معظمی فرد از درویشان شهر دامغان که مسئولیت برگزاری مجالس درویشی در منزل خود را نیز داراست، پس از سال‌ها فعالیت در سازمان کمیته امداد خمینی استان سمنان، از ادامه فعالیت منع شد.
این درویش گنابادی به مجذوبان نور گفته است: «پس از پیگیری‌های مکرر از علت این برخورد، در ‌‌نهایت ریاست کمیته امداد استان سمنان با اذعان اینکه، من یکی از بهترین نیروهای استان در حوزه کاری خودم بودم، گرایش بنده به سلسله درویشی گنابادی را عامل فشار به او برای عدم تمدید قرارداد کاری با من عنوان کرد».
همچنین این درویش گنابادی از احضارهای مکرر وی در طول دو سال اخیر توسط ماموران وزارت اطلاعات این استان خبر داد و گفت: «بار‌ها برای تعطیلی مجالس درویشی در منزل خودم توسط نیروهای امنیتی نسبت به از دست دادن شغلم تهدید شده بودم.»
دانشگر از دیگر دراویش ساکن استان سمنان نیز از تهدیدات مشابه ماموران وزارت اطلاعات در احضارهای اخیر برای لغو پیمان نامه شغلی خود که در ارتباط با یک ارگان دولتی است خبر داده است.
سیاست فشار بر درویشان ایران و دست آویز قرار دادن شغل آن‌ها برای عدم شرکت در مجالس درویشی سالهاست که دنبال می‌شود، اما در حالی همچنان ادامه دارد که مسئولین دولت یازدهم بار‌ها در ماه‌های اخیر از لزوم حقوق برابر اقلیت‌های دینی و رفع تبعیض‌ها و برخورد‌های خلاف قانون، سخن گفته‌اند.

صدور رای دادگاه قتل میثم عبادی پس از چهار سال





وکیل مدافع میثم عبادی یکی از کشته شدگان ناآرامی های سال ۸۸ از صدور رای دادگاه پرونده اش خبر می دهد. به گفته او طبق رای دادگاه، پرونده مرحوم عبادی تا زمان دستگیری متهم واقعی در مرجع انتظامی مفتوح خواهد بود.
به گزارش ایرنا، مصطفی ترک همدانی گفت: دادگاه پرونده مرحوم عبادی ۱۵ بهمن سال گذشته در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار و روز گذشته (پنچشنبه) حکم دادگاه ابلاغ شد.
وی افزود: شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به لحاظ ناشناس بودن متهم و تشخیص وقوع قتل عمد در این پرونده، مطابق ماده ۴۸۷ قانون مجازات اسلامی رای به پرداخت دیه از صندوق بیت المال به اولیا دم داده است.
ترک همدانی ادامه داد: همچنین دادگاه در این پرونده رای به مفتوح ماندن بدل پرونده در مرجع انتظامی تا زمان دستگیری متهم واقعی داده است.
شهید میثم عبادی، یکی از نخستین و جوانترین شهدای جنبش سبز است که در شب بیست و چهارم خرداد ماه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
طبق گفته دوستان میثم عبادی وی روز ۲۴ خرداد در چهارراه پارک‌وی بوده که می بیند مامور لباس‌شخصی دختری را بر زمین می کشید و او را کتک می‌زد. میثم به این صحنه اعتراض کرد که پاسخش گلوله بود. ساعت ده و نیم شب همان روز، زنگ تلفن خانه‌ی آقای عبادی به صدا درآمد؛ تماسی که خبر از گلوله خوردن پسری جوان در منطقه‌ی پارک‌وی می داد. میثم از ناحیه‌ی شکم تیر خورده بود و در بیمارستانی در چهارراه قلهک بستری شده بود. در همان‌جا بود که میثم برای همیشه چشم بر جهان فرو بست.
وکیل اولیا دم مرحوم عبادی یادآور شد: دادسرای جنایی تهران پس از دریافت گزارش به قتل رسیدن موکلم در یکی از خیابان های تهران در جریان ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، رسیدگی جدی به آن را آغاز کرد.
ترک همدانی افزود: پس از تشکیل پرونده، بازپرس دادسرای جنایی با وسواس و دقت زیاد موضوع را پیگیری کرد که حتی منجر به بازداشت یک ماهه یکی از اعضای بسیج تهران شد.
وی ادامه داد: پس از تحقیقات مفصل از فرماندهی بسیج تهران، بررسی شرایط اوضاع و احوال منطقه، محل وقوع قتل و اینکه سپاه تهران در ایام ناآرامی های سال ۸۸ دستور استفاده نکردن از سلاح گرم را صادر کرده بود و از سلاح گرم استفاده نشده است، برای تنها متهم پرونده قرار منع تعقیب صادر شد و با توجه به اینکه در این پرونده متهم به قتل شناسایی نشده است درخواست کردیم دیه مقتول از بیت المال مسلمین پرداخت شود.
این در حالی است که روند پرونده نزدیک به چهار سال طول کشید و حتا زمانی اعلام کردند که پرونده مختومه است. پدر و مادر شهید عبادی در طول این مدت رنج های مضاعفی تحمل کردند .
آنان فقط فقدان فرزندان شان را تحمل نکردند.
پدر شهید عبادی پیش از این در یکی از گفت و گوهای خود با کلمه درباره پیگیری پرونده فرزندش گفته بود: وقتی می‌روم و می‌پرسم «قاتل پسرم را پیدا کردید یا نه؟» رو به من می‌گویند: «می‌خواست از خانه بیرون نرود!ی حتی می‌گویند: «کیانشهر کجا و خیابان ولی عصر کجا؟ چرا پسرت از خیابان کیانشهر رفته بود خیابان ولی عصر!» من خیلی از شنیدن این جملات ناراحت می‌شوم. حتی بارها گریه کردم. می‌دانید وقتی این حرفها را می‌شنوم، آن‌قدر حالم گرفته می‌شود که اصلا نمی‌توانم حرفی بزنم و اصلا از آمدنم برای پیگیری پشیمان می‌شوم. یک بار که برای پیگیری به دفتر ریاست‌جمهوری رفتم، کارمندی در آنجا گفت: «پسرت اغتشاشگر بوده، چرا پسر من را نکشتند؟» یعنی آن روزها که نصف جمعیت تهران بیرون بودند و برای اعتراض هم رفته بودند، باید همه را می کشتند؟
اصغر عبادی پدر این شهید راه حق و آزادی در آستانه سومین سالگرد فرزندش هم به “جرس” گفته بود: “چه بگویم که این سه سال چه بر ما گذشت و چه خواهد گذشت. تک تک اعضای خانواده یک لحظه یاد او را فراموش نمی کنند و از به ناحق کشته شدن او رنج می برند. خواهر میثم بعد از کشته شدن میثم مریض و خیلی لاغر شده است. هر روز که می گذرد این درد تازه تر می شود و نمی توانیم نبود و جای خالی میثم را فراموش کنیم. تا عمر داریم این درد و غم با ماست و هر روز که می گذرد بدتر از روز قبل است.”
اصغر عبادی تصریح می کند: “قاتل پسرم مشخص است و مدتی هم او را گرفتند اما چون بسیجی بود آزادش کردند. خود مسئولین هم می دانند قاتل کیست و من هم می دانم. میثم آن زمانی که کشته شد، نه دستور تیراندازی داده شده بود و نه کسی به کسی کاری داشت. میثم شب بیست و سوم خرداد تیر خورده است یعنی زمانی که کسی حق نداشته تیراندازی کند و روز بیست و پنجم بود که سپاه گفت تیراندازی می کند. اما چه کنم که دستم به جایی نمی رسد، زیرا نه پول دارم و نه قدرت و پارتی دارم. اما خون به ناحق ریخته پسرم را تنها به خدا واگذار می کنم. آمرین و عاملین را به خدا واگذار می کنم، بترسید که از دست عدالت الهی در امان نخواهید ماند. ما هم صبرمان زیاد است. من الان موهایم سفید شده و تجربه زندگی به من می گوید خون پسرم پایمال نخواهد شد و روزی قاتل و دستور دهنده قتل این جوانان کشته شده، جواب پس خواهند داد و ما به امید آن روز زنده ایم.”
میثم عبادی از چهارده سالگی برای کمک به خانواده درس خود را رها کرده و در یک کارگاه خیاطی کار می کرد.
پدر میثم به خصوصیات فرزند شهیدش اشاره کرده بود: “میثم فرزند آخر ما بود و بخاطر مشکلات دست از تحصیل کشید تا کمک ما باشد و عصای دست ما بود. الان هم که من پیر شدم و نمی توانم کار کنم، یار و غمخوارم را از من گرفتند. میثم خیلی بچه دلسوزی بود و مدام به فکر ما بود. خاطرم است به مادرش می گفت بزرگتر که شدم می فرستمت مشهد و…از میثم گفتن سخت است و اصلا با زبان نمی شود خصوصیات او را گفت فقط باید او را می دیدید که چه جوان سالم و خوبی بود اما افسوس که نتوانستند ببینند!”